به گزارش خبرنگار مهر، امروز مصادف با 11 سپتامبر و برخورد هواپیمای مسافربری با برجهای دوقلوی در آمریکا است که بعدها این موضوع دستاویزی برای آمریکا برای حمله به افغانستان و حضور نظامی در منطقه خاورمیانه و شرق شد.
مصطفی افضلزاده کارگردان آثار مستند در گفتگو با خبرنگار مهر با اشاره به مستند «آخرین نفری که خارج شد» که آن را درباره واقعه 11 سپتامبر ساخته است، گفت: 11 سپتامبر بحث بسیار مهمی است که به عنوان هولوکاست آمریکا از آن یاد میشود و این دروغ بزرگی است که به نقطه ضعف آمریکا تعبیر میشود اما رسانههای ما به این نقطه ضعف نپرداختهاند.
وی ادامه داد: «آخرین نفری که خارج شد» روایت آخرین نفری است که از ساختمانهای برج دوقلو خارج میشود. این شخص سفیر و نماینده تمام کسانی است که در آن برج بودهاند و نابود شدهاند. وی به کشورهای مختلف سفر میکند تا روایت خود را از این واقعه بیان کند.
پشت پرده 11 سپتامبر که به هولوکاست آمریکایی نامیده میشود
افضلزاده با تشریح آنچه که ویلیام رودریگز راوی این مستند بیان میکند، گفت: رودریگز به مدت 20 سال نظافتچی برج تجارت جهانی و راه پله های آن بوده است. به غیر از 4 مدیر ارشد برج، ویلیام تنها کسی بود که به اقتضای وظیفه اش شاه کلید ورود به همه طبقات را در اختیار داشت و همین موجب شد بتواند در آن روز عده زیادی از افراد حبس شده در طبقات برج در حال فروریختن را نجات دهد.
وی اضافه کرد: نکته مهم این است که این مستخدم در این مستند بیان کرده بود که صدای انفجار را قبل از هواپیمایی که به برج میخورد، میشنود. درواقع برخورد هواپیما با برج یک کار ساختگی بوده است که به جنجال بیشتر منتهی شود اما اصل ماجرا اینجاست که در زیر ساختمان هم دینامیت کار گذاشته شده بوده است. این برنامه ریزیها به این دلیل است که زمانیکه کل ساختمان فرو بریزد بیشتر در اذهان مردم باقی میماند و تاریخی میشود.
فروریختن ساختمانها قبل از برخورد با هواپیما
این مستندساز با اشاره به سخنان دیگر تحلیلگران بیان کرد: تعداد زیادی از کارشناسان و همچنین مهندسان آمریکایی نیز این مساله را تایید و بیان کردهاند که این یک کار ساختگی بوده است و چند ثانیه قبل از اینکه هواپیما به برج بخورد صدای انفجار شنیده میشود. اینها نشان میدهد که خود امریکا پشت برنامه ریزیها بوده است. حتی از خود کار گذاشتن دینامیتها می توان فهمید که این کار هرکسی نیست زیرا کار گذاشتن دینامیت یک عمل انتحاری نیست و زمانبر است. حتی بعضی از ساختمانهای فرعی هم قبل از برخورد با هواپیما فرو میریزند و زمانبندیهایشان دچار مشکل شده بود.
به مستندسازان ایرانی برای رفتن به آمریکا ویزا داده نمی شود
تهیهکننده مستند «مسافر ایران» درباره حضور کمرنگ مستندسازان ایرانی در وقایع خارجی بیان کرد: از محدودیتهای اصلی ما برای رفتن به آمریکا و ساخت مستند این است که به ما ویزا نمی دهند و اگر می دادند قطعا ما پولی فراهم کرده و برای چنین موضوع بااهمیتی به آمریکا میرفتیم.
وی با اشاره به مشکل ویزا برای ایرانیها در ساخت مستند به اثر دیگر خود درباره جنبش وال استریت اشاره و بیان کرد: درباره وال استریت هم ما مجبور شدیم به کسانی که در آنجا میشناختیم ایمیل بزنیم و از آنها بخواهیم که برای ما تصاویری ارسال کنند. من به دلیل اینکه خودم پیش از این خبرنگار بودم و کار خبری کرده بودم از همان اوایل اتفاقات وال استریت متوجه اهمیت این واقعه و همچنین بُعد زمانی آن شدم. بنابراین سعی کردیم در نقطه آغازین این حوادث مستندی تهیه کنیم. در جنبش وال استریت از داخل کمپها از افرادی که حضور داشتند برای ما فیلم فرستاده شد. راشهای این فیلمها به 80 ساعت میرسید. به قول آقای طالبزاده نقطه قوت این مستند این بود که خود آمریکاییها در ساخت آن همکاری داشتند. کسانیکه آنجا بودند توضیح میدادند که چرا در این جنبش شرکت کردهاند و مطالباتشان را بیان میکردند.
شناخت از آمریکا چه در رسانههای ایران و چه در شبکههای ماهوارهای عمیق نیست
افضلزاده با اشاره به جزییات مستند بلند «99٪» عنوان کرد: این مستند حاوی تصاویری از تحصن معترضان در پارک زاکوتی در نیویورک است و به بیان علت این اعتراضات از زبان معترضان می پردازد. تنوع مصاحبه با افراد مختلف از ملیت ھا و نژادھای متفاوت، تصاویر خشونت پلیس، تظاھرات ھای بزرگ این جنبش، مصاحبه با سربازان بازنشسته معترض در جنبش وال استریت از جمله ویژگی ھای این مستند است.
این مستندساز با اشاره به اینکه واقعیت آمریکا در ایران کمتر شناخته شده است، گفت: چند دسته هستند که واقعیت آمریکا را تحلیل میکنند؛ دسته اول کسانی هستند که به آمریکا نرفتهاند و مشاهداتشان از آمریکا عمیق نیست. فرقی هم نمیکند که این افراد مشاهدات خود را از رسانههای ایرانی گرفته باشند یا از شبکههای ماهوارهای زیرا درنهایت مشاهداتشان سطحی است چون در رسانهها تنها بخشی از آمریکا را نشان میدهند.
هارد تصاویرمان را در گمرک سوزاندند
وی ادامه داد: دسته دوم کسانی هستند که خودشان در آمریکا بودهاند اما چون جذب فرهنگ این کشور شدهاند و به نوعی غرب زدهاند باز هم نمیتوانند شناخت صحیحی داشته باشند و در نهایت دسته سوم کسانی هستند که سالها در آمریکا بودهاند و توانستهاند این میان از خود تحلیل هم داشته باشند مثل فواد ایزدی که همچون او بسیار انگشت شمار هستند. بنابراین ما آمریکا را خیلی خوب نمیشناسیم و این مستندها به ما کمک میکند که بتوانیم به نوعی شناخت درباره اتفاقاتی مثل جنبش والاستریت دست پیدا کنیم. هرچند که ساخت این مستند زحمت زیادی داشت و ما برای انتقال وجه این مستند به آمریکا به دلیل تحریم ایران با مشکلاتی رو به رو شدیم.
این مستندساز با اشاره به مشکلاتی که برای ساخت یک مستند در خارج از ایران بدون حضور در آن کشور داشته است، بیان کرد: ما برای ساخت این اثر مجبور شدیم هزینهها را برای کسانی بفرستیم که حتی نمی دانستیم به دست آنها میرسد یا نه. حتی یک بار از طریق کردستان هزینهای ارسال شد اما این پولها از طرف آنها بلوکه شد. یا مشکل دیگری داشتیم و آن این بود که زمانیکه هارد فیلم ها برای ما ارسال شد در گمرک ایران به دلیل اینکه بلد نبودند با آن چگونه کار کنند آن را سوزاندند و من و محسن یزدی کارگردان اثر با ریکاوری و به سختی توانستیم بخشی از این تصاویر را دوباره بازگردانیم.
مستندهای ما در حوزه بین الملل احساسی است
این خبرنگار در ادامه سخنان خود با تحلیل از نقاط ضعف بسیاری از مستندهای ایرانی بیان کرد: پایه همه کارهای رسانهای خبرخوانی و مطالعه است. غیر از کتاب به بحث خبر باید به گونهای دیگر توجه کرد زیرا خبر به کار شما عمق میدهد. مخصوصا در حوزه بینالملل اگر کسی بخواهد درباره سوریه و یا داعش کاری بسازد باید جزییات این وقایع را در اخبار بخواند. متاسفانه عمده مستندهای ما در حوزه بینالملل احساسی است. مستندها بیشتر از درام برخوردارند و پشت نگاه مستندساز حس خبری وجود ندارد. ما مستند میسازیم تا واقعیت یک اتفاق را بیان کنیم وگرنه میتوان فیلم سینمایی ساخت.
وی در واکنش به اینکه چرا مستندها به تعبیر او بیشتر به درام نزدیک میشود تا تحلیل؟ بیان کرد: چون مستندسازان ما تحلیلگر نیستند و تنها سطح را میبینند. به طور مثال مستندسازان ما به سوریه میروند و تنها از درگیریهای نظامی فیلم تهیه میکند درحالیکه واقعیت سوریه فقط مباحث امنیتی و نظامی نیست. مستندساز میتواند به فرصتهای یک کشور که در درگیریها از آنها غفلت شده توجه کند. هم اکنون یکی از مشکلات سوریه اقتصاد آن است که مبتنی بر توریسم و کشاورزی است و این دو حوزه در زمان جنگ و درگیریها دچار آسیب شد. همیشه نباید آنچه که برجسته است مورد توجه قرار بگیرد. در کردستان عراق هم فرصتهای بسیاری برای تجار ایرانی وجود دارد اما تمام این ساخت و سازها توسط ترکیه انجام میشود درصورتیکه ما با کرستان مرز مشترک داریم و برای سرمایهگذاران ما شرایط بهتری فراهم است. مستندساز میتواند مسایلی را نشان دهد که مسئولان براساس آن تصمیم بگیرند.
تهیه کننده مستند «نفاق ساختاری» با اشاره به اولین مستند خود در سوریه بیان کرد: من ابتدا کار خبری میکردم و خبرنگار بودم و کار مستند را هم از طریق همین کار خبری شروع کردم. اوایل جنگ سوریه به خاطر اهمیت موضوع و تجربهای که داشتم بعنوان خبرنگار آزاد به این کشور دعوت شدم.
همکاری با مستندساز روسی در سوریه
وی ادامه داد: من در آنجا مشاهداتی داشتم که احساس کردم باید اینها تصویر شوند، رسانههای منطقه و غرب تصاویری از سوریه نشان میدادند که این تصاویر واقعی نبود و من احساس کردم که ما باید تصویر واقعی این وقایع را نشان دهیم. ما در مشاهدات خود با یک فیلمساز اروپایی که الان مسئول یکی از خبرگزاریهای روسیه است صحبت داشتیم و هر دو مستندی را با همکاری یکدیگر کار کردیم تا بتوانیم این وقایع را بیشتر نشان دهیم.
افضلزاده با اشاره به مستند «نفاق ساختاری» بیان کرد: آن زمان حدود 25 نفر از اهالی رسانههای مشهور و بزرگ به سوریه آمده بودند و من و خانم لیزی فیلان که اصالتا اهل انگلیس بود احساس کردیم که باید دین خود را ادا کنیم. این اولین تجربه من از ساخت مستند بود. هر کدام از ما حدود 10 میلیون تومان هزینه کردیم و به طور مشترک مستندی ساختیم و آن را در شبکههای اجتماعی قرار دادیم که طرفداران بسیاری هم پیدا کرد. خاطرم هست از جمله مصاحبههای ما با بازیگر مشهور سوری بود که از طرفداران بشار اسد بود و بعد از مصاحبه این فرد ربوده شد.
وی ادامه داد: بعد از اینکه تاثیر این کار را دیدم و متوجه شدم که این مستند بارها در فضای مجازی بازنشر شده است، فکر کردم کارهای بسیار دیگری میتوان با تصویر انجام داد. اتفاقاتی در جهان رخ میدهد که غرب روایت خود را از آنها نشان میدهد و ما حتی از آنها خبری هم نداریم. درحالیکه اگر ما بخواهیم از طریق رسانههای مکتوب این وقایع را پیگیری کنیم برای تاسیس خبرگزاری و یا هر دفتر خبری هزینه زیادی صرف میشود اما یک مستندساز می تواند یک یا دو ماه در شهری حضور داشته باشد و مسایل آنجا را به تصویر بکشد.
مستندسازان به دلیل هزینه بالا به تصاویر رودخانه و خیابان اکتفا میکند
تهیه کننده مستند «99٪» درواکنش به حضور کمرنگ مستندسازان ایرانی در عرصه بینالملل عنوان کرد: هزینه تولید مستند در عرصه بینالملل به دلار است و گران تمام میشود و از طرفی هم بازاری در داخل فراهم نیست که این مستندها به فروش برسد. به طور مثال ساخت یک مستند یک قسمتی در یک کشور اروپایی با هزینه بلیت، اقامت، گروه، ویزا و ... به حدود صد میلیون تومان میرسد و چون این هزینه گران است در بسیاری مواقع حتی کسانیکه به کشورهای خارجی میروند بدون تحقیقات تنها به گرفتن تصاویری از رودخانه و ساختمانها و خیابانها اکتفا میکنند.
چند هفته در قزاقستان بازداشت شدم و کسی حمایتم نکرد
افضلزاده به معضل دیگر یعنی نبود امنیت برای مستندسازان ایرانی اشاره و بیان کرد: من چند بار در کشورهای خارجی بازداشت شدم و یا اخیرا برای مستندسازی درباره داعش به عراق رفتم و مصدوم شدم اما کسی حمایتی نکرد. یک بار در سوریه بازداشت شدم که از طریق خود دولت سوریه رایزنی کردیم و سفارت ما هیچ کاری انجام نداد. حدود دو سال پیش هم حدود چند هفته در قزاقستان بازداشت شدم در آن زمان هم سفارت ایران هیچ حمایتی نکرد. حتی از من خواسته شد که در تلویزیون قزاقستان بگویم که سفارت ایران هیچ کاری نکرده است و من قبول نکردم.
وی در پایان با مقایسهای بین سفارتهای ایران و دیگر کشورها عنوان کرد: در کارهای بینالمللی نقش سفارت اهمیت زیادی دارد اما متاسفانه از طرف سفارت های ایران در کشورهای دیگر حمایتهای لازم بعضا صورت نمیگیرد.
تیزر فیلم مستند «آخرین نفری که خارج شد» ساخته مصطفی افضلزاده و محمد تربتی را از اینجا ببینید.
نظر شما