پیام‌نما

وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ‌اللَّهِ جَمِيعًا وَ لَا تَفَرَّقُوا وَ اذْكُرُوا نِعْمَتَ‌اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ كُنْتُمْ أَعْدَاءً فَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِكُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْوَانًا وَ كُنْتُمْ عَلَى شَفَا حُفْرَةٍ مِنَ النَّارِ فَأَنْقَذَكُمْ مِنْهَا كَذَلِكَ يُبَيِّنُ‌اللَّهُ لَكُمْ آيَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ * * * و همگی به ریسمان خدا [قرآن و اهل بیت (علیهم السلام)] چنگ زنید، و پراکنده و گروه گروه نشوید؛ و نعمت خدا را بر خود یاد کنید آن گاه که [پیش از بعثت پیامبر و نزول قرآن] با یکدیگر دشمن بودید، پس میان دل‌های شما پیوند و الفت برقرار کرد، در نتیجه به رحمت و لطف او با هم برادر شدید، و بر لب گودالی از آتش بودید، پس شما را از آن نجات داد؛ خدا این گونه، نشانه‌های [قدرت، لطف و رحمت] خود را برای شما روشن می‌سازد تا هدایت شوید. * * * معتصم شو به رشته‌ى يزدان / با همه مردمان با ايمان

۱۸ مهر ۱۳۸۴، ۱۰:۳۸

با حضور در مهر مطرح شد

بهمن فرزانه : هر كتابي ارزش ترجمه شدن ندارد / بعد از سالها ترجمه فهميدم كه بايد " رمان " خودم را بنويسم

بهمن فرزانه : هر كتابي ارزش ترجمه شدن ندارد / بعد از سالها ترجمه فهميدم كه بايد " رمان " خودم را بنويسم

خبرگزاري مهر - گروه فرهنگ و ادب : بهمن فرزانه ، مترجم ايراني ساكن شهر " رم " چندي است به ايران آمده است ، اين مترجم ، يكي از روزهاي پاياني هفته گذشته ميهمان خبرگزاري " مهر " شد و صميمانه از آثار تاليفي و فعاليت هايش در حوزه ترجمه ادبي سخن گفت .





بهمن فرزانه ، مترجم و نويسنده ايراني ساكن ايتاليا ، در گفت و گو با خبرنگار كتاب مهر ، درباره نخستين كتابي كه دست به ترجمه آن به زبان فارسي زده است ، گفت : اولين كتاب كه ترجمه كردم در 26 سالگي بود و اثري از تنسي ويليامز ، نمايشنامه نويس برجسته آمريكايي بود ، كه انتشارات علمي آنرا به چاپ رساند .

وي در ادامه ، گفت : بعد از آن كار ترجمه را به طور جدي تري دنبال كردم ولي ديگر تا چند سال كاري را به زبان فارسي برنگرداندم . مهم ترين كاري كه در ايتاليا بعد از پايان تحصيلاتم تاحدود سالهاي مياني دهه هفتاد ( 1970 ميلادي ) انجام مي دادم همكاري با شركت هاي فيلمسازي در ايتاليا بود و يك فيلمنامه ( در نيمه بسته ) هم نوشتم كه در كانال اول تلوزيون اين كشور توليد شد .

ماركز هنوز در اروپا هم  شناخته شده نبود و زماني كه من كتاب « صد سال تنهايي » ، را ترجمه كردم كسي اين نويسنده را به طور كامل نمي شناخت

اين مترجم زبان ايتاليائي در ادامه درباره آشنايي با آثار گابريل گارسيا ماركز ، گفت : من در حدود سالهاي 1968 يا 69 ( ميلادي ) با او و آثارش آشنا شدم - البته هيچ وقت او را از نزديك نديده ام - روزي به منزل سفير جمهوري دومنيكن كه از دوستانم بود رفته بودم كه آنجا كتاب « صد سال تنهايي » روي ميزش قرار داشت ، ازآن دوستم پرسيدم مولف اين كتاب كيست ؟ ، گفت دوستي دارم كه همين الان از خانه ما خارج شد و بعد از اين اتفاق من بعد اين كتاب را گرفتم و ترجمه كردم .

وي تصريح كرد : پيش از انتشار اين كتاب ، ماركز هنوز در اروپا هم  شناخته شده نبود و زماني كه من كتاب « صد سال تنهايي » ، را ترجمه كردم كسي اين نويسنده را به طور كامل نمي شناخت .

فرزانه ، افزود : ماركز سالهاي بعد با اين كتاب به شهرت رسيد ، البته او پيش از انشتار كتاب « صد سال تنهايي » آثارديگري هم منتشر كرده بود و چندين مجموعه داستان كوتاه از جمله آنها است اما اين كتاب بود كه او را در دنيا معرفي كرد و نوبل ادبيات را هم براي او به ارمغان آورد .

وي در ادامه خاطر نشان كرد : خوب يادم است كه ترجمه « صد سال تنهايي » ، هفت ماه از من وقت گرفت و اين رمان پانصد صفحه اي را چند باز بازنويسي كردم و بعد به چاپ رساندم .

به گزارش مهر ، بهمن فرزانه در بخش ديگري از اين گفت و گو خاطر نشان كرد : من در اين سالها كتاب هاي زيادي را به فارسي ترجمه و منتشر كرده ام اما هميشه من را با اين كتاب مي شناسد و قسمت اين بود كه بر چسب « صد سال تنهايي » ، سالهاي سال بر پيشاني من باشد .

وي افزود : ، « صد سال تنهايي » ، كتاب فوق العاده اي است و به نظر من يكي از بهترين كتابهاي دنيا است و مهمترين كارهاي او اين است كه توصيف هاي خاص خود را به كار برده كه در تمام ادبيات بي سابقه است .

اين مترجم در توضيح اين مطلب ، گفت : ماركز توصيفاتي دارد كه در ادبيات بي سابقه است ؛ توصيفاتي مانند " شب هاي خيار شوري " ، و " بعد ازظهرهاي زبرجدين " ، و به نظر من مترجم نبايد در هنگام ترجمه اين توصيفات را شرح دهد و مثلا بنويسد : بعد ازظهرهايي كه مانند زبر جد است و اين توضيح واضحات است .




فرزانه ، افزود : ترجمه فرايندي زمان بر است كه نياز به صرف وقت زياد و جدي است و نمي توان آن را سرسري گرفت ؛ من هرگز تا كتابي را نپسندم ترجمه نخواهم كرد . الان مدتها است كه دارم آثاري را مي خوانم و به نظرم هيچ كدام از اين كتابها ارزش ترجمه شدن را ندارند و هيچ كتابي را فقط به اين خاطر كه چيزي را ترجمه كرده باشم دست نمي گيرم .

ترجمه رمان و داستان فرآيندي نيست كه بتوان به طور مرتب آن را انجام داد و هر روز يك كتابي را انتخاب كرد و مشغول ترجمه شد

وي درباره شيوه كار خود ، گفت : من بعد از اين كه كتابي را مناسب براي ترجمه كردن ديدم دوباره آن را مي خوانم و بعد مانند فردي كه موظف است اين كار را انجام دهد مشغول ترجمه آن مي شوم . اين موضوع يعني اين كه از ساعت شش صبح كار بر روي كتاب را آغاز مي كنم و تا ظهراين كار را ادامه مي دهم ، در اين وقت كمي استراحت مي كنم و  دوباره كارم را آغاز مي كنم تا اواسط شب و در اين زمان دست از كار مي كشم .

بهمن فرزانه تصريح كرد : من در كار ترجمه خيلي قائل به انظباط هستم و مانند يك نظامي كار مي كنم كه موظف است و خود را موظف مي دانم ، در ساعات مشخصي از روز به كار مشغول باشم و در اين اوقات به هيچ كار ديگري نمي پردازم .

اين مترجم در ادامه ، گفت : كاري را كه به پايان مي برم چندين بار بازخواني مي كنم و ايرادهايي را كه به نظر مي رسد را برطرف مي كنم و و بعد از چندين بازخواني است كه آن را به ناشر مي دهم  تا چاپ كند .

وي در عين حال تصريح كرد :  ترجمه رمان و داستان فرآيندي نيست كه بتوان به طور مرتب آن را انجام داد و هر روز يك كتابي را انتخاب كرد و مشغول ترجمه شد ، اصلا هركتابي ارزش ترجمه شدن ندارد و چه بسيار نويسندگان مشهوري وجود دارند كه همه آثار آنها قابل ترجمه شدن به زبان فارسي نيست .

بهمن فرزانه در پاسخ به اين سوال كه با وجود ترجمه هاي موفقي كه انجام داده ايد چرا به نوشتن رمان رو آورديد؟ ، به مهر،  گفت : اين كه كسي دست به كار ترجمه مي زند ارزش خود را دارد ، تاليف و نوشتن يك كتاب كار ديگري است ؛ من مي خواهم بگويم كه ترجمه كتاب با نوشتن كتاب دو كار متفاوت است و اگرچه من سالهاي سال كتابهاي زيادي ترجمه كردم ، ديدم بايد داستان خودم را بنويسم و سوژه اي كه سالها در ذهنم بود را بنويسم .

کد خبر 237232

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha