به گزارش خبرنگار مهر، عصر روز یکشنبه 16 شهرور و در آستانه سالمرگ جلال آلاحمد (18 شهرور)، نشستی با عنوان «مردی که بلند فکر می کرد» به همت بنیاد شعر و ادبیات داستانی و با حضور سیدعباس صالحی معاون امور فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، مهدی قزلی مدیرعامل بنیاد شعر و ادبیات داستانی و نویسنده کتاب «جای پای جلال»، محمدرضا جوادییگانه جامعهشناس و اکبر جباری پژوهشگر در حوزه فلسفه و ادبیات در مرکز مشارکتهای فرهنگی، هنری سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران برگزار شد.
سیدعباس صالحی معاون امور فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در سخنانی در این نشست گفت: درباره شخصیتهای که دهههای متوالی نام و یاد آنها بر سر زبانها بوده، میتوان حرف به میان آورد ولی حرف زدن از این شخصیتها سخت است از این جهت که هنوز ممکن است لایههایی باشد که باید به آن لایهها رفت و البته امکان آن هنوز وجد نداشته باشد.
وی سپس یادآور شد: جلال صدای متفاوت روشنفکری زمانه ما بود. من این فضا را با این تفسیر و این نکته آغاز میکنم که روشنفکری مولفههایی داشته و دارد و جلال این مولفهها را داشت. یک روشنفکر به این مسئله تعریف میشود که به نعمت فکر کردن پیش از دیگر نعمتهای الهی توجه دارد، تفکر انتقادی دارد نسبت به حوزههای مختلف و احساس مسئولیت میکند در برابر محیط داخلی و خارجی؛ کسانی که فکر ورزیدن دارند، دغدغه مسئلههای زمانه را دارند و جلال یکی از روشنفکران زمانه خودش بود با هر نگاهی که ممکن است از روشنفکری داشته باشیم.
معاون فرهنگی وزیر ارشاد که پس از اکبر جوادی - که با نگاهی انتقادی به خوانش جلال آلاحمد پرداخته بود - پشت تریبون قرار گرفته بود، با بیان اینکه البته هیچ انسانی مصون از این مسائل نبوده است، گفت: میشود با بخشی از صحبتهای دوستمان موافقتهایی داشت گرچه شالودههای بحث ممکن است متفاوت باشند.
صالحی اضافه کرد: جلال از سیاست به تفکر آمد و این برای او محدودیتهایی ایجاد میکرد؛ او کسی نبود که تفکر ورزیدن را تجربه کند. این تقصیر جلال نبود، دوره او چنین اقتضایی میکرد. شهریور 20 را نگاه کنید، میبینید که خیلیها را غرور وارد عرصه سیاست کرد همانطور که خود ما و خیلیها قبل از اینکه تفکر ورزیدن را تجربه کنیم، سیاست ورزیدن را و سیاست کردن را تجربه کردند و باید به آنها حق داد که خطاهایشان زیاد باشد و یا خطاهای جبران ناپذیر داشته باشند.
وی افزود: اینکه لایههای تفکری کسانی مانند جلال پرعمق نبوده است، درست است اما باید فضایی را که آلاحمد در آن زیست کرد، مرور کرد؛ باید حق بدهیم به کسانی که در چنین فضاهایی حرکت میکنند، جراحیهای اورژانسی انجام بدهند و فرصت جراحیهای عمقی را نداشته باشند. آلاحمد در شرایطی زیست که ایران سه دهه پرتلاطم را پشت سر گذاشته بود. ممکن است فاصلههایی با خطکش واقعیت پیدا کند و در قضاوتهایش، حرکتهای تندی در اثبات یا نفی داشته باشد و این یک واقعیت است و طبعاً او را باید در این حوزه شناخت. ویژگیهای خُلقی و شخصیتی آلاحمد هم در این زمینه بیتاثیر نبود.
معاون امور فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سپس گفت: اینها را گفتم که بگویم از نقیصههای جلال بیاطلاع نیستم اما او کسی بود که همچنان زنده است در حالی که خیلیها در همین تاریخ روشنفکری ما به تاریخ باستانی ادبیات تبدیل شدند و این به خاطر صدای متفاوتی بود که داشت.
صالحی با بیان اینکه جلال آلاحمد همچنان زنده است و نفس میکشد، گفت: او از تعصب ایدئولوژیک فاصلهای روشن داشت و در هر دورهای که ایدئولوژیها حصار بودند، حصارشکنی کرد. باید آن فضا را میدیدیم که چطور ایدئولوژیها، فضاها و زندانهای تو در تویی بودند و او تلاش میکرد که از اینها گذر کند.
وی با باین اینکه آل احمد از تفننهای روشنفکرانه هم فاصلهای بارز داشت، گفت: جریان روشنفکری ما در دو عرصه متفاوت زندگی کرد و شرایط و موجهای بیرونی، آنها را به این سو و آن سو میکشاند. این نقطه تعادل که چطور ایدئولوژیها زندان میشوند، یکی از نقاطی بود که آلاحمد در وسط این میدان، جایی پیدا کرده بود. تعلقی که آلاحمد به سنت داشت در عین نقد سنت بود و نشان میداد که به هر حال ریشههای سنت در او همچنان زنده است.
به گفته معاون امور فرهنگی وزیر ارشاد، آنچه آل احمد را زنده نگه داشته همین مسئله است؛ اینکه او ریشههایش را رها نکرد. او از نسلی بود که فاصلهشان را با مردم قطع نکردند برخلاف جریان روشنفکری که پایگاهش، تنها طبقات روشنفکری بود. او در فضاهای مختلف اجتماعی، حضوری جدی و فعال داشت. ادبیات آلاحمد ادبیاتی به شدت ارتباطی و در ارتباط با لایههای مختلف اجتماعی بود و همین، این فرصت را میداد که با تودههای مردم ارتباط برقرار کند.
صالحی ویژگی دیگر آلاحمد را فاصله گرفتن از محافظهکاری و صراحت و شفافیت او توصیف کرد و گفت: ادبیات کلامی او، ادبیاتی روشن و شفاف بود که برای آلاحمد فضایی را ایجاد میکرد که موجب تمایز او میشد. ارتباط با نسل سوم و چهارم زمانه خودش، از دیگر ویژگیهای آلاحمد بود. او مثل برخی روشنفکران به دنبال حفظ فاصلهها نبود و از جمله کسانی بود که میخواست دیگران را در این سلوک اجتماعی، با خود همراه و همنورد کند و این از ویژگکیهای قابل توجه در سلوک آلاحمد بود.
وی ادامه داد: فاصله گرفتن از رویکردهای خشک آکادمیک دیگر خصیصه آلاحمد بود. بسیاری از روشنفکران معاصر آلاحمد در چارچوبهای آکادمیک زندگی میکردند در فضایی که حصارهای دانشگاهی و آکادمیک ایجاد میکند، او در این حصارها پرورده نشد. این تفاوتهایی را برای او ایجاد میکرد.
معاون فرهنگی وزیر ارشاد همچنین گفت: آلاحمد از کسانی بود که به دو وجهه ضدارزش استعمار و استبداد باور داشت. برخی از روشنکفران ما در 150 سال اخیر یا تنها به استعمار توجه داشتند و در واقع با آن مبارزه میکردند و یا تنها به وجه استبداد توجه داشتند و با آن مقابله میکردند. اما جلال توازن نگاهی را نسبت به نقش منفی استبداد و استعمار در جلوگیری از توسعه در جهان اسلام و از جمله ایران داشت و این موجب تقارباو با جریان روحانیت شد
سیدعباس صالحی معاون امور فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی با بیان اینکه «این مسئله یک صدای متفاوت از جلال آلاحمد به وجود آورده بود» سخنان خود را اینگونه خاتمه داد: جلال آلاحمد مشابه کمتر داشت و میدانیم که صداهایی که مشابه کمتر داشته باشند، شنیده میشوند.
نظر شما