خبرگزاری مهر ـ گروه فرهنگ: چه در حوزه سینما و چه ادبیات، آثار قابل توجهی از نظر تعداد، درباره حادثه عاشورا تولید نشده است. از بین تولیدشدهها نیز آثار قابل توجه - این بار از نظر ارزش ـ زیاد نیستند.
تناقض موضوع در این است که عاشورا و قیام امام حسین(ع) تاثیر زیادی (حداقل در ایام محرم و صفر) بر زندگی ما ایرانیها (چه از نخبگان و فرهنگیان و چه طبقه متوسط و عامی) داشته و دارد.
با این مقدمه کوتاه قصد صحبت خلاصه و مختصر، درباره یکی از کتابهای مرتبط با قیام امام حسین(ع) را داریم که در این زمینه، اثری متفاوت محسوب میشود. اما پیش از آن شاید بتوانیم علل یا توجیهاتی برای کم تولید بودن نویسندگان و هنرمندانمان در این زمینه در نظر بگیریم. یک علت شاید عظمت حادثه و سخت بودن پرداخت و وفاداری به آن باشد. علت دیگر هم مشخصا تنبلی و کمکاری است.
به هر حال، کتاب «شمّاس شامی» که برای اولین بار در سال 87 به چاپ رسید و در سال 91 با شمارگان 5 هزار نسخه توسط نشر افق به چاپ چهارم رسید، یکی از آثار ادبی خوب درباره نهضت امام حسین(ع) است. این کتاب که حاوی رمانی به قلم مجید قیصری است، حادثه را از زاویهای متفاوت نگریسته است؛ زاویهای که کمتر به سراغ آن رفتهایم و البته بخشهایی از آن را در نمایش «خورشید کاروان» (که بعد از سالها هنوز اثر جدیدی در پشتیبانی از آن تولید نشده) یا فیلم تلویزیونی «ستاره خذرا» دیده باشیم اما همانطور که اشاره شد، آثار مذکور بخشی از روایتی را شامل میشوند که «شماس شامی» ارائه میکند.
قیصری متن کتاب خود را با پازلهایی که در حکم فصلهای کوتاه رمان هستند و هرکدام یک نامه هستند، نوشته است. قطعات این پازل به صورت خطی کنار هم قرار گرفتهاند و توالی زمانی در آنها رعایت شده است اما خالی از تعلیق نیستند. نکته دیگر این که نویسنده در پشت جلد کتاب نیز اشاره کرده است که «داستان اگر اجازه ندارد تاریخ را تحریف کند، اما این توان و ظرفیت را داراست که تاریخ را از زاویهای نو به روایت بنشیند، گویی آن را دوباره میآفریند. در شماس شامی، برههای از تاریخی مکرّر، باز هم تکرار میشود و هنوز نامکرر است.» مرکز ثقل و قوت کتاب هم در همین نگاه از زاویه متفاوت و البته نثر روان آن است.
شماس شامی، پیشخدمت جناب جالوت (به قول کتاب) یا مردی است که او را به نام جاثلیق هم میشناسیم. شماس شامی خدمتکار جناب جالوت فرستاده یا سفیر امپراطوری روم در شام محل خلافت خلیفه جوان یزید است. خوانندهای که نام جالوت را برای اولین بار و به واسطه این کتاب میشنود، داستان را تا پایان دنبال خواهد کرد. مخاطبی هم که تاریخ عاشورا را مطالعه کرده باشد یا پای منابر ایام محرم و صفر یا بحثهای مرتبط با عاشورا نشسته باشد، با این که پایان داستان را از میانههای آن میداند، از جذابیت رخدادهای ذکرشده در نامهها لذت خواهد برد. فصلهای این رمان در واقع نامههای کوتاهی هستند که شماس برای بازرس ویژه امپراطوری مینویسد و در پی رسیدن به حقیقت است. حقیقت یعنی اینکه چه اتفاقی برای سرورش افتاده است.
برای معرفی کوتاه شخصیت جالوت بد نیست اشاره کنیم که او از نوادگان حضرت داوود(ع) است و به همین دلیل نزد مسیحیان روم و شام از احترام فوقالعادهای برخوردار بوده است. این نام به نوادگان حضرت داوود داده میشده و در واقع عنوان و مقامی والا در بین مسیحیان بوده است. به هر حال، جالوت که ابتدا از داستان قیام و شهادت امام حسین(ع) چیزی نمیدانست، با کنجکاوی و جاذبهای که موضوع برایش داشته، به تحقیق و تفحص میپردازد و متوجه میشود لشگر شورشیان بر خلیفه، اول کوچک و کمتعداد و دوم اینکه، نه خارجی که متشکل از خاصان امت اسلام، و فرماندهاش هم نوه پیامبر خاتم(ص) بوده است. تحقیقات جاثلیق تا آنجا پیش میرود که به حقانیت امام حسین ایمان آورده و مجلس عیش یزید را به کل خراب میکند. یکی از جملات نمونه جالوت در این مجلس که در رمان «شماس شامی» هم به آن اشاره شده، این است که « نسل من با بیست و چند پشت ( یا به نقلی هفتاد پشت)، به داوود نبی میرسد و مردم به همین دلیل خاک کفش من را سرمه چشم میکنند و تو مردی را که با یک واسطه به پیامبرتان میرسد، اینچنین میکشی و زن و فرزندش را اسیر میکنی؟» پایان داستان جالوت هم این است که یزید که موقعیت خود را در خطر میبیند به جلادانش اشاره میکند که جالوت یا جاثلیق را بیرون برده و بیمعطلی بکشند.
شماس شامی پیشخدمت عالیجنات جالوت، از ابتدا تا انتهای کتاب، نامههایی به بازرس ویژه امپراطوری روم نوشته و مصرانه خواستار پیگیری وضعیت سرورش است که به داخل کاخ یزید رفته ولی از آن بیرون نیامد و نگهبانان هم میگویند جشن یزید به پایان رسیده و همه مهمانان رفته اند! آخرین نامههای شماس هم به این نکته ختم میشود که جالوت کشته شده و بهتر است پیگیر سرنوشت او نباشد. او که در ابتدای کتاب با لحن محافظهکارانهای سخن میگوید، در انتها مشخصا میگوید که خلیفه ظالم است و سرورش را کشته و خواستار پیگیری این وضعیت است.
نفس داستان شماس شامی و زاویه نگرش به حادثه عاشورا (البته حوادث پس از واقعه) و اشاره به اتفاقات شومی که برای قاتلان و نگهبانان کاروان اسرا میافتد، به اندازه کافی در برهوت تولید آثار مکتوب درباره امام حسین(ع) و عاشورا، جای تقدیر دارد. چون در این برهوت تنها چند کتاب تحلیلی و تحقیقی مستند مانند حماسه حسینی شهید مطهری، یا ترجمههای معدود و خوبی از مقاتلی چون مقتل ابومخنف، در حکم گیاهان روییده هستند و باقی فضا، خالی است؛ در حالی که مستعد کاشت و برداشت است.
یکی از موارد مثبت کتاب «شماس شامی» رویکرد قیصری در جلوگیری از ورود عواطف جانبدارانه یک نویسنده شیعه در مورد امام حسین(ع) است. البته چه بخواهیم چه نخواهیم، اثر مذکور در منقبت امام حسین(ع) و تقبیح یزید نوشته شده اما نامههای شماس، به خوبی از دید یک خدمتکار مسیحی که در ابتدا هیچچیزی از کربلا نمیداند و یزید را خلیفه مسلمانان میداند، نوشته شده است. تغییر رویکردی هم که در نگارش او شکل گرفته، با ظرافت انجام شده است.
ممکن است این کتاب از دید هر مخاطبی، محاسن و معایبی داشته باشد اما زاویه متفاوتاش برای روایت ماجراهای بعد از عاشورا، و همچنین کم بودن نمونههای مشابهش باعث میشود که اثری در خور توجه و مثبت ارزیابی شود.
------------------
صادق وفایی