خبرگزاری مهر ـ گروه فرهنگ و ادب: انسان در طول تاریخ همیشه نیازمند اسطوره بوده است. کافی است نظری بر ایلیاد هومر، شاهنامه فردوسی و تاریخ یونان قدیم و الهههای گوناگونی که در زندگی انسانها نقش داشتهاند بیافکنیم، تا با احتیاج روحی نوع بشر به این مقوله بیشتر آشنا شویم. دیدگاه پست مدرنها را که میگویند تاریخ در حال رسیدن به انتهای خود است و زمان قهرمانپروی نیز به سر آمده، نمیتوان خیلی جدی گرفت چرا که دست کم میتوان مدعی شد مطرحکنندگان چنین نظریههایی، دانسته یا نادانسته الگویی برای طرفدارانشان شدهاند.
وقوع انقلاب اسلامی در ایران موجب شد بر شخصیتهای کاذبی که به عنوان اسطوره به جوانان پاک طینت این مرز و بوم معرفی شده بودند خط بطلان کشیده شود. این نیاز بشری بعد از تحول عظیمی که در سال 57 در ایران رخ داد تغییر شکل یافت و نظام نوپای اسلامی و انقلابی، درصدد معرفی اسطورهها و قهرمانانی برآمد که از جنس مردم بودند و تبعیت و پیروی از آنان موجب رسیدن به صلاح و فلاح میشد. متاسفانه آنان که در مقطع جدید تاریخ ایران – دوره پس از انقلاب – در این زمینهها مسئولیتی داشتند، به دلایل متعدد موفق به انجام این مهم نشدند و جوانان امروز ایران زمین از داشتن الگو، قهرمان یا اسطورههایی که مورد نظر پیش قراولان انقلاب بود محروماند.
کار محمد عزیزی را از این نظر باید قدر دانست که در جهت خلق اثر و شناساندن اسطورهای به نام شهید همت به مخصوصا جوانان کشور عزیزمان ایران بوده است. او با نگارش کتاب «زندگی نامه داستانی شهید محمد ابراهیم همت» گام بلندی در جهت پر کردن این خلا برداشته است که خوب یا بد بودنش بسته به نظر مخاطب و امری نسبی است. اما به سرانجام رساندن انتشار چنین اثری را باید به تمامی معنا، قدر دانست.
شهید همت در تاریخ اخیر ایران از چهرههایی است که سخت استعداد اسطوره شدن را دارد و صاحب این قلم همچنان در شگفتی و حیرت است که چرا نویسندگان و متفکران ما از این گنجینه سر به مُهر، بهرهبرداری بایسته و شایسته نمیکنند. او که با برخورداری از زیرساختهای معرفتی، مبارزه با ستمگران را از پیش از انقلاب آغاز کرده بود، در بحبوحه انقلاب در شهرضا و اصفهان نقش موثری داشت و از آن مهمتر تاثیرات او در پیشبرد اهداف دفاعی رزمندگان مسلمان در زمان جنگ بود.
مراحل مختلف زندگی همت از کودکی و جوانی گرفته تا معلمی و فرماندهی لشکر محمد رسول الله و ازدواج و در نهایت شهادت، از ویژگیهایی برخوردار است که قابلیت معرفی به نسل جوان به عنوان الگو را دارد.
نگارش چنین کتابی که عزیزی درباره شهید همت در بیش از هزار صفحه نوشته، کار پسندیدهای است که باید آن را یکی از کارهای فراوانی دانست که میبایست در مسیر معرفی اسطورههای مناسب به جوانان انجام میگرفت.
کتاب دارای 3 بخش است. بخش اول تحت عنوان «بسوی صبح» دارای 13 فصل است. بخش دوم «اندوه سرد» نام دارد و آن هم شامل 13 فصل است و بخش سوم زیر عنوان «دشتهای سوخته» بیست و یک فصل را در بر میگیرد. نویسنده در مقدمه اشاره میکند که قریب 15 سال به تحقیق، مطالعه و بررسی زندگی شهید همت پرداخته و تقریبا تمام گفتگوها، اسناد، کتابها، فیلمها و نوارهای مرتبط را دیده و شنیده و خوانده است. این سطح از تحقیق و پژوهش، قطعا در رعایت امانت و درست مطرح شدن مطالب کتاب موثر بوده است. اما نکتهای که نباید فراموش کرد این است که عزیزی درصدد ارائه رمان و داستانوارهای از واقعیات زندگی همت بوده تا بتواند میزان اثرگذاری بر خواننده را بیشتر کند. صاحب این قلم گمان میکند نویسنده تا حد زیادی در کار خود موفق بوده است، زیرا خواننده از هر قشری که باشد در مطالعه این کتاب عطش بیشتر دانستن دارد و به خوبی همراه نویسنده پیش میرود بیآن که از او عقب بماند یا جلو بزند.
اشکالات مختصری در کتاب به چشم میخورد که برای برطرف کردن شان در چاپ های بعدی یادآوری میشود: متن از غلطهای ویرایشی خالی نیست. به نظر میرسد چنین کتابهایی با توجه به اهمیتی که در جامعه دارند پیش از چاپ میبایست بارها توسط افراد مختلف خوانده شوند و اشتباهات تایپی و املایی و ویرایشی در آن ها وجود نداشته باشد. به علاوه حجم زیاد کتاب (1150 صفحه) موجب شده برخی مطالب چند بار تکرار شود. یا وقایعی مانند تولد فرزند دوم شهید همت خیلی قبل تر از جایی که مناسبت طرح دارد، ذکر شود. اصولا بیان مطالب از زبان یاران شهید همت تا حدودی به ساختار داستانی کتاب لطمه میزند و ارزش آن را از یک اثر هنری به کاری مستند کاهش میدهد.
صفحات 816 تا 833 کتاب وجود ندارد و معلوم نیست چه بر سر این صفحات آمده است. آیا در صحافی مشکلی بوده و تمام نسخهها دارای این مشکل هستند، و یا موضوع مربوط به نسخهای می شود که در دست بررسی برای این مطلب بوده است.
در نگارش داستان یا چنین رمانی، نویسنده، خواننده را اندک اندک و مرحله به مرحله به متن ماجرا، راهنمایی و با جوانب متعدد داستان آشنا میکند و احتمالا در جایی که نقطه عطف نامیده میشود، با وارد آوردن ضربه، او را شوکه می کند. شهادت شهید همت به نظر نگارنده در این کتاب نقطه عطف است و با همه آمادگیهایی که نویسنده به عمل آورده است، میبایست ضربه سهمگینی بر مخاطب وارد کند. متاسفانه خبر شهادت در مراحل ابتدایی ضعیف و بی رمق طرح میشود. البته از روابط عاطفی شهید همت با دیگران مخصوصا همسر گرانقدرش بانو ژیلا بدیهیان که در کتاب به خوبی مطرح شده، باید به نیکی یاد کرد.
حجم کتاب همچنان که یادآوری شد به نظر زیاد میآید و میتوان با حذف مطالب تکراری، تعداد صفحات را کمتر کرد. درست است که کتاب یک اثر هنری و در حقیقت رمانواره است، اما درج چند تصویر از شهید همت در لابه لای آن، بر زیبایی و تقویت همذاتپنداری خواننده میافزود.
در پایان یک بار دیگر از نویسنده کتاب و کار سترگی که به انجام رسانده، قدردانی میشود. امید است در وانفسای فرهنگی کنونی آنان که دستی به قلم دارند یا از توان خلق آثار هنری برخوردارند برای ارائه مناسب الگوهای در خور توجه به جوانان امروز ایران عزیز آستین همت بالا زنند.
------------------------------------------
داود وفایی
نظر شما