به گزارش خبرنگار مهر، آیت الله علی اکبر رشاد ، رئيس شوراي حوزههاي علميهي تهران، در چهل و نهمين جلسهي درس اخلاق خود، در زمينهي برخي رفتارها و گفتارهايي كه در مجالس مقدس حضرت سيدالشهداء(ع) به عنوان عزاداري، از سوي بعضي افراد جاهل و بيمبالات سرميزند به ارائه سخن پرداخت که متن کامل آن اکنون از نظر شما می گذرد.
سوگ حضرت سيدالشهداء(ع) و اصحاب باوفاي آن بزرگوار، داغ عظيمي است كه همهي قلوب مستعد در همهي تاريخ را اندوهگين و سوگوار خويش ساخته است، و قرنهاست كه همهي موحدين و مؤمنين، بلكه بشريت به مقياس يك تاريخ بر اين داغ گريه ميكنند.
نكات و تذكراتي دربارهي شئون و شرايط تعزيت و تعظيم شعائر حسيني(ع)
به مناسبت اينكه اولين روز ماه سوگواري حضرت سيدالشهداء عليهالسلام است، از باب اداي تكليف طلبگي، برخي نكات را دربارهي شرايط اجراي شعائر حسيني و تعزيت و تعظيم حضرت سيدالشهدا(ع) مورد اشاره قرار داده، بعضي تذكرات را عرض ميكنيم، سپس وارد بحث اصلي ميشويم.
وی اضافه كرد: همواره بايد بين حكم و موضوع مناسبت رعايت گردد. بايد مسير و مقصد با هم سازگار باشند. هرگز از طريق غلط نميتوان به مقصد صحيح دست يافت. امر عزاداري حضرت سيدالشهداء(سلام الله) بيشك از امور مهمه ديني و از شئون اساسي اجتماع اسلامي و اسلام است. بدون هيچ شبههاي عزاداري براي حضرت سيدالشهداء و ذكر اهل بيت سلام الله عليهم از مصاديق كامل تعظيم شعائر الله است و در اين هيچ ترديدي نيست. قطعاً احياي امر اهل بيت(ع) كه مشتمل بر طرح و شرح تعاليم قولي و فعلي آن حضرات سلام الله عليهماست از مستحبات و احياناً برخي موارد و مصاديق آن به نحو وجوب كفايي از واجبات است، و اگر ادا نشود شريعت و سنت مندرس و منحرف خواهد شد. نهضت حضرت امام حسين (سلام الله عليه) براي مقابله با اندراس دين و شريعت محمديه و به جهت مواجهه با تحريفات و انحرافاتي كه بين جماعتي از نخبگان و عوام مسلمين پيش آمده بود شكل گرفت.
تعظيم اين نهضت عظيم كه از مصاديق كامل تعظيم شعائر الله است و بايد متناسب با شأن و مقصد آن انجام شود؛ اما متأسفانه در روزگار ما (هرچند كه در گذشتهها نيز اين آفات و آسيبها كمابيش و گاه وجود داشته است) تحريفات و انحرافاتي در عرصهي فهم و فعل منتسب به تعظيم شعائر حسيني اتفاق ميافتد كه مايه نگراني است. امروز برخي رفتارها و گفتارهايي كه در مجالس مقدس عزاداري حضرت سيدالشهداء(ع) از سوي بعضي افراد جاهل و بيمبالات سرميزند، خلاف شأن متعالي شعائر حكيمانهي حسيني(س)، باعث وهن مذهب، معارض حكم عقل و گاه خلاف شرع بيّن است.
اكاذيبي به نام روضه حضرت سيدالشهدا(ع) و ذكر مصيبت اصحاب و اولاد آن بزرگوار ذكر ميشود. مطالبي غيرمستند كه هيچ اساس و مبنايي ندارد كه بيان برخي از آنها مصداق افتراء به اهل بيت(س) و موجب وهن ايشان است. بعضي حركات از برخي افراد جاهل سر ميزند كه از محرمات قطعي است.
هرچند و البته اين اقوال و افعال از ناحيهي بعضي روضهخوانهاي درسناخوانده و يا مداحان بيمبالات مطرح ميگردد و كثرت ندارد، اما چون از طرف برخي عناصر توجيه فقهي و شرعي ميشود، و توسط عوام ناآشنا با مباني ديني و تعاليم اهل بيت (سلام الله عليهم) پذيرفته ميشود، نگران توسعه و تأثيرگذاري آن در ميان اقشار جامعهايم، لهذا تذكر و تبيين آن تكليف ما طلاب است.
عدهاي در محافل برپاشده به نام حضرت سيدالشهداء (سلام الله عليه) با ظاهر نامناسب با شأن محفل عزا و شأن مجلس ذكر اهلبيت عليهمالسلام حاضر ميشوند. با لباسهاي نامناسب، آرايشهاي غليظ، شكل و شمايل نامناسب، زننده و خلاف شئون و بلكه خلاف شرع و احكام مسلم ديني در محفلي كه به نام حضرت سيدالشهداء برپا شده حضور پيدا ميكنند. ما نميخواهم نيت اين افراد را تخطئه كنيم؛ ممكن است بعضي از سر جهل و بيدقتي و نه از سر جحد و عناد به اين صورت در مجالس حضور پيدا كنند، ولي بايد به آنها تذكر داد. بر ما طلبهها لازم است كه اين مطالب را در بين مردم مطرح كنيم؛ بر رسانهها نيز ضرور است كه اين مسائل و مطالب را به نحو مناسبي تحليل و تبيين و به اقشار مختلف مردم منتقل كنند.
حرمت اضرار به نفس از قطعيات فقه است
گاه بعضي اعمال به نام ذكر مصيبت و عزاداري سر ميزند كه بعضي از آنها مصداق فعل حرام است. حرمت اضرار به نفس از قطعيات فقه ماست و قطعاً حرام است. براي مثال در حين عزاداري از زنجيرهايي استفاده ميشود كه بر سر آنها تيغهايي بسته است و با آن به سر و صورت يا سينه و پشت ميزنند و خون شديدي از بدن جاري ميشود. آيا اين اضرار به نفس نيست؟ خراش كوچك بر صورت و دست و جوارح انداختن ديه دارد و جايز نيست، آنگاه چگونه ممكن است بگوييم اين عمل جايز است. قمهزدن قطعاً از مصاديق اضرار به نفس است و هيچ شكي در آن نيست. افراد زيادي بر اثر قمهزدن آسيب ديدهاند و دچار عارضه شدهاند، موارد متعددي بوده كه فردي بر اثر قمهزدن فوت شده است. آيا اين اضرار به نفس، اين قتل نفس و خودكشي نيست؟ آيا مصداق عمل به فعلي كه قرآن صريحاً از آن نهي كرده نيست؟ چرا به جاي اينكه به خودمان لطمه بزنيم به دشمنان حضرت سيدالشهداء لطمه نميزنيم؟ چرا به جاي اينكه به ظالم و جائر و به يزيديان زمانه حملهور شويم اين چنين خودزني ميكنيم و خودمان را لتوپار ميكنيم؟ آيا اين رفتارها عاقلانه است؟ و با مباني و احكام شرع سازگار است؟
استناد به نقلهاي تاريخي غيرمستند براي افتا مجاز نيست
استناد به نقلهاي تاريخي ضعيف و غيرمستند براي افتا در فروع مجاز نيست؛ گاهي به اين مطلب استناد ميشود كه حضرت زينب(س) سرشان را به ستون كجاوه زدند و خون از سر مباركشان جاري شد! معلوم نيست كه چنين نقلي درست باشد. نوعاً اينگونه مطالب سند ندارد و به لحاظ دلالي هم تمسك به آن قابل تأمل است. حضرت زينب(س) عقيلهي بنيهاشم است، قلّهي خردمندي و خردورزي است، او وليدهي حجر ولوي است و حصيلهي تربيت نبوي است؛ آيا انتساب چنين رفتارهايي به آن خاتون حكمت و معرفت جائز است؟ چرا شخصيت آن بزرگوار را با نسبتهاي ناروا مخدوش و موهون جلوه ميدهيم؟ شخصيت عظيمي كه نهضت حسين به تدبير و تلاش آن حضرت(س) پايدار مانده، در مسير اسارت و در مجالسي كه غاصبين حق اهل بيت عليهمالسلام تشكيل دادند، آن خطبههاي غرّا را القا كردند و پس از ماجراي كربلا با تشكيل محافل معرفتي و شاگردپروري، نهضت امام حسين(ع) را احيا و از تحريف مصون داشتند و اگر مساعي معرفتي و حكيمانهي آن بانوي بزرگوار و آن مجسمهي صبر و شكيبايي نبود، بسا نهضت امام حسين(ع) مندرس ميشد، اخبار واقعه به تاريخ منتقل نميشد، و اگر دشمن توسط آن عقيلهي حكيمه به حدي كه بايد و به نحوي كه شايد افشا نميشد، راز انقلاب حسيني پنهان ميماند و فلسفهي قيام تحقق نمييافت.
اين بانوي بزرگوار با اين مراتب حكمت و معرفت و اين مقامات معنوي و فضائل اخلاقي را متهم ميكنيم كه همانند يك زن عامي و بيمبالات، جزع و فزع ميكند و سر بر كجاوه ميزند! آنچنان شديد كه خون از محمل سرازير ميشود! چرا چنين نسبتي را به ساحت حكمتنمون عقيلهي بنيهاشم حضرت زينب (سلام الله عليها) نسبت ميدهيم؟ در حالي كه چنين نسبتي به ساحت قدسي اين بانوي حكيم و صبور نسبت ناصوابي است، تازه از اين نسبت ناروا، نتيجه ميگيريم كه قمهزدن هم از همين قبيل است، و بدينترتيب اين عمل خلاف عقل و شرع خود را توجيه كنيم؛ وااسفا!
بنا به بعضي تحقيقات تاريخي، رفتارهاي غيرمعقول و بلكه غيرمشروعي مثل قمهزدن منشأ سياسي و استعماري دارد. اين رفتار را انگليسيها در بين بعضي از اقوام در مناطق شيعهنشين، مانند شبهقاره رايج كردند و سپس اين رفتار نامعقول آرامآرام به ايران كه كانون تشيع است منتقل شد.
دين ما دين حكمت و عقلانيت، تفكر و انديشه، كلام و كتاب، و دين جهاد و اجتهاد است؛ رفتارهاي غيرعقلاني و اعمال سفيهانه با تعاليم متعالي و عقلاني اهل بيت عليهمالسلام سازگاري ندارد.
به دست تكفيرهاي برانگيخته استعمار پير و بازيچه امريكا و اسرائيل بهانه ندهيم
بعضي سخنان كه از بعضي از افراد جاهل و عوام صادر ميشود و باعث تشديد اختلاف بين مسلمانان ميشود، باعث شقّ عصاي مسلمين ميگردد، منشأ بعضي خونريزيها و قتلها ميشود، حرام است. اگر كسي با برخي اظهارات نسنجيده سبب شود كه در گوشهاي از جهان يك شيعهي اميرالمؤمنين عليه السلام كشته شود، مقصر است و بايد در نزد خداوند او هم در كنار آمرين و قاتلين، پاسخگوي خون بناحق ريخته باشد. چطور ميشود كه افعال و اقوالي كه سبب تحريك افرادي جاهل در آن سوي قضيهي اختلافات مذهبي شده و باعث كشتهشدن شيعيان مخلص علي (ع) ميشود جائز باشد؟ تكفيرهاي جاهلِ وهابي و برانگيختهي استعمار پير و بازيچهي كنوني امريكا و اسرائيل، بهانه ميخواهند و بعضي از جهال از اين طرف به دست آنها بهانه ميدهند! امروز اگر بر اثر تحريكات و قول و فعل نسنجيدهي كسي، شيعهاي زير تيغ جلادهاي اموي و عباسيِ معاصر سر بريده شود، مانند قاتلين آن شريك جرم است و در روز قيامت بايد جوابگوي خون بناحق ريخته باشد. چرا افراد معاند را تحريك ميكنيم و بهانه به دست آنها ميدهيم؟ چرا موجب وهن مذهب ميشويم؟
آيا حضرت صادق(ع) كه مؤسس سنت عزادارياند، زنجير تيغدار يا قمه بر سر ميزدند؟
ما بايد از مشي و منش حضرات معصومين عليهمالسلام در مراسم و محافل پيروي كنيم. اگر حضرت صادق(ع)، امروز بود اين اعمال را مرتكب ميشد؟ سنت عزاداري از مواريث حضرت صادق(ع) است. امام باقر و امام صادق عليهما السلام بيش از ساير معصومين بر مسئلهي ذكر مصيبت و تشكيل محافل ذكر تأكيد فرمودهاند و خود اين بزرگواران هم ملتزم بودند. درواقع سنتهاي حسنهي قدسيِ الهي كه بقاي تشيع و حيات مكتب اهل بيت(س) و در حقيقت اسلام ناب در گرو تحفظ آنها بوده و هست، ارث صادقين عليهما السلام است و آن بزرگواران اين سنت را بنا گذاشتهاند. من از بعضي حضرات كه ظاهراً نظر فقهي ارائه ميكنند سؤال ميكنم كه آيا در رفتار و سنت حضرات معصوم عليهمالسلام كه باني اين سنناند چنين رفتارهاي غيرمعقولي سراغ داريم؟ حتا يك مورد داريم كه حضرت صادق(ع) كه مؤسس سنت عزادارياند، زنجير تيغدار بر سينه و پشت زده يا قمه بر سر زده باشند؟ اگر چنين چيزي جايز بود امام صادق (سلام الله عليه) انجام ميدادند. ما در هر امري اگر از حضرات معصوم (سلام الله عليهم) مدرك مستندِ برخوردار از دلالت تام در اختيار داشته باشيم روي چشم ميگذاريم و به آن عمل ميكنيم؛ اما هرگز قول و فعل منسوبِ مستند به آن بزرگواران در اين زمينهها در دست نيست.
بعضي توجيهات كه برخي به عنوان مباني رأي فقهي خود ـ و در واقع براي توجيه عمل خلاف شرع جمعي عامي ـ ارائه ميكنند هرگز صلاحيت معارضت با مباني بيّن و ادلهي نقلي مسلم و دلايل عقلي قطعي را ندارد. اين توجيهات، عوامانه است و مبناي فقهي ندارد. ما طلبه هستيم و طلبه بايد بر اساس مباني استنباط كند و فتوا بدهد. ما اصول فقه خواندهايم، رجال خواندهايم، قواعد فقيه خواندهايم، بايد در چهارچوب اين مباني نظر بدهيم. براي دلخوشي عوام فتوا ندهيم! ما وظيفه داريم حق را بگوييم؛ عوام را راهنمايي و هدايت كنيم. اگر افعال غلط و خلاف شرعي از آنها سر ميزند به آنها تذكر بدهيم و اصلاح كنيم.
حضرت سيدالشهداء عليهالسلام براي احياي سنت رسول خدا(ص) و شرع جد بزرگوارشان قيام فرمودند. آيا ميتوان فعل مقدسي مثل عزاداري را كه قطعاًاز مصاديق اتمّ احيا و تعظيم شعائر الهي است به گناه آلوده كرد؟مسير و ابزار بايد با مقصد سازگار باشد، فعل شرعي را با روش غيرشرعي نميتوان انجام داد. چرا مذهبِ عقلاني، تعاليم حكيمانه، عميق و قدسي اهل بيت عليهمالسلام را به اعمال و حرفهاي موهون آلوده ميكنيم و در دنيا تا از شيعه صحبت ميشود، به اين اعمال اشاره ميكنند. اين درد را بايد به كجا برد كه وقتي شما وارد اينترنت بشويد و كلمهي شيعه را جستجو كنيد صحنههاي فجيع قمهزني نشان داده ميشود!؟ گناه اين آبروريزي بر گردن كيست؟ عجيب است كه برخي نيز اين اعمال را با ارائهي مطالب لاطائل و بياساس توجيه شرعي و فقهي ميكنند! به جاي اينكه امروز در دنيا تشيع با نام مبارك امام صادق(ع) و تعاليم بلند او و با حكمت عظيم، فقه قويم، اصول اصيل، كلام عميق و اخلاق متعالياش شناخته شود، با قمهزني شناخته ميشود و ميگويند شيعه اينها هستند!
ما به جاي اينكه تشيع را به دنيا با عقل و عدل علوي معرفي كنيم و جانهاي تشنه و دلهاي مشتاق جهاني را به سمت مكتب امام صادق(ع) فرا بخوانيم و جذب كنيم و جمعيت شيعه را افزايش دهيم و مكتب اهل بيت را تقويت كنيم تا زمينهي ظهور حضرت حجت را فراهم كنيم، مطالب سست و رفتارهاي سخيف را ترويج و به نام شيعه ثبت ميكنيم و ديگران را از مكتب آل الله منزجر و گريزان ميكنيم.
اين چه كاري است كه يك معمم ميايستد و يك مشت جوان پاكدل را تشويق ميكند كه به نام عزاداري روي آتش راه بروند؟ زغال گداخته را روي زمين ريختهاند و ميگويند ياحسين ياحسين گويان روي آن بدويد!! آيا امام صادق چنين كارهايي را در عزاي جد بزرگوارش انجام ميداد؟ امام حسين از اين كار راضي است؟ مذاهب بشرساختهي بيبته و بيبنيه در مناطقي مانند هند، مناسكي را براي مشغولكردن مريدان فريبخوردهشان جعل كردهاند، برخي هم آن رفتارهاي سخيف و زشت را ميآورند و به نام عزاداري وارد فرهنگ و شعائر ديني ما ميكنند! آخر اين چه كاري است؟ مگر تعاليم اهل بيت و دستورهاي دين اسلام چيزي كم دارد كه حاجت به اقتباس از مذاهب ساختگي بيافتد؟ اين آتش را به جان دشمنان امام حسين(ع) بياندازيد، اين قمه را بر فرق دشمنان امام حسين بزنيد. اين اعمال و رفتار را به نام امام حسين، به نام تشيع و به نام ايران حكيم تمام نكنيد. اين بافتههاي سست را به فقه قويم اهل بيت سلام الله عليهم نسبت ندهيد. فقهي را كه در مقابل همهي مكاتب حقوقي دنيا ايستاده و با قامت آراسته و استوار، مراتب مترقيبودن، نجاتبخشبودن، كارآمد و روزآمدبودن خود را به بركت اجتهاد عقلاني بر بام جهان فرياد ميكند، سخيف و ضعيف نشان ندهيد. اينها قطعاً خلاف شرع است و مرتكبين آنها را خداوند عقاب ميكند.
عزاداري صحيح، همان است كه ائمه عليهم السلام انجام ميدادند
راه صحيح عزاداري آن است كه حضرات ائمه طاهرين و به خصوص باقرين عليهمالسلام فرمودهاند و ما بايد به همانها عمل كنيم. طبق رفتار و بيان حضرت كاظم(ع) عمل كنيم كه حضرت رضا(ع) نقل ميفرمايند: «كان أبي إذا دَخل شهرُ المحرّمِ لايري ضاحكاً، وكانتِ الكـآبةُ تَغلِبُ عليه، حتّي تمضي عشرةُ أيامٍ، فإذا كان يومُ العاشرِ كان ذالك اليومُ يومَ مصيبتهِ وَحزنهِ وبُكائِه، وَيقُول: هو اليومُ الّذي قُتِل فيه الحُسين [ع] (وسائل الشّيعة: ج10، ص394)؛ روز اول محرم پدرم اندوهگين ميشد و ده روز را سوگوار بود، گويي تازه عزيز خود را از دست داده بود و در روز عاشورا گريهي او قطع نميشد. صبح تا شب گريه ميكرد، ميگفت امروز آن روزي است كه جدمان حضرت سيدالشهداء را مظلوم كشتند.
حضرت رضا(ع) روز اول محرم روضهاي خواندند: «يا ابن شيب إذا كنت باكيا علي شيئ فابك علي الحسين عليه السلام» يعني براي هر كه و هر چه ميخواهيد گريه كنيد جا ندارد، فقط براي حضرت سيدالشهداء جا دارد گريه كنيد. اينقدر داغ آن بزرگوار سنگين است كه وقتي داغ او هست براي ديگري نبايد گريه كرد. ميفرمودند مثل قوچي او را كشتند.
خيليها تصور ميكنند منظور حضرت اين بوده كه همانطور كه يك قوچ را سر ميبرند حضرت را همانگونه سر بريدند، اما معني اين عبارت بيش از اين و بلكه غير از اين است. يك سنت جاهلي در عهد جاهليت بوده كه اعراب جاهلي از يك قوچ، يك سال نگهداري و رسيدگي ميكردند تا يك روز معين كه يوم الكبش (روز قوچكشي) ناميده ميشد، اين قوچ پرورده را وسط ميدان ميآوردند و يك عده بيرحم با انواع سلاح به جان او ميافتادند، هركسي با هر چيزي كه در دست داشت به آن حملهور ميشد و به آن ميزد، با شمشير، با نيزه، با تير، با سنگ آنقدر ميزدند تا اين حيوان بيگناه تشنه و غرقه به خون به زمين بيافتد. امام رضا(ع) فرمود كه جد من را اينگونه كشتند.