به گزارش خبرنگار مهر، محمود استادمحمد کارگردان، نمایشنامهنویس و بازیگر در سال 1329 در تهران متولد شد و در سال 92 نیز به دلیل ابتدا به سرطان کبد درگذشت. او از سال 64 تا 77 در کانادا زندگی کرد و پس از آن دوباره به ایران بازگشت و فعالیت هنری خود را ازسرگرفت.
«آخرین بازی»، «دیوان تئاتر ال»، «قصص القصر»، «آنها مأمور اعدام خود هستند» «سپنج رنج و شکنج»، «دقیانوس امپراتور شهر اقیانوس»، «سیری محتوم»، «چهل پله تا مرگ»، «شب بیست و یکم» و «عکس خانوادگی» از جمله نمایشنامههای استادمحمد هستند.
سوم مرداد سالروز درگذشت استادمحمد است و انتشارات ققنوس که پیش از این 3 کتاب «دیوان تئاترال»، «آسید کاظم و دو نمایشنامه دیگر» و «کافه مکادم» را از استادمحمد چاپ کرده است، همزمان با رسیدن سالروز درگذشتش، 2 کتاب از این 3 عنوان را تجدید چاپ کرده است.
نمایشنامه «کافه مکآدم» یکی از آثاری است که وی با تاثیر از فضای مهاجرت و وضعیت ایرانیان خارج از کشور خلق کرده است. این نمایشنامه که از آثار متاخر استادمحمد محسوب میشود و فضای شکلگیری اتفاقات آن، کافهای در مونترال کاناداست، در سال 89 در مجموعه تئاتر شهر اجرا شد.
«کافه مکادم» در 3 صحنه نوشته شده و شخصیتهایش ایرانیهای مهاجری هستند که همگی به این کافه رفت و آمد دارند. پیش از متن نمایشنامه، مقدمهای درباره مردم کانادا، ایران و گیاه مکادم نوشته شده است.
چاپ دوم «کافه مکادم» در 96 صفحه، با شمارگان 440 نسخه و قیمت 6 هزار تومان چاپ شده است.
«آسید کاظم» یکی از نمایشنامههای معروف و شناختهشده استادمحمد است که به همراه 2 نمایشنامه دیگر در کتاب «آسید کاظم و دو نمایشنامه دیگر» در سال 83 توسط انتشارات ققنوس به چاپ رسید. نمایشنامههای چاپ شده در این کتاب به ترتیب عبارتاند از: «آسید کاظم»، «شب بیست و یکم» و «سپنج رنج و شکنج».
پیش از متن نمایشنامهها، مقدمهای از استادمحمد و یادداشت ناصر ایرانی با عنوان «عیبها و هنرهای آسیدکاظم» درج شده که در سال 51 در مجله نگین به چاپ رسید. نمایشنامه «آسید کاظم» برای اولین بار در دی ماه 1350 توسط گروه تئاتر دیگر در خانه نمایش و سپس در سال 51 در تالار بیست و پنج شهریور روی صحنه رفت. این نمایشنامه در همان سال توسط انتشارات بابک و سپس انتشارات گام به چاپ رسید. شخصیتهای این نمایش نیز عبارتاند از: سید جواد، شاه رجب، ممد ریزه، محسن هاپی، دکتر، اسی قصاب، سید محمود، عباس آقا، پهلوان، مهدی غزلخون، سید کاظم و چند مشتری.
قسمتی از نمایشنامه «آسید کاظم» را میخوانیم:
ممد ریزه: بله [تُرنا را میچرخاند و قصد زدن میکند.]
پهلوان: [با صدایی ناگهانی و مقطع، ممد را از زدن باز میدارد.] وزیر.
ممد ریزه: امیر.
پهلوان: این آقا اولین کسی است که قراره امشب ترنا بخوره. مولام علیام اولین مردی بود که دین محمد رو قبول کرد. به محمد و آل محمد صلوات.
[همه صلوات میفرستند.]
پهلوان: [به ممد ریزه] بفرمایین.
ممد ریزه: بله. [ترنا را چرخانده و دو ضربه به کف دست ترناخور میزند.]
پهلوان: رفته.
ممد ریزه: بره.
پهلوان: [دو مشتری دیگر را پیش میکند و به ممد ریزه] بفرمایین.
ممد ریزه: بله. [ترنا را چرخانده و به هر نفر دو ضربه میزند.]
پهلوان: [نگاهی به حاضرین میکند.] کارگزار.
محسن هاپی: امیر.
پهلوان: یه قاپ بده اسی خان بریزه.
...
چاپ دوم «آسید کاظم و دو نمایشنامه دیگر» در 189 صفحه، با شمارگان 440 نسخه و قیمت 9 هزار تومان راهی بازار کتاب شده است.
نظر شما