به گزارش خبرگزاری مهر، آیت الله جوادی آملی در سومین برنامه از سلسله برنامه های "نهضت سيّدالشهداء بر مدار عقل و عدل" که به مناسبت ایام محرم الحرام که قبل از اخبار ساعت 21 از شبکه یک سیما پخش می شود با اشاره به فرازهایی از زیارت اربعین و زیارت وارث فرمودند: حسين بن علي خونِ جگر و قلب خود را داد تا مردم را از جهل برهاند و از ضلالت نجات دهد؛ [1] از جهل برهاند و عاقلشان کند، از ضلالت و گمراهي ظلم و ستم برهاند و عادلشان کند، همان کاري که انبيا به عنوان تعليم کتاب و حکمت از يک سو و تزکيه نفوس از سوي ديگر داشتند، حسين بن علي(سلام الله عليه) که وارث انبياست همين کارها را دارد.
متن کامل فرمایشات معظم له در اولین برنامه از "نهضت سيّدالشهداء بر مدار عقل و عدل" در ادامه تقدیم علاقمندان می گردد.
اعوذ بالله من الشيطان الرجيم
بسم الله الرحمن الرحيم
أَعظم الله أُجورنا و أُجورکم بمصابنا بالحسين(عليه السلام) و جعلنا و إيّاکم من الطالبين لثاره(عليه الصلاة و عليه السّلام)
نهضت جهاني سيّد شهدا حسينبنعليبنابيطالب(صلوات الله و سلامه عليهما)، چون حقمدار بود و عقل و عدل, پيرو حقّ هستند؛ لذا به صورت نهضت عقل و عدلمداري بازگو شد. اين مطلب را از زيارتنامههاي آن حضرت هم در زيارت «اربعين» و هم در بعضي از زيارتهايي که در حرم مطهر آن حضرت خوانده ميشود، کاملاً ميتوان استفاده کرد و آن اين است که به خدا عرض ميکنيم پروردگارا! حسينبنعلي خونِ جگر و قلب خود را داد تا مردم را از جهل برهاند و از ضلالت نجات دهد؛ [1] از جهل برهاند و عاقلشان کند، از ضلالت و گمراهي ظلم و ستم برهاند و عادلشان کند، همان کاري که انبيا به عنوان تعليم کتاب و حکمت از يک سو و تزکيه نفوس از سوي ديگر داشتند، حسينبنعلي(سلام الله عليه) که وارث انبياست همين کارها را دارد.
سرّ اينکه آنچه کار انبياست در نهضت سالار شهيدان(سلام الله عليه) مشهود است، اين است که حسينبنعلي وارث انبياست. اين زيارتهاي آن حضرت ـ همانطوري که در نوبت قبل به عرضتان رسيد ـ تبيين سيره, سريره و سنّت سالار شهيدان است که اگر کسي خواست حسينبنعلي(سلام الله عليهما) را بشناسد، يکي از راههاي آن, بررسي اين زيارتنامههاست که ائمه بعدي(علهيم السلام) دستور دادند که زائران از دور يا از نزديک در اربعين يا اول ماه رجب يا نيمه ماه رجب يا نيمه ماه شعبان، در فرصتهاي مناسب، در زمان خاص يا در زمين مخصوص آن حضرت را زيارت کنند. بررسي اين زيارتها نشان ميدهد که ائمه(عليهم السلام) در صدد تبيين سيره علمي و عملي وجود مبارک سالار شهيدان بودند؛ اين زيارت «وارث» همين مطلب را تعيين ميکند که ميفرمايد شما وارث آدم بوديد, وارث نوح بوديد, وارث ابراهيم خليل و موساي کليم و عيساي مسيح(سلام الله عليهم) بوديد, وارث وجود مبارک پيامبر(صلّي الله عليه و آله و سلّم) بوديد و همچنين وارث امامان بعدي.
نکتهاي درباره ارث به عرضتان برسد تا روشن شود که وارث بودن انسان کامل از انسان کامل به چه معناست. ارث مادي يک فرق جوهري با معاملات ديگر دارد و آن اين است که در معاملات ديگر نظير خريد و فروش و مانند آن مال به جاي مال مينشيند; يعني ثمن به جاي مثمن و مثمن به جاي ثمن قرار ميگيرد، لکن در ارث مالک به جاي مالک مينشيند، نه مال به جاي مال، اين مطلب اوّل.
مطلب دوم آن است که در ارث مادي تا مورّث نميرد، چيزي به وارث نميرسد؛ در ارث ملکوتي و معنوي تا وارث نميرد چيزي از مورّث به او نميرسد که موت ارادي «مُوتُوا قَبْلَ أَنْ تَمُوتُوا»[2] همين مطلب را به همراه دارد؛ اگر وارث به مرگ ارادي مُرده است، آنگاه صلاحيّت پيدا ميکند که به جاي مورّث بنشيند.
مطلب سوم آن است که در ارث مادي اگر وارث به جاي مورّث نشست, مورّث ديگر مالک چيزي نيست; لکن در ارث ملکوتي, وارث که به جاي مورّث مينشيند، مورّث همچنان سر جاي خودش محفوظ است; يعني پيامبري که معارف الهي را به امام بعدي ارث داده است معنايش اين نيست که امام به جاي پيامبر نشسته است و پيامبر فاقد آن ملکات علمي است، بلکه هم آن مورّث «بالفعل» مالک است و هم اين وارث؛ سرّش اين است که در مجرّدات, تزاحمي نيست؛ در مجرّدات, تمانعي نيست؛ در مجرّدات, جابهجايي نيست و مانند آن. بنابراين اين جهات فارق بين ارث مادي و معنوي از يک سو, وارث مادي و معنوي از سوي ديگر, مورّث مادي و معنوي از سوي سوم, اين سه نکته را از فرق بين ارث مادي و معنوي بايد در نظر داشت. وجود مبارک حسينبنعلي(سلام الله عليه) برابر زيارت «وارث», وارث همه انبياي گذشته است; يعني آنچه خوبان همه داشتند وجود مبارک حسينبنعلي دارد، بدون اينکه چيزي از آنها کم شود، البته خصيصه نبوّت و وحي تشريعي داشتن که مربوط به نبيّ است حساب خاصّ خود را دارد.
مهمترين ارثي که وجود مبارک سيّدالشهداء(سلام الله عليه) از انبياي گذشته دارد، همان مسئله وارث آدم صفي بودن است؛ «صفوة», برجستگي, طهارت و مانند آن را از ناحيه علم «اسماء» به دست آورده است. برجستهترين نکته آدم(سلام الله عليه) که مورّث حسينبنعلي(سلام الله عليهما) است، همين است که او از علم «اسماء» طَرْفي بسته است ﴿وَ عَلَّمَ آدَمَ الْأَسْماءَ کُلَّها﴾،[3] اين «اسماء» که جمع محلاّ به الف و لام است، اسماي الهي است؛ جهان با اسماي الهي اداره ميشود. شما در دعاهايي نظير «سمات», «ندبه» و در بسياري از ادعيه ديگر ميبينيد که با فلان اسم خداي سبحان آسمان يا زمين را آفريد يا درياها را مهار کرد و مانند آن. منظور از اين اسم، اين الفاظ نيست، يک؛ مفاهيمي که «مداليل» اين «اسماء» هستند نيست، دو؛ مصاديق خارجيه که مصداق اين «اسماء» میباشند، نيستند، سه؛ بلکه حقايقي که مصاديق خارجيِ مظاهر آن حقايق هستند، آنها «اسماء» هستند و قهراً اين الفاظي که ما تلفّظ ميکنيم «اسم الاسم الاسم» هستند که در مرحله چهارم قرار دارد و از اين لفظ کاري ساخته نيست، از اين مفهوم کاري ساخته نيست، از مصداق خارجي که مظهر آن حقيقت است به وسيله آن حقيقت کاري ساخته است و در حقيقت کار اصلي براي آن حقيقت است که ظاهر در اين مظاهر است و وجود مبارک انسان کامل با آن حقيقتِ اسم که آن فعلي از افعال الهي است يکسان يا متحد است و مانند آن، البته اين اذکار ثواب خاصّ خودش را دارد.
آن تأثيراتي که مربوط به ادعيه و اذکار و امثال آن است آنها را به همراه دارد؛ اما اگر کسي بتواند و بخواهد با يک لفظ يا تصوّر مفهوم لفظ، مُردهاي را زنده کند و بگويد من فلان اسم را آشنا هستم، اينچنين نيست که جهان با مفهوم اداره شود يا با لفظ اداره شود، بلکه با حقيقت اداره ميشود که در دعاي «سمات» يا در دعاي «ندبه» گفته ميشود که با فلان اسم وجود مبارک موساي کليم اين کار را کرد يا در کوه «طور» اينچنين شد يا طوفان نوح آنچنان شد و مانند آن؛ درياها با آن اسم آرام ميگيرند, صحراها با فلان اسم آرام ميگيرند, آسمانها و نظام کهکشان با فلان اسم آرام ميگيرند که اينها معلوم ميشود به آن حقايق برتر برميگردد؛ آن حقايق برتر را ذات اقدس الهي به انسان کامل يعني آدم(سلام الله عليه) تعليم داد که آن حقيقت را وجود مبارک حسينبنعلي(سلام الله عليه) به ارث برده است، او در اين بخش وارث آدم است؛ در آن معارف توحيدي معارفي که وجود مبارک نوح آورده است وارث نوح پيامبر است.
اين زيارتنامهها را شما يک بار مطالعه کنيد؛ غير از خواندن که ثواب دارد، کسي که بخواهد سيره حسينبنعلي, سنّت حسينبنعلي و موقعيّت حسينبنعلي(سلام الله عليهما) را خوب بررسي کند، يکي از بهترين راهها بررسي زيارتنامههاست؛ در بخشي از زيارتنامهها نسبت به اهل بيت مخصوصاً حسينبنعلي و شهدا آمده است که شما قيام کرديد تا توحيد را حفظ کنيد؛ اين سخن خيلي معنا دارد، توحيد را شما احيا کنيد نشان ميدهد که اينها آشنا به اسماي الهي بودند و به اين فکر بودند که مسمّا را در جامعه به ياد مردم دهند تا مردم از نظر علمي عاقل شوند و از نظر عمل عادل شوند.
«غفر الله لنا و لکم و السلام عليکم و رحمة الله و برکاته»
[1]. تهذيب الاحکام، ج6، ص113؛ «وَ بَذَلَ مُهْجَتَهُ فِيکَ لِيَسْتَنْقِذَ عِبَادَکَ مِنَ الْجَهَالَةِ وَ حَيْرَةِ الضَّلَالَةِ».
[2]. بحارالانوار، ج69, ص59.
[3]. سوره بقره, آيه31.