به گزارش خبرگزاری مهر، آیت الله محمدعلی جاودان در شب پنجم محرم در هیئت محبان العباس(ع) در مورد ثمرات گناه نکردن به ارائه سخن پرداخت که اکنون متن آن از نظر شما می گذرد.
ثمره ترک گناه را عرض می کردیم. دو شب درمورد آثار بد گناه عرض کردیم. من کوتاه آمدم چون کم کم اوقات تان تلخ می شد. اگر در خاطرتان باشد عرض کردیم که گناه شوم و نحس است. بعد بالاتر از این عرض کردیم گناه درواقع به جنگ خدا رفتن است. حالا داریم ثمرات گناه نکردن را عرض می کنیم. در قرآن یک داستانی از بنی اسرائیل داریم. داستان طالوت و جالوت. این مقدمه بحث ماست. به سرعت از این عبور می کنیم تا به حرف اصلی بریم.
بنی اسرائیل بعد از حضرت موسی علیه السلام به خاطر گناهان فراوانی که کرده بودند، گرفتار دست یک ظالم به نام جالوت شدند. آنها را از سرزمین شان بیرون کرده بود. مانند الان که فلسطینی ها را از سرزمین شان بیرون کرده بودند. نمی خواهیم با آنجا مقایسه کنیم. از نظر اینکه الان در اردوگاه زندگی می کنند، آنها هم اینگونه بودند. بعد اینها به پیامبرشان عرض کردند از خدای تبارک و تعالی بخواه یک پادشاهی برای ما قرار بدهد که ما زیر پرچم آن پادشاه به جنگ جالوت برویم و سرزمین خودمان را پس بگیریم. چه عرض کردیم؟ مقایسه اش درست بود؟ الان بنی اسرائیل آمده اند آدم هایی که در فلسطین زندگی می کردند و آنجا وطن شان بوده را از سرزمین شان بیرون کرده اند. آنها ظلم کرده اند. در آیه 246 سوره مبارکه بقره می فرماید: به پیامبرشان گفتند ابْعَثْ لَنَا مَلِكًا نُّقَاتِلْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ یک پادشاه و فرمانده سپاهی برای ما قرار بدهید که ما در راه خدا بجنگیم. قَالَ هَلْ عَسَيْتُمْ إِن كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِتَالُ أَلَّا تُقَاتِلُوا یک وقت اینطور نباشد که من از خدای تبارک و تعالی درخواست کنم و او برای شما پادشاهی قرار بدهد اما زمانش که شد کوتاه بیایید و عقب نشینی کنید و بترسید و فرار کنید. گفتند نه چنین چیزی نمی شود.
قَالُوا وَمَا لَنَا أَلَّا نُقَاتِلَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ چطور ممکن است ما در راه خدا نجنگیم؟ وَقَدْ أُخْرِجْنَا مِن دِيَارِنَا ما را از سرزمین مان بیرون کرده اند. اما فَلَمَّا كُتِبَ عَلَيْهِمُ الْقِتَالُ تَوَلَّوْا زمانی که فرمان قتال آمد و خدای متعال پادشاه را قرار داد و دستور جنگیدن با دشمن آمد کوتاهی کردند و پشت کردند و در جنگ حاضر نشدند. إِلَّا قَلِيلًا مِّنْهُمْ مگر اندکی از آنها وَاللَّهُ عَلِيمٌ بِالظَّالِمِينَ قرآن در این آیه تمام داستان را خلاصه می فرماید. بعد یک مقداری توضیح می دهند. نظر اصلی ما در آن قسمت توضیحش آمده که عرض می کنیم. در آیه بعد می فرماید: وَقَالَ لَهُمْ نَبِيُّهُمْ إِنَّ اللَّهَ قَدْ بَعَثَ لَكُمْ طَالُوتَ مَلِكًا پیامبرشان گفت خدای متعال طالوت را به عنوان پادشاه شما قرار داد. قَالُوا أَنَّى يَكُونُ لَهُ الْمُلْكُ عَلَيْنَا طبق قاعده که همیشه غر غر می کردند و اشکال و ایراد می گرفتند، باز اینجا هم به انتخاب الهی ایراد گرفتند.
بنی اسرائیل دوازده تیره بودند. اینها دو خاندان بودند که از میان یکی پادشاهان انتخاب می شدند و از میان یکی پیامبران انتخاب می شدند. گفتند این که از تیره پادشاهان نیست و ثروتی ندارد. وَقَالَ لَهُمْ نَبِيُّهُمْ إِنَّ اللَّهَ قَدْ بَعَثَ لَكُمْ طَالُوتَ مَلِكًا قَالُوا أَنَّى يَكُونُ لَهُ الْمُلْكُ عَلَيْنَا اینکه از خاندان پادشاهان نیست. پس نمی تواند پادشاه باشد. این یکی. وَنَحْنُ أَحَقُّ بِالْمُلْكِ مِنْهُ ما از خاندان پادشاهی هستیم. ما باید پادشاه می شدیم. دوم اینکه وَلَمْ يُؤْتَ سَعَةً مِّنَ الْمَالِ ثروت هم ندارد. آدم معمولی است. پیامبر فرمود: قَالَ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَاهُ عَلَيْكُمْ خدا او را برگزیده است. او شرایط اداره کشور را دارد. او می تواند جنگ بزرگی که در پیش است مدیریت کند. شایستگی لازم را دارد. قَالَ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَاهُ عَلَيْكُمْ خدای متعال او را برگزیده. از میان مجموعه تیره بنی اسرائیل او برای این کاری که می خواهیم بر عهده اش بگذاریم برترین و شایسته ترین کس بوده. اگر خاطرتان باشد در زندگانی پیامبر ما هم در اواخر عمر مبارک شان یک جوان هجده ساله به نام اسامه را به عنوان فرمانده سپاه قرار دادند. همه بزرگان صحابه با سن های بالا فرمان یافتند زیر دست او به جنگ رم بروند. آنها هم حرف را گوش نکردندو به طور جدی کوتاهی کردند و به طور جدی با فرمان پیامبر مخالفت کردند.
پیامبر در آن فرمان کسانی را که کوتاهی کنند و در جنگ شرکت نکنند و زیر فرمان اسامه نروند را لعنت کرده بود. در ادامه فرمود: وَزَادَهُ بَسْطَةً فِي الْعِلْمِ وَالْجِسْمِ توانایی فهم و عقل و درایت و قوت جسمانی این از همه بیشتر است. بنابراین شرایط مدیریت یک جنگ را به بهترین صورت دارد. وَاللَّهُ يُؤْتِي مُلْكَهُ مَن يَشَاءُ خدا پادشاهی ای که می بخشد را با شرایط مناسب می بخشد. اگر خدا داده باشد، با شرایط لازم داده. وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ. در آیه بعد می فرماید: وَقَالَ لَهُمْ نَبِيُّهُمْ إِنَّ آيَةَ مُلْكِهِ خدای متعال برای اینکه بدانند پادشاهی او مسلم از طرف خداست نشانه قرار داد. به هر صورت پذیرفتند و همه زیر پرچم او برای این جنگ آماده شدند. در آیه بعد می فرماید: وقتی از آن اردوگاه های خودشان حرکت کردند، فَلَمَّا فَصَلَ طَالُوتُ بِالْجُنُودِ با لشکر خودش حرکت کرد. بعد ایشان یک فرمایشی فرمود: إِنَّ اللَّهَ مُبْتَلِيكُم بِنَهَرٍ فَمَن شَرِبَ مِنْهُ فَلَيْسَ مِنِّي وَمَن لَّمْ يَطْعَمْهُ فَإِنَّهُ مِنِّي إِلَّا مَنِ اغْتَرَفَ غُرْفَةً بِيَدِهِ این نکته اصلی ماست.
فرمود در این راهی که برای رسیدن به دشمن می رویم، شما یک امتحانی خواهید شد. یک راه بیایان خشک بی آب و علف است و هوا گرم است و تشنه خواهید شد. بخشی پیاده هستید. نمی دانم اصلا سوار هم داشتند یا همه پیاده بودند. در هرصورت گرما خواهید خورد و تشنه خواهید شد. سر راه به یک نهر آب می رسید. این امتحان شماست. دقت کنید. فَمَن شَرِبَ مِنْهُ فَلَيْسَ مِنِّي هرکس از این آب بنوشد و سیراب شود، از من نیست. وَمَن لَّمْ يَطْعَمْهُ فَإِنَّهُ مِنِّي هرکس نچشد، از من است. إِلَّا مَنِ اغْتَرَفَ غُرْفَةً بِيَدِهِ مگر اینکه کسی یک مشت آب بخورد. آن چطور؟ نمی گویند آن چطور. مردم دو دسته اند. یا از این آب می خورند و سیراب می شوند که از من نیستند. یا اصلا نمی چشند. آنها از من هستند. إِلَّا مَنِ اغْتَرَفَ غُرْفَةً بِيَدِهِ مگر کسی که یک مشت آب بیشتر نخورد. او چیست؟ نگفتند. این را به چه تعبیر و تفسیر می کنند؟ هر کس از گناه بنوشد، فَلَيْسَ مِنِّي هرکس از گناه نچشد، او از من است. مگر اینکه گاهی به اشتباه و به لغزش یک وقت از او گناه سر بزند.
اگر یادتان باشد در بحث دیشب عرض کردیم اگر کسی از گناهان کبیره پرهیز کند، خدای متعال از گناهان صغیره اش می گذرد. گناهان صغیره اش را محاسبه نمی کند. یکی از دوستان در راه که می آمدیم پرسید آقا گناه صغیره چیست؟ نشانی بدهید. من فکر کردم که چه مثالی بزنم. حالا شما فکر کنید و به بنده بفرمایید. هرکس نچشد از من است. این حرف خیلی بزرگ است. همه کسانی که به جایی رسیده اند کسانی هستند که از گناه نچشیده اند. حالا من چکار کنم؟ یک دوره ای نادان بوده ام. بعضی گناهان را چشیده ام. ببینید راه برای جبران باز است. اگر جبران کردی، شما هم مانند آدمی هستی که نچشیده ای. آدمی که گناهش را جبران کرد، مانند کسی است که نچشیده است. می تواند همه چیز باشد.
بزرگانی که ما می شناسیم مانند حضرت ابوذر، سال ها در بیابان زندگی می کرد. قبیله غفار یک قبیله بیابانی بودند. قبیله گاهی هم به کاروان ها دستبرد می زد. خب اما وقتی از گناه برید و توبه کرد، پاک ماند. می شود. من پنجاه سالم است. باشد. توبه می کنم و سعی می کنم گناهان گذشته را جبران کنم. بفرمایید شصت سالم است. بفرمایید هشتاد سالم است. اگر به طور جدی توبه کردم، می شود. تا آدم زنده است در برای توبه باز است. تا آدم زنده است، در توبه باز است. اصلا هیچ وقت جای ناامیدی نیست. هیچ وقت ها. نا امیدی از هر گناهی بدتر است. امیدواری به خدا از هر ثوابی بالاتر است. در هرصورت اگر جبران کنی، همه چیز ممکن است. خب فرمود إِنَّ اللَّهَ مُبْتَلِيكُم بِنَهَرٍ فَمَن شَرِبَ مِنْهُ فَلَيْسَ مِنِّي هرکس بنوشد، از من نیست. هرکس نچشد. این نچشد، یک آرزو است دیگر. آرزویی است که می توان به آن رسید. یک کمی همت می خواهد. اگر آدم برای عالم آخرتش همتی ندارد، خب نمی شود. غصه عالم آخرت و عالم پس از این و حساب و کتاب و قیامت و مرگ و اینها را ندارد. آدم تا جوان است که این فکرها را نمی کند. حالا فکر می کند سال های دراز تا مرگ فاصله دارد. برای ما که سن مان گذشته هر روز به مرگ فکر می کنم. البته بنده شاید از پانزده شانزده سالگی فکر مرگ را کرده ام. به هر حال. کسی که به مرگ فکر می کند، فکر می کند که یک کاری بکند.
ما از جلسات امام حسین و از هیئت و عزاداری امام حسین این درس را بیاموزیم که یک ذره فکر خودمان را بکنیم. یک ذره فکر نمازمان را بکنیم. از دلایل بسیار بسیار خوب و علت و عامل بسیار خوب برای مقابله با گناه نماز آدم است. معمولا به دوستانی که به من مراجعه می کنند و از این حرف ها می زنند می گویم آقا سعی کن نمازت را درست کنی. اگر نماز آدم صحیح باشد، دقت کنید، صحیح باشد. لازم نیست نیم ساعت طول بکشد. پنج دقیقه نماز بخوانید اما نماز صحیح باشد. حمد وسوره و رکوع و سجده ات صحیح باشد. نیتت صحیح باشد. غسل و وضو و نیتت صحیح باشد، اگر آدم بخواهد مساله های اینها را یاد بگیرد، شاید سی چهل صفحه بیشتر لازم نباشد. این سی چهل صفحه رساله را بخواند و مسائلش را یاد بگیرد، نمازش صحیح می شود. یک حمد و سوره هم پیش یک استاد قرائت بخواند و تصحیح کند. نمازش درست می شود. اگر یک نماز درست اول وقت بخواند، یعنی در حد توانش کوشیده است نمازش بهتر باشد. نماز اول وقت خیلی اثر دارد. برای انسان توانایی به بار می آورد. شیطان از کسی که نماز اول وقت می خواند، می ترسد. توانایی اینکه او را غرق کند، از او گرفته می شود.
آدمی که نمازش را درست و اول وقت می خواند، دیگر غرق نمی شود. خدا او را حفظ می کند. باز هرچه آدم بیشتر به نمازش بها بدهد، بهتر است. ببینید مثلا من یک مقدار گرسنه هستم. به خانه آمده ام و اول وقت نماز است. مثلا می نشینم یک ناهار سیر می خورم و نیم ساعت تلویزیون می بینم و اخبار را گوش می دهم و بعد از ناهار کارها نماز می خوانم؟ خب اگر اینگونه باشد نمی شود. یک نماز پنج دقیقه است. سه دقیقه وضو بگیرد و پنج دقیقه نماز بخواند. خب این سه دقیقه و پنج دقیقه را اول بخواند. اول انجام بدهد. خیلی اثر داردها. یک اثرش این است که آدم توانایی مقابله با گناه پیدا میکند. شیطان نمی تواند او را غرض کند. دقت کنید. دیگر اینکه عاقبت به خیری می آورد. نماز درست و اول وقت عاقبت به خیری می آورد. ببینید تمام اینهایی که می گویم عین متن حدیث است ها. خدمتتان عرض کردم.