شرق: در ابتدای جلسه رسیدگی به پرونده که هفته پیش در شعبه 113 دادگاه کیفری استان تهران برگزار شد، کاکلی نماینده دادستان تهران در جایگاه حاضر شد و در توضیح کیفرخواست گفت: متهم که سعید نام دارد، 20 دی سال گذشته همکلاسیاش نگار را ربوده و او را به قتل رسانده است.
این جوان بعد از اینکه ادعا کرد نگار را ربوده و درخواست سهمیلیاردتومان پول دارد، جسد او را در صندوقعقب خودرو مقتول رها کرد. با بازداشت متهم جزییات این قتل توسط وی فاش شد و با توجه به مدارک موجود در پرونده بهعنوان نماینده دادستان تهران درخواست صدور حکم قانونی را دارم. در ادامه پدر و مادر مقتول بهعنوان اولیایدم در جایگاه حاضر شدند و درخواست صدور حکم قصاص کردند.
مادر مقتول گفت: دخترم بیگناه کشته شد او هیچ بدی در حق متهم نکرده بود و تا زمانی که او را بالای چوبهدار نبینم آرام نمیشوم. اولیایدم همچنین متعهد شدند اجرای حکم تفاضل دیه را نیز بپردازند. سپس متهم در جایگاه حاضر شد او اتهامش را قبول کرد و گفت: من و نگار همکلاسی بودیم و هردو در دانشگاه معماری میخواندیم و دانشجوی سال آخر بودیم.
ما در دانشگاه همدیگر را خیلی میدیدیم و رابطه دوستانهای بین ما ایجاد شده بود، من گاهی از مشکلاتم برای او میگفتم. در جریان مسایلی که با پدر و مادرم داشتم قرار گرفته بود. نسبت به نگار علاقه پیدا کرده بودم اما به خاطر کمتوجهیهایی که پدر و مادرم به من میکردند میل به زندگی نداشتم و دلم میخواست خودکشی کنم. میخواستم یک شاهد برای این خودکشی داشته باشم تا بعد مرگم را برای پدر و مادرم تعریف کنند به همین خاطر هم روز حادثه با نگار قرار گذاشتم هردو ما ماشین داشتیم و با خودرو سر قرار حاضر شدیم.
متهم گفت: قبل از اینکه سر قرار بروم اول از ناصرخسرو سیانور خریداری کردم تا در آبمیوه بریزم و خودکشی کنم. وقتی نگار آمد من دو آبمیوه خریداری کردم و سیانور را در یکی از آنها ریختم. بعد با هم سوار ماشین نگار شدیم تا آبمیوه را بخوریم. وقتی نگار آبمیوه را مزمزه کرد، گفت خیلی تلخ است من فهمیدم اشتباهی آبمیوه مسموم به سیانور را برداشته است بلافاصله آن را گرفتم و دور ریختم و دو آبمیوه دیگر گرفتم وقتی برگشتم دیدم سرش را روی صندلی گذاشته و دیگر جان ندارد. نبضش را گرفتم نمیزد سعی کردم کمکش کنم اما نشد. میخواستم او را به بیمارستان ببرم در اتوبان چمران فهمیدم تمام کرده است.
متهم گفت: به خاطر درگیریهایی که با پدر و مادرم داشتم، وضع روحی خوبی نداشتم. زمانی که این حادثه اتفاق افتاد من چهارماه بود که با پدرم صحبت نمیکردم و مادرم هم مرتب با من دعوا میکرد. من تازه فهمیدم سختگیریهای آنها به خاطر اشتباهات من بوده است.
مهندس جوان درباره اینکه جسد را چطور دفن کرده است، گفت: ماشین نگار صندوقدار بود. جسد را در صندوقعقب او گذاشتم و به سمت سوهانک رفتم و در آنجا با بیل که سر راه خریداری کرده بودم، چالهای کندم و جسد را آنجا دفن کردم. او در آخرین دفاعیاتش گفت: وضع زندگیام خوب بود. مهندس جوانی بودم که دختری را هم دوست داشتم اشتباهاتی که کردم من را به اینجا کشاند.
ایکاش پدر و مادرم کمی بیشتر به من توجه میکردند تا چنین وضعیتی پیدا نمیکردم. من از خانواده نگار عذرخواهی میکنم و میدانم غم سنگینی دارند اما قصدم نه کشتن نگار بود و نه سرقت اموالش البته سرقت اموال را هم قبول ندارم برای اینکه وسایلش را برای مادرش بفرستم با او تماس گرفتم.
متهم همچنین در مورد درخواست سهمیلیاردتومانی از خانواده مقتول گفت: برای منحرفکردن ذهن پلیس چنین درخواستی را مطرح کردم. بعد از پایان جلسه دادگاه هیات قضات برای صدور رای دادگاه وارد شور شدند و متهم در نهایت به قصاص محکوم شد.
نظر شما