حسین سلطان زاده معمار و دانشیار دانشگاه آزاد اسلامی در گفتگو با خبرنگار مهر درباره ضرورت های معماری ایرانی- اسلامی و تعریف مشخصی از مفهوم «معماری ایرانی- اسلامی» توضیح داد: از ابتدای قرن معاصر شمسی موضوع ایران و اسلام به عنوان 2 پدیده متفاوت و گاه در مقابل هم مطرح شد. تا دوره قاجار و قبل از آن، هر وقت که از ایران، تاریخ، فرهنگ و همه پدیده های هنری در ایران صحبت می شد، منظور ایران دوران اسلامی بود. بنابراین از دوران پهلوی اول توجه به ایران باستان شکل گرفت و این موضوع سبب ایجاد نوعی دوگانگی فرهنگی شد.
وی افزود: تا چند دهه پیش برخی تصور می کردند که ایرانی بودن با اسلامی بودن در تضاد است. به نظر من به جز این پدیده که متعلق به قرن معاصر است و هر چه بر آن اصرار کنیم، نوعی دوگانگی فرهنگی را مطرح می کنیم، طبیعی است که فرهنگ ایران و هر کشور مسلمان دیگری متعلق به فرهنگ اسلامی باشد. بنابراین وقتی گفته می شود معماری ایرانی در واقع اسلامی بودن نیز در آن مستتر است و معماری اسلامی را نیز در درون خود دارد.
ضرورت تدوین مبانی نظری طراحی پروژه های معماری متناسب با کارکرد و منزلت هر فضا
این استاد معماری در پاسخ به این سوال که آیا با توجه به محدودیت های موجود در زمینه معماری، این امکان وجود دارد که در عین حال که بتوان از معماری روز دنیا عقب نماند معماری ایرانی و اسلامی نیز داشت؟ پاسخ داد: به نظر من این امکان وجود دارد. معماری را می توان مثل ادبیات مورد توجه قرار بدهیم. به این ترتیب که همان گونه که ادبیات کودکان داریم، ادبیات داستانی داریم، ادبیات عوام، شفاهی، عرفانی و مذهبی داریم. بنابراین معماری را هم نباید به عنوان پدیده ای واحد نگاه کنیم. چنان که در ساخت یک کارخانه، ضرورت توجه به فرهنگ ایرانی در آن کمتر از اهمیت فرهنگ در ساخت یک مسجد و مدرسه و فرهنگسراست.
وی با تأکید بر ضرورت توجه به عملکردهای مختلف یک بنا ادامه داد: با توجه به عملکردهای مختلف بنا و انواع بناها از جنبه کارکردی، باید بتوانیم به شکل مناسب از ایده های مختلف و مبانی نظری مختلف استفاده کنیم. مثلا اگر قرار است پارکی برای کودکان ساخته شود، باید فانتزی و رنگارنگ باشد. از آن سو هم اگر قرار باشد یک فرهنگستان ساخته شود، معماری آن با معماری پارک کودکان یکی نیست. بلکه متناسب با کارکرد و جایگاه هر فضا، از لحاظ منزلت اجتماعی باید بتوان مبانی نظری طراحی هر پروژه را تدوین کرد.
این استاد دانشگاه یادآور شد: به این ترتیب برای طراحی فرودگاه، کارخانه یا خانه های ارزان قیمت کوچک باید با نگاه دیگری به معماری ایرانی نگاه کنیم. اما برای مجموعه فرهنگی اهمیت دارد که بازتاب فرهنگ در آن دیده شود.
تغییر سبک زندگی منجر به تغییر معماری امروز ایران شده است
او درباره امکان نمود معماری ایرانی و اسلامی در خانه های کوچک ارزان قیمت امروزی هم گفت: این امکان دیگر وجود ندارد که خانه هایی مانند دوران قدیم بسازیم، چون نمی توان در خانه های امروز مثل قدیم زندگی کرد. شهرها قبلا کوچک بودند و جمعیت آن ها حداکثر، 500 هزار نفر بیشتر نبود. در دنیای امروز به جز برای ثروتمندان، این امکان به سادگی فراهم نیست که همگان خانه های ویلایی به سبک قدیم داشته باشند. از سوی دیگر الگوی زندگی امروز مردم هم عوض شده است. در گذشته وسایل گرمایش و سرمایش وجود نداشت و مردم مجبور بودند از طریق فضای معماری، خود را با محیط منطبق کنند اما امروز تکنولوژی برای رفع نیازهای ما به کمک آمده است و نیازهای ما را برطرف می کند.
سلطان زاده تأکید کرد: امروز پدیده های اجتماعی و روابط اجتماعی ما متفاوت از قبل شدهاند و همه اینها باعث شده که ما دیگر نمیتوانیم مثل قدیم خانه هایمان را بسازیم و تصور کنیم که برای زندگی بسیار ایدهآل هستند، به هر حال آن خانه ها هم مشکلات خاص خود را در قدیم داشته اند. بنابراین نه از نظر اقتصادی و نه تکنولوژی امروز اصلا صحیح نیست که بخواهیم به سبک قدیم زندگی کنیم و به ساخت چنین بناهایی فکر کنیم.
او در پاسخ به این سوال که چگونه می توان فرهنگ ایرانی و اسلامی را در معماری امروز و حتی در خانه های کوچک ارزان قیمت هم دنبال کنیم، توضیح داد: اگر بخواهیم به الگوهای قدیمی به صورت فقط شکلی و سطحی توجه کنیم، موفق نخواهیم بود. آیا امروز در زمینه حمل و نقل ممکن است که مانند قدیم از چهارپایان استفاده کنیم؟ بنابراین همان طور که بر اساس اقتصاد دیروز نمی توان زندگی کرد، در روابط اجتماعی امروز هم که فضای معماری بازتاب آن است، باید بتوان سرمایه گذاری فکری و معنوی کرد و دید چه روابطی را متناسب با فرهنگ خود در دنیای امروز می توان سازماندهی و برنامه ریزی کرد و متناسب با آن در زمینه معماری طراحی کنیم.
معماری سنتی و قدیمی ایران در شرایط زندگی امروز قابل استفاده نیست
این هنرمند معمار ادامه داد: به طور مثال در قدیم در مناطق کویری زنگ و ورودی خانه ها دارای درکوب مردانه و زنانه بود. اما در دنیای امروز روابط دگرگون شده و از این ایده نمی توان استفاده کرد. فضای بیرونی در دنیای کهن هم محلی بود که کارهای روزانه خود را انجام می دادند، اما امروز فضای اداری و سکونتی کاملا از هم جدا شدهاند. بنابراین برخی از مفاهیم معماری سنتی قدیم را شاید بتوان در معماری امروز استفاده کرد اما نمی توان کاملا آن را به کار برد. مگر با این دقت که چه بخشی را می توان استفاده کرد و چه بخشی را باید کنار بگذاریم.
سلطان زاده درباره احتمال گرایش به معماری غرب به دلیل وابستگی به تکنولوژی روز متذکر شد: بخشی از فرهنگ غرب تحت تاثیر تکنولوژی و زندگی جدید است که ما چه بخواهیم چه نخواهیم به سمت آن میرویم. این صرفا مربوط به فرهنگ غرب نیست بلکه مربوط به فشردگی شهرها و روابط اجتماعی امروز دنیاست. مثلا چند دهه پیش با آشپزخانه اوپن مخالفت می شد ولی وقتی آپارتمان چنان گران می شود که فضای زندگی 40 متری می شود، مگر می شود این فضای کوچک آشپزخانه را بست. اگر چه در غرب زودتر این نوع معماری به وقوع پیوسته اما کاملا متعلق به فرهنگ غرب نیست بلکه این ناشی از کوچک شدن ساختمان ها و فضای زندگی امروز است.
وی در ادامه تأکید کرد: این روابط به خاطر فشردگی شهرها، گران شدن زمین و ساختمان های کوچک به ناچار پدید می آید اما زمینه هایی هم ممکن است ناشی از فرهنگ غربی باشد که باید در این زمینه ها هم سرمایه گذاری کنیم که فرهنگ خودمان را پیاده کنیم.
سلطان زاده در بخش دیگری از سخنانش با یادآوری نخستین همایش معماری که در سال 1349 برگزار شد، اظهار کرد: نخستین همایش معماری سال 1349 در ایران برگزار شد که موضوع آن بررسی چگونگی هماهنگی بین معماری سنتی و تکنولوژی روز بود. از آن سال تا امروز 43 سال است که ما مرتب روی این موضوع دور می زنیم. علت این است که هر بار که مسئولان محترم این موضوع را مطرح می کنند، تعدادی نشست، همایش و تحقیق انجام می شود که غالباً عده ای خاص آن را کار کرده اند و چون تحقیقات عمیق و راهگشا نیست، تا الان به نتیجه مناسب و مطلوب نرسیده است.
جای پای مسئولان فرهنگی در ترویج معماری غربی
این استاد دانشگاه با اشاره به موضوع غرب گرایی در هنر معماری ایران تصریح کرد: مسأله این است که امروز غرب گرایی آنقدر در حوزه معماری توسعه یافته است که در مواردی حتی برخی مسئولان فرهنگی و دولتی ما نیز غرب گرایی را در ساختمانی های سفارش خودشان، ترویج می دهند. باید تحقیق کرد ساختمان های نهادهای عمومی و دولتی را در این 35 سال چه کسانی ساختند و چه کسانی طراحی کردند، آنگاه می بینیم که نقش نهادهای دولتی به طور عظیمی در جهت غرب گرایی در حال توسعه است.
او اضافه کرد: از سوی دیگر در حوزه دانش معماری و فرهنگ هم سرمایه گذاری نمی شود و تحقیقات در حوزه محدودی انجام می شوند که کافی و مناسب به نظر نمیرسند.
سلطانزاده یادآور شد: همه برنامه های تحقیقی و نشست ها در حوزه معماری ایرانی اسلامی اگر چه سودمند بوده اما در برابر مسائل جامعه ما و مسائل جهانی پایینتر از حد نیاز جامعه ما بوده است بنا بر همین دلایل است که طی این 35 سال مرتب این موضوع را تکرار کرده ایم.
بعد از انقلاب هیچ نوع معماری خاص فرهنگ ایرانی و اسلامی پدید نیاورده ایم
سلطان زاده با انتقاد از روند معماری امروز در ایران بیان کرد: در دوره پهلوی اول که از نظر دانش و تکنولوژی نسبت به جامعه امروز ما، در سطح پایینتری قرار داشت و این همه مدعی در زمینه معماری وجود نداشت، بین 20 تا 30 بنا با نوع خاصی از معماری شکل گرفت که کارشناسان از آن به عنوان معماری باستانگرا نام می برند و جدا از خوب یا بد بودن این آثار که بازتاب نوعی نگاه به ایران باستان است، به هر حال نوعی از معماری را در این دوره شاهد هستیم که دارای هویتی ویژه و به نظر عده ای مناسب است اما ما در این چندین سال اخیر که روی این موضوع تمرکز کرده ایم و با وجود این همه متخصص، هنوز نتوانسته ایم نوعی معماری پدید آوریم که به صورت شاخص و شایسته الگوی کشور ما و نشان دهنده هویت کشور ما باشد.
ساختمان مجلس شورای اسلامی ارتباطی با فرهنگ ایرانی و اسلامی ما ندارد
او با ذکر مثالی در این زمینه گفت: به طور مثال ساختمان مجلس شورای اسلامی از نظر عملکرد ساختمانی بسیار خوب است اما حجم بیرونی آن ربطی به فرهنگ ایرانی اسلامی ندارد. این یک نمونه است و از این دسته گل ها زیاد به آب داده ایم. مثال دیگر فرودگاه امام خمینی (ره) است که شاید می توانست بازتاب فرهنگ ایرانی اسلامی ما باشد اما نیست.
این هنرمند معمار در پایان سخنانش بیان کرد: مسأله این است که شعار دادن و سخن گفتن کار ساده ای است اما این که چگونه این کار بتواند توسعه پیدا کند، کار پیچیده ای است. باید بررسی کنید که طی چند دهه اخیر برخی مسئولان ما در حوزه های مدیریت شهرسازی، معماری و میراث فرهنگی چه کسانی بودند و چقدر در کارشان وارد بودند و چقدر نسبت به فرهنگ معماری ایرانی اسلامی آشنایی داشتند، آن گاه متوجه برخی مشکلات خواهیم شد. بنابراین در چنین شرایطی چه انتظاری هست که آرمانهای ما در زمینه معماری ایرانی و اسلامی تحقق پیدا کند. من فکر می کنم با شرایط موجود و به ویژه بدون توجه به مسایل عینی، این موضوع بیشتر به درد سمینارها و همایش هایی می خورد که نتایج آنها بایگانی می شوند و در عمل پیشرفت رضایت بخشی حاصل نخواهد شد.