به گزارش خبرگزاری مهر، حضرت آیت الله جوادی آملی در بخشی از کتاب حماسه و عرفان [1]، در بیان فلسفه اشک ریختن و عزاداری کردن، بیان داشتند: اين که سفارش فراوان به اشک ريختن و عزاداري کردن نمودهاند براي آن است که اشک بر شهيد اشتياق به شهادت را به همراه دارد، خوي حماسه را در انسان زنده و طعم شهادت را در جان او گوارا ميگرداند.
ایشان در این بخش از کتاب خود، یاد آور شدند که اکنون نيز، هم راه سالار شهيدان زنده است و هممرام و مسلک اموي و مرواني و عباسي وجود دارد. یادآوری این نکته که هم اکون نیز راه سالار شهیدان زنده است.
ایشان در بیان فلسفه ی زیارت و عزاداری مرقوم فرمودند: سرّ اين که سفارش کردهاند هر روز زيارت عاشورا بخوانيد و نسبت به اهلبيت(عليهم السلام) تولّي داشته و بر آنان صلوات و درود بفرستيد و از دشمنانشان تبرّي بجوييد، براي آن است که طرز فکر معاندان ايشان منفور شود وگرنه هماکنون سخن از معاويه و يزيد نيست تا آنها را لعنت کنيم. نام و ياد آنها رختبربسته و قبرشان نيز زبالهداني بيش نيست، الآن سخن از فکر و راه يزيد و يزيديان عصر است[2]. زن فرعون وقتي که به درگاه الهي دعا کرد، نگفت خدايا مرا فقط از فرعون نجات بده بلکه گفت: ﴿ربّ ابْنِ لي عنْدک بيتاً في الجَنّة ونجّني من فرْعوْن وعمله ونجّني من القوْم الظالمين﴾[3] يعني مرا از فرعون و فرعونيان، که طرفداران سنّت سيّئه و رفتار ناپسند او هستند، نجات بده. تفکرّ براي هميشه باقي ميماند هر چند که اسم و عنوانش تغيير پيدا کند.
بعد از تار و مار شدن خوارج در نهروان و خارج شدنشان از صحنهٴ حيات و زندگي، به عليبن ابيطالب(عليهماالسلام) عرض شد: اين مقدسهاي خشک از بين رفتند. فرمود: «کلاّ والله إنّهم نُطَف في أصْلاب الرجال وقرارات النساء کلّما نَجَم منْهم قرنٌ قُطِع، حتّي يَکون آخرهم لُصوصاً سَلاّبين»[4]؛ اينها نطفههايي هستند در پشت مردان و قرارگاه زنان. هرگاه مقداري از اينها از بين بروند، عده اي ديگر ظهورمي کنند تا اين که سرانجامِ کار، سارقانِ مسلّح و رهزنانِ غارتگر خواهند شد.
اکنون نيز، هم راه سالار شهيدان زنده است و هممرام و مسلک اموي و مرواني و عباسي وجود دارد. اين که سفارش فراوان به اشک ريختن و عزاداري کردن نمودهاند براي آن است که اشک بر شهيد اشتياق به شهادت را به همراه دارد، خوي حماسه را در انسان زنده و طعم شهادت را در جان او گوارا ميگرداند. چون اشکْ رنگ کسي را ميگيرد که براي او ريخته ميشود و همين رنگ را به صاحب اشک نيز ميدهد. از اينرو انسان حسينيمنش، نه ستم ميکند و نه ستم ميپذيرد. اين که عدهاي به فکر ظلم کردن يا ظلمپذيري هستند براي آن است که خوي حسيني در آنها نيست وگرنه شيعهٴ خاص حسين بن علي (عليهماالسلام) نه ظلم مي کند و نه ظلم ميپذيرد. آن کسي که ظلمپذير است اموي مسلک است چنانکه ظالم هم اموي صفت است، هر چند که زمزمهٴ «يا حسين» بر لب داشته باشد. و در قيامت که هر کسي را به نام زمامدارش صدا مي زنند: ﴿يوْم ندْعوا کلَّ أُناسٍ بإمامهم﴾[5]، شخص ستمگر در صف امويان شرکت مي کند. لذا اگر انسان بخواهد بفهمد که راهيِ راه حضرت حسينبن علي(عليهما السلام) است يا راهيِ راه امويان، بايد ببيند که در او خوي ستمپذيري يا سلطهگري وجود دارد يا نه. اگر گرايش به اين خصلتهاي زشت را در خود ديد بايد در اخلاق خود تجديدنظر کند.
گريه بر امام حسين (عليه السلام)[6]
براساس نقلي معروف از حضرت سکينه (عليهالسلام) بالاي بدن مطهّر امام حسين (عليهالسلام)، ايشان به اين اصل کلي سفارش کردند که هر حادثهٴ تلخي پيش آمد کرد، آن را بهانه کنيد و براي من اشک بريزيد: «أو سمعتم بغريب أو شهيد فاندبوني»[7]؛ «هرگاه داستان غريب يا شهيدي را شنيديد، براي مظلوميت من گريه کنيد»؛ زيرا اگر امام حسين (عليه السلام) به خلافت ميرسيد، ديگر غريب يا شهيدي وجود نداشت.
بنابراين، اصل کلي اين است که هر حادثهٴ تلخ و ناگواري را بايد بهانه کرد و براي سالار شهيدان اشک ريخت؛ نه آنکه افراد داغديده براي تسکين عواطف و احساسات خود آن حضرت (عليه السلام) را بهانه کنند و براي التيام زخم خويش اشک بريزند و ندبه نمايند و بين اين دو گونه عزا داري فرق وافر است؛ زيرا محصول يکي تعزيت براي حضرت امام حسين (عليه السلام) است و نتيجهٴ ديگري تسليت براي خود؛ هر چند ممکن است بهانه قرار دادن واقعهٴ جانسوز کربلا هم بياثر نباشد.
وجود مبارک سيدالشهداء (عليه السلام) فرمودند: «أنا قتيل العبرة»[8]؛ يعني من که به هدف اِحياي حق و اِمحاي باطل کشته شدم، بايد عَبَرات داشته باشم؛ به طوري که چشمان علاقهمندان به سالار شهيدان پر از اشک شود و آن اشکْ فراوان از شبکهٴ چشم خارج گردد و به صورت انسان عبور کند تا عَبَرات بشود.
اين سنّت حسنه، آثار فراواني دارد، از جمله اين که محبت اهل بيت (عليهمالسلام) در قلب شيعيان حضور پيدا ميکند؛ آنگاه دوست امامان معصوم (عليهم السلام) هرگز فکر و راه و روش آنان را رها نميکند؛ زيرا رهبري جوارح به دست جانحه و دل است و زمامداري قلب را محبت به عهده ميگيرد و دلِ دوستان حسين بنعلي (عليه السلام) جوارح را به صَوْب صراط مستقيم رهنمود ميشود.
پاورقی:
[1] حماسه و عرفان، ص 310
[2] ـ مي دانيد که لعن و نفرين و فرياد از بيداد بني اميّه لعنةاللهعليهم با آن که آنان منقرض و به جهنّم رهسپار شده اند، فرياد بر ستمگران جهان و زنده نگه داشتن اين فرياد ستم شکن است. و لازم است در نوحه ها و اشعار مرثيه و اشعار ثناي از ائمهٴ حق(عليهم سلام الله) به طور کوبنده فجايع و ستمگري هاي ستمگران هر عصر و مصر يادآوري شود...(وصيتنامهٴ امام خميني قدّس سرّه، مقدمه).
[3] ـ سورهٴ تحريم، آيهٴ 11.
[4] ـ نهج البلاغه، خطبهٴ 60.
[5] ـ سورهٴ اسراء، آيهٴ 71.
[6] . شکوفايي عقل در پرتو نهضت حسينی، ص 233
[7] ـ مستدرک الوسائل، ج 17، ص 26.
[8] ـ بحارالأنوار، ج 44، ص 280.