۳۱ شهریور ۱۳۹۳، ۱۱:۵۶

به بهانه هفته دفاع مقدس؛

180 روز پای درد دل جانبازان / اعزام بیشتر جانبازان به خارج از کشور بیهوده بود

180 روز پای درد دل جانبازان / اعزام بیشتر جانبازان به خارج از کشور بیهوده بود

دلیل ادغام بنیاد شهید و جانبازان، تشکیل کمیته اعزام جانبازان به خارج از کشور، چگونگی راه‌اندازی مرکز درمان ضایعات نخاعی و 180 روز گفتگو با جانبازان روایت محمد نبی حبیبی از سالهای 68 تا 73 است که عهده دار مسئولیت رسیدگی به امور جانبازان است.

به گزارش خبرنگار مهر، هفته دفاع مقدس بهانه خوبی است تا برخی چالش ها و مشکلات بعد از جنگ برای ایثارگران را مرور کنیم. گفتگو با نخستین مسئول جانبازان در کشور روایت بخش کوچکی از مشکلات بنیاد شهید یا همان بنیاد جانبازان در دهه 60 است.

"محمد نبي حبيبي" نخستین مسئول مستقیم رسیدگی به امور جانبازان در کشور است. وی سال ۱۳۲۴ شمسی، در روستای "باغ خواص" از توابع ورامین به دنیا آمد و در دوران قبل از پیروزی انقلاب اسلامی همراه مردم به پیروی از امام راحل رحمه الله علیه در بیشتر مبارزات سیاسی و تظاهرات علیه رژیم ستمشاهی فعال بوده است. دارای مدرک فوق لیسانس جامعه شناسی است و در دوران پس از پیروزی انقلاب اسلامی در سمتهایی چون استانداری استانهای "تهران"(در دوران جنگ تحمیلی)، "فارس"، "خراسان"شهرداری تهران" "قائم مقام بنیاد مستضعفان جانبازان" در دهه 70و...مشغول خدمت بوده و اکنون دبیرکل حزب موتلفه اسلامی است.

حبیبی در مورد دلیل ادغام بنیاد شهید با بنیاد جانبازان گفت: اواخر جنگ، مسائل و مشکلات جانبازان خیلی تشدید شد. آن موقع مسئولیت رسیدگی به مشکلات جانبازان با بنیاد شهید بود که به دلیل عدم رسیدگی به مشکلات جانبازن توسط این نهاد، منجر به برگزاری تجمع اعتراضی در جماران شد. به دنبال آن در یک مقطعی تصمیم گرفته شد مسئولیت جانبازان را به ارگانی مستقل از دولت واگذار کنند تا به آنها بیشتر رسیدگی شود. برای همین بنیاد مستضعفان به بنیاد مستضعفان و جانبازان تغییر نام داد.

سال 68 قائم مقام بنیاد در امور جانبازان شدم

من آبان ماه سال 68 با دعوت آقای محسن رفیق دوست قائم مقام بنیاد شدم و در همان آغاز کار، یک تقسیم کارکردیم. قائم مقام، یعنی قائم مقام درهمه امور و برای اینکه تداخل رخ ندهد، قرار شد من قائم مقام آقای رفیق دوست در امور جانبازان باشم. البته این بدین معنا نبود که آقای رفیق دوست در امور جانبازان دخالت نمی کرد.

180 روز گفتگو با جانبازان

از سال 68 تا سال 73 حدود 5 سال مسئول جانبازان کشور بودم. اما در اول کار وقتی که من دعوت شدم، از خودم سوال کردم که چه مقدار با مشکلات جانبازان آشنا هستم. بعدا فهمیدم اطلاعاتی که دارم در حد مدیریت امور جانبازن نیست و لذا تصمیم گرفتم که از همان اول با عزیزان جانباز ملاقات کنم. به همین دلیل، هفته ای سه روز بین 7 تا 8ساعت به جانبازان وقت ملاقات می دادم و حرفها و مشکلاتشان را می شنیدم. این روال حدود 180 روز ادامه داشت.

اجر جانباز برابر با هزار شهید است

یادم هست، یک بار حجت الاسلام حسینی (استاد اخلاق در خانواده) گفت: در روایتی نقل شده "اگر کسی در راه خداوند متعال جسمش مجروح شود، اجرش به اندازه هزار شهید است" لذا این مسئله برای من تبدیل به سوال شد و آن را  با آیت الله امینی در میان گذاشتم و ایشان هم گفتند بیش از این  اجر دارد. چون شهید در آن بدو ورود به میدان جنگ اجر شهید را می برد، اما آن کسی که مجروح می شود، یک عمر باید با این قضیه کنار بیاید. وقتی که انگشت کسی در جبهه قطع می شود با میلیاردها تومان هم نمی توانیم آن انگشت را بازگردانیم.

خاطرم هست که بعد از ایجاد بنیاد جانبازان، چند گونی پرونده که مربوط به جانبازان بود به بنیاد انتقال داده شد که البته تفکیک آنها هم کار بسیار مشکلی بود. حتی برخی از جانبازان هم اصلا مراجعه نکرده بودند. تعداد پرونده ها نزدیک به 100 هزار بود. ما هم فکر کردیم شاید چون بچه های جانباز هنوز با مشکلات خیلی مواجه نشده اند، زمینه ای فراهم کنیم تا افرادی که در جنگ آسیب جسمی و روحی دیده اند تحت پوشش قرار گیرند. در ادامه تعداد جانبازانی که به بنیاد مراجعه کردند به 300 هزار نفر رسید.

اجرای طرح پایش جانبازان در سال 62

برای این 300 هزار نفر به تدریج پرونده تشکیل شد. یک کار اساسی در بنیاد جانبازان انجام دادیم که پیشنهاد دهنده اش هم بنده و آقای رفیق دوست بودیم و اجرای آن هم عهده خودم بود.  تا قبل از اجرای طرح پایش و خدمات جانبازان براساس مذاکرات شفاهی در مورد وضعیت جانباز تصمیم گیری می شد. اما  بعد از اجرای این طرح برای هر جانبازی که حتی 15 درصد آسیب دیده بود پرونده  تشکیل شد. خاطرنشان می کنم آن پرونده هایی که از سال 68 موجود است، متعلق به همان دوران است.

 اعزام جانبازان به خارج از کشور

البته ناگفته نماند. ببینید، یک مشکلی که آن زمان ما با آن مواجه بودیم، این بود که کمیسیون پزشکی هم باید برای تشکیل پرونده و هم برای اعزام به خارج نظر می داد و به همین دلیل  بیشتر جانبازان فکر می کردند که اگر برای معالجه، به خارج کشور اعزام شوند، خوب خواهند شد. یادم هست که وزیر بهداشت وقت در همان اول کار به من گفت بیش از 90 درصد اعزام جانبازان به خارج بیهوده است. چون امکانات پزشکی مان در ایران جا به قدری است که بیش  از 10 درصد لازم نیست به خارج اعزام شوند. متاسفانه این کار (خارج رفتن) فرهنگ شده بود تا یک عده ای واسطه ای بتراشند و عده ای دیگر هم  فشار بیاورند تا به خارج کشور اعزام شوند.

بیشتر به کدام کشوراعزام می شدند؟ آلمان و انگلستان.در هرصورت ما این دو کمیسون پزشکی را تقویت کردیم. یکی اینکه کسی که اصلا تا کنون پرونده نداشت و می گفت که من جانبازم نمی توانستیم بگوییم که تو جانباز نیستی و به همین دلیل، این کمیسیون تصمیم گرفت که چه مدارکی از جانبازان گرفته شود تا برایشان پرونده تشکیل دهد. یک کار مهم دیگری هم که انجام شد، این بود که اعضای کمیسیون، تخصصهای گوناگونی داشتند و این متخصصان می نشستند، جلسه برگزار می کردند و بعد تصمیم می گرفتند که چه کسی به خارج برود و چه کسی نرود. البته کمیسیون را از افراد متخصص و متدین تشکیل دادیم که تا برای تشکیل پرونده مطمئن باشیم.
 
دکتر سیم فروش مبتکر راه اندازی مرکز درمان ضایعات نخاعی

 این مرکز درمان ضایعات نخاعی که وجود دارد، محصول بنیاد جانبازان است. جانبازان قطع نخاعی وضعیتشان مانند خطوط دست یک انسان، باهم متفاوت بود. یعنی شما نمی توانید بگویبد که این جانباز قطع نخاعی را چه کار باید کرد یا  به دیگر جانبازان قطع نخاعی تعمیم بدهیم. اینگونه نبود. چون هر جانباز قطع نخاعی مشکل ویژه خودش را دارد و این مشکلات ویژه به این دلیل است که ارگانیسم یک فرد، بیماریهای قبلی وضعیت روحی شخص و خیلی از مسائل دیگر را باید باهم جمع کنیم، بعد تشخصی دهیم که الان باید چه کار کنیم. این را هم بگویم که مرکز ضایعات نخاعی با همت دکتر "سیم فروش" که پیشنهاد دهنده اصلی این طرح بودند، راه اندازی شد. دکتر سیم فروش از افراد متخصص و متدین حاضر در جمع ما بود. او وقتی که در جلسه، طرح خود را  پیشنهاد داد،گریه اش گرفت! گفتیم" چرا گریه می کنی؟ گفت: این طرح را من چند سال پیش در درست داشتمٰ اما نتوانستم به مسئولان بقبولانم. بعضی جانبازان به دلیل بی توجهی مثلا به دلیل  پوسیدگی کلیه به شهادت رسیدند. ما در این زمینه کوتاهی کردیم. به یاد دارم بعد از همان جلسه به آقای رفیق دوست زنگ زدم و گفتم در اینجا جمعی از پزشکان هستند و  خواهان راه اندازی این مرکز هستند. در آغاز اجرای این مرکز، یک ساختمان بزرگ می خواهیم تا در آن مترکز شویم. (این را هم بگویم که یکی از ویژگیهای آقای رفیق دوست جرات ایشان است). او هم قبول کردند و گفت هر ساختمانی که مدنظر دارید انتخاب کنید. من از همین الان، موافقت کامل خود را اعلام می کنم که در نهایت ساختمانی نزدیکی پل حافظ انتخاب شد که تا سالهای سال مرکز درمان بیماران قطع نخاعی بود.

ناگفته نماند آقای سیم فروش هم با حکم بنیاد به عنوان اولین رئیس بیمارستان ضایعات نخاعی  کشور در آن زمان منصوب شد و کارهای بزرگ و موفقیت آمیزی هم در این مرکز انجام داد.

تعیین درصد برای جانبازان کار درستی بود

برخی جانبازان نسبت به موضوع تعیین درصد برای میزان مجروح شدن گلایه دارند. آیا این تصمیم در زمان مدیریت شما گرفته شد؟ اولا تعیین درصد در زمان ما ابداع نشد چرا که قبل از اینکه حل مشکل جانبازان به بنیاد مستضعفان ارجاع شود، درصد بندی در بنیاد شهید انجام می شد.ما تعدادی از افرادی که به هر دلیلی خود را معرفی نکرده بودند دعوت کردیم و گفتیم اگر آسیب دیده اید خودتان را معرفی کنید. البته من معتقدم که تعیین درصد کار درستی بود. به طور مثال، شما یک جانبازی را در نظر بگیرید که یک تیر به دستش خورده و مجروح شده و با آن مشکل تا آخر عمر هم می ماند. جانباز دیگر دو دستش قطع شده و رسیدگی به او اصلا با آن جانبازی که از ناحیه یک دست مجروح شده قابل مقایسه نیست. من جانبازی سراغ داشتم که چند نوع آسیب را باهم داشت. مصدوم شیمیایی، از دوچشم نابینا و اعصاب و روان هم بود. ما نمی توانستیم این جانباز را با کسی که یک انگشتش مجروح شده در یک سطح قرار دهیم. به نظر من باید امکانات محدود را عادلانه تقسیم کرد و بنابراین ما نیز این کار (تعیین درصد) را درست می دانستیم و  آن را ادامه دادیم.البته یک وقت ممکن است که در تعیین درصد و  یا در توزیع امکانات مشکلی به وجود بیاید که یک بحث آنها جداست.

.................................
 

* گفتگو از سید هادی کسایی زاده

کد خبر 2374963

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha