مصطفی رحماندوست در گفتگو با خبرنگار مهر درباره نسبت سینما و ادبیات و اینکه تولیدات سینما و تلویزیون در حال حاضر ارتباطی با ادبیات غنی ما ندارند، گفت: اگر شما به تیتراژهای تلویزیون نگاه کنید می بینید که در این تیتراژها بعضی از نام ها به طور مشترک تکرار شده است و متوجه می شوید که عوامل مختلف یک کار شاید همه از یک خانواده هستند.
وی ادامه داد: حتی در بسیاری از فیلم و سریالها، فیلمنامهنویس، کارگردان، تدوینگر و تهیهکننده یکی است یا کسانی هستند که فامیلی مشترکی دارند. بنابراین وقتی به مشاغل این حوزه غیرتخصصی نگاه میشود دیگر چه انتظاری می توان داشت که به صورت حرفه ای با دیگر عرصه ها هم ارتباط برقرار کند.
این نویسنده ادبیات کودک در آسیبشناسی خود از سینما و تلویزیون و آثاری که در عرصه هنرهای تصویری ساخته میشوند، گفت: در بسیاری موارد کسی که در دانشگاه کارگردانی خوانده است نویسندگی و بازی هم می کند.
رابطه تعریف شده ای بین سینما و ادبیات وجود ندارد
رحماندوست اضافه کرد: من زمانی داور یکی از جشنواره خارجی انیمیشن بودم. در این جشنواره فیلم های بسیار زیادی بود که به طور مثال در حوزه فیلمنامه چندین نفر همکاری داشتند. شخصی داستان فیلمنامه را نوشته بود، شخصی طرح آن را ارائه کرده بود، یک نفر دیالوگ نویسی را برعهده داشت و ناخودآگاه می توان گفت تیمی از افراد تولید و خلق اثر را به عهده داشتند. در چنین شرایطی نتیجه حاصله تفاوت بسیاری دارد با اثری که یک نفر چندین کار را با هم انجام می دهد. کسانی که این گونه کار می کنند خودشان تخصص خود را باور ندارند زیرا شخص چندین سال تحصیل کرده است و بعد در رشته های دیگر بدون تحصیل وارد می شود و یا خانواده و فامیل خود را در کنارش قرار می دهد.
این نویسنده ادبیات کودک درباره اینکه چرا سینما و تلویزیون کمتر از ادبیات برای تولید آثار استفاده می کند، گفت: تاکنون ارتباط دقیقی بین ادبیات و سینما وجود نداشته است. آثاری بوده اند که از ادبیات سرچشمه گرفته و بر اساس کتاب های ادبیات تولید شده اما بیشتر اتفاقاتی که رخ داده تحت تاثیر کسی بوده است که در این حوزه قدرتی داشته است اما به شکل منسجم و منظم هیچ رابطه دقیق و تعریف شده ای بین ادبیات و سینمای امروز وجود ندارد.
کودکان ترانه های تلویزیون را زمزمه نمی کنند
وی ادامه داد: در این شرایط من نمی دانم که ادبیات ما قوی تر است یا سینما. فیلمسازان می گویند ادبیات ضعیف است و نویسندگان بیان می کنند که فیلمساز ضعیف عمل می کند.
رحماندوست با اشاره به حوزه تلویزیون و ارتباط برنامه سازان در این حوزه و ادبیات کودک عنوان کرد: تلویزیون از این حیث شرایط بدتری دارد و نتیجه نهایی این عملکرد این می شود که امروز فیلم و سریالهایی که برای کودکان ساخته می شود توسط کودکان دیده نمی شود و کودکان شوقی برای آنها ندارند و یا ترانه هایی که برای کودکان سروده می شود توسط آنها زمزمه نمی شود. فروش این فیلم و سریال ها در همین حد است که به تولید برسند در واقع فیلمساز همین قدر که تولید کند سود کرده است.
وی در پاسخ به اینکه چرا این ارتباط با ادبیات در عرصه مدیوم هایی مثل تلویزیون و سینما شکل نگرفته است؟ گفت: این یک مشکل فرهنگی و ابعاد گوناگونی دارد. به طور مثال در مورد صدا و سیما باید گفت این سازمان پولی ندارد و دوم اینکه همان هزینه ای را هم که بابت ساخت برنامه به تولیدکننده می دهد توسط تهیه کننده به نزدیکان وی می رسد و جمیع این مسائل باعث می شود که وقتی کارنامه 40 ساله صدا و سیما را نگاه می کنیم 40 کار خوب هم در آن پیدا نکنیم.
آثار کودک به فیلمنامه توجهی ندارند
رحماندوست درباره شعرها و داستان هایی که در برنامه ها بکار می روند، گفت: انیمیشن های زیادی با هزینه های بالا ساخته می شوند که از هیچ شعر و داستان جذابی برای کودکان بهره نگرفته اند. من بارها به تهیه کنندگان این آثار گفته ام اصل یک کار همان نوشته اولیه است. در صورتی که به فیلمنامه در این آثار اهمیتی داده نمی شود.
این نویسنده و شاعر کودک و نوجوان بیان کرد: من به عنوان کسی که 40 سال است که برای کودکان کار می کند می گویم که بسیاری از این برنامه ها برای کودکان مناسب نیستند و تنها در آنها شعار داده می شود. واقعیتی وجود دارد که بیان آن ممکن است بعضی را ناراحت کند اما گفته می شود بعد از اینکه دیوار چین ساخته شد که دشمنان به این کشور حمله نکنند اتفاقا برعکس دشمنان حمله کردند اما از دیوار بالا نرفتند بلکه دربانان را فریب دادند و آنان درب ها را برایشان باز کردند.
دربان های فرهنگ و هنر ما با پول کم فریب می خورند
این شاعر اضافه کرد: متاسفانه ما دربان هایی را در حوزه فرهنگ و هنر قرار داده ایم که با پول کم می توان آنها را فریب داد و دیگر لازم نیست نگران تهاجم فرهنگی باشیم. مدیریت ها اجازه دادند که آدم های دست پایین، غیر متخصص و کم سابقه دست به کارشناسی و انتخاب بزنند.
وی در پایان با اشاره به مثالی در حوزه ساخت برنامه برای کودکان و وجود اسپانسرهای مختلف در این برنامه سازی ها عنوان کرد: من چندی پیش به اسپانسرهای برنامه های کودک اعتراض کردم که این اسپانسرها هر محصول تولیدی که داشته باشند آن را در برنامه تبلیغ می کنند خواه برای کودکان ضروری باشد یا نباشد و حالا بعد از اعتراض ها خوشبختانه تبلیغات در برنامه کودکان حذف شده است و البته این هم یکی دیگر از مشکلات مدیریت فرهنگی است که تا شما اعتراض نکنید کاری انجام نمی شود.
نظر شما