به گزارش خبرنگار مهر، آنچه حميد درخشان براي تيمش تجويز كرده بود برهان خلف قانون نانوشتهاي است كه حكم مي كند "اگر حمله كردي و گل نزدي، منتظر دريافتش باش".
سرمربي قرمزها تيمش را به گونه اي در فولادشهر آرايش كرده بود كه اگر سپاهان سه نود دقيقه متوالي هم حمله مي كرد حتي يك بار هم توپ روي دروازه اش نمي آمد،گل خوردن ديگر جاي خود.
پرسپوليس به دنبال يك امتياز بود اما بدترين روش ممكن را براي رسيدن به اين حداقل انتخاب كرد. درخشان ميديد كه تنها به واسطه اقبال بلند تيمش و بي دقتي حمله وران حريف گل نمي خورد اما آن را به پاي ثبات مدافعان تيمش گذاشت و تصور كرد اين صلابت اصولا دروغين پايدار مي ماند.
حق سپاهان برد بود، زردها بايد خيلي زودتر از دقيقه ٥+٩٠ به گل مي رسيدند اما در وهله نخست شانس همراهشان نبود و بدشانسي مضاعف اينكه نيلسون در فرم ايده آلش قرار داشت.
حق سپاهان برد بود اما سزاي هواداران پرسپوليس تحمل آن همه فشار و استرس و سرانجام فرو ريختن مقاومت متزلزل تيم شان در ثانيه هاي پاياني نبود. با توجه به محتوای بازی پرسپوليس باید میباخت اما نه به اين شكل كه درخشان آن را دردناك كرد.
نكته اصلي اينجا بود؛ سرمربي پرسپوليس بازي را با يك هافبك دفاعي شروع كرد اما وقتي داور سوت پايان را زد قرمزها ٣ هافبك دفاعي وسط زمين داشتند. پرسپوليس باخت نه به واسطه بدشانسي. آنها در دقيقه نود و پنج گل نخوردند بلكه زماني بازي را واگذار كردند كه ترس وارد محاسبات درخشان شد.
تعويض هاي متوالی تدافعی موجب شده بود هادي عقيلي و شجاع خليل زاده مشتري دائم باكس هجده قدم قرمزها باشند. فركي بدون دغدغه مدافعان تيمش را جلو كشيد چون ايمان داشت مهاجمان حريف سرعت و توان خلق ضد حمله برق آسا را ندارند.
اما ريشه اين مشكل كجا بود؟ آدرس دقيقش جايي است كه كاپيتان قرمزها بازي ميكرد. محمد نوري به عنوان بازيساز اصلي با توجه به كندي آزار دهنده اش در سرعت دادن به بازي و ضعفش در تعويض فاز تدافعي به هجومي عملا بازي را يك طرفه كرده بود و مهمتر از اين نقيصه، حضور طارمي در نوك پيكان هجومي قرمزها بود كه بدون استثنا در همه كورس ها بازنده شد.
طارمي نه استيل مهاجم فوتبال ضد حمله محورانه را دارد و نه اصولا دارای سرعت و هوش اين نوع از فوتبال است. عباس زاده هم ايضا. اما درخشان اين ضعف بزرگ را ديد و عوض اصلاح آن بدترين تصميم ممكن را گرفت. او عوض استفاده از عاليشاه در پست مهاجم نوك به جاي طارمي، اين مهره دونده را تعويض كرد تا با اين تعويض اشتباه مجوز نفوذ عقيلي و خليل زاده را امضا كند.
پرسپوليس در دقيقه ٥+٩٠ گل خورد اما بازي را وقتي باخت كه عملا در دفاع محتاج چاشنی شانس بود و در حمله عاجز از هرگونه تحرکی. اگر ضربه مهدي شريفي در ثانيه هاي پاياني عوض تور دروازه راهي خارج مي شد و بازي با تساوي به پايان ميرسيد درخشان از تعويض هاي کلیدیاش حرف مي زد و تمام قد از تفكر صرفا تدافعي اش دفاع مي كرد اما اينگونه نشد تا او يكي از تلخ ترين شكست هاي چند سال اخير را به هواداران تيمش تحميل كند.
اتوبوس پرسپوليس از همان ابتداي بازي نشان داد تحمل حملات پردامنه حريف را ندارد و دست كم بهترين روش اين بود كه درخشان قمار كند و بيشتر به فكر استفاده از ضد حملات باشد تا اضافه كردن هافبك دفاعي و دفاع محض. در آن صورت و در بدترين حالت پرسپوليس باز هم مي باخت اما با سر و شكلي موجه تر و دست كم آبرومندانه.
درخشان به اين دفاع دل خوش كرده بود اما صحنه گل را مرور كنيد؛ عباس زاده در ميانه ميدان هر كاري كرد نتوانست توپ را از حاج صفي بگيرد، هافبك زردها ده - پانزده متر نفوذ كرد و بدون مزاحمت آن سه هافبك دفاعي قرمزپوش سانترش را كشيد، ميثم حسيني مثل همیشه در زدن ضربه سر عاجز بود و خلعتبري با آن قامت کوچکتر موفق. محسن بنگر تعلل كرد و ضربه اول را نزد تا شريفي سرانجام صاحب توپي شود كه پرسپوليسي ها هركاري كردند نتوانستد در بیست ثانيه قبل آن را لمس كنند. مجازات سنگيني بود براي مربي اي كه بيش از اندازه به اين نوع از فوتبال تک بعدی مومن بود.
نظر شما