به گزارش خبرگزاری مهر، اندیشکده راهبردی تبیین با برگزاری نشستی با موضوع «بررسی تخصصی توافق شکلگرفته میان آمریکا و کوبا» و با حضور محمدفرهاد کلینی کارشناس مسائل استراتژیک و دیپلمات اسبق کشورمان در کوبا و دکتر ابومحمد عسگرخانی کارشناس مسائل بینالملل و استاد دانشگاه تهران به بررسی توافق آمریکا و کوبا پرداخت.
دکتر عسگرخانی در این نشست با اشاره به اینکه در استراتژی آمریکا در رابطه با کشورهایی مانند کوبا و ایران، مثلثی را میبینیم که یک ضلع و زاویه آن امنیتی است (مثلا در مورد ایران، آمریکا سپاه و نیروهای امنیتی را تهدید مینماید) گفت: ضلع دیگر تحریم و کاهش قیمت نفت است (که در مورد ایران و ونزوئلا صدق میکند) و ضلع و زاویه سوم آن بحث سیاسی و اعتقادات مردم است.
وی تصریح کرد: در رابطه با بحث قیمت نفت، در نشستهایی که با برخی از سفرای کشورهای آمریکای لاتین داشتهام از آنها شنیدهام که میگفتند که تنها 14% از پول نفتی که میفروشند به دست آنها میرسد و بقیه آن نصیب شرکتهای چندملیتی میشود. آمریکا با اینچنین راهبردی میخواهد به داخل کوبا رخنه کرده، آن را از درون دچار استحاله نموده و دچار فروپاشی نماید.
وی در ادامه افزود: تصویری که از روابط جدید آمریکا با کوبا میبینم، تنها یک استراتژی همراه با سوء نیت است. در سالهای آینده اگر کوبا در این بازی پیش برود، سیلاک را رها کند و ارتباط آن با آلبا، تلهسور، یونیسور و پتروکارائیب سست گردد، مشکلات کوبا از درون آشکار خواهد گردید.
استاد دانشگاه تهران در ادامه افزود: این حاکمیت آمریکا است که تصمیم میگیرد که یک زمان جرج بوش بر سر کار بیاید و یکجانبهگرایی را دنبال نماید و همین حاکمیت است که با اطلاع از افتضاحات او، اوباما را بر سر کار آورده و به سمت چندجانبهگرایی سوق میدهد. این حاکمیت آمریکاست که ترجیح داده است که آمریکا دو حزب داشته باشد، آن هم به طور هدایتشده و سازماندهیشده. در رابطه با توافق اخیر میان آمریکا و کوبا و بهطور کلی برقراری روابط میان آمریکا و کوبا نیز باید گفت که ممکن است این امر برای ملت کوبا خوب باشد، اما برای نظام حاکم بر کوبا، این توافق میتواند آغاز فرایند تغییر رژیم باشد.
عسگرخانی در ادامه یادآور شد: آمریکا تنها به کوبا چشمداشت ندارد، بلکه بهطور پیوسته به طرف شرق و چین میرود. آمریکا اعمال قدرت جابرانه و آمرانه را علیه کشورهایی مانند ایران و کوبا در زمان بوش امتحان کرد و پس از آن به سراغ قدرت نهادی رفت و تلاش نمود تا از طریق نهادهای بینالمللی مانند سازمان ملل متحد فشارهای زیادی را به کوبا و ایران وارد سازد. آمریکا در حال حاضر میخواهد تا از قدرت تولیدی در بحث کوبا و ایران استفاده نماید؛ یعنی آمریکا قصد دارد که به جای اینکه با قدرت نظامی و جبر به اهداف خود برسد، با اعمال قدرت نرم، مسائل حقوق بشر، اعمال دیدگاههای فرهنگی و ایجاد سازمانهای غیر دولتی، به آمال خود نایل آید. به هر حال از میان کشورهایی که آمریکاییها به آنها مخالف یا دشمن میگفتند، لیبی و عراق رفتند، اما ایران، کوبا و کره شمالی هنوز پا برجا ماندهاند و این کشورها را نمیتوان با قدرت جابرانه، قدرت نهادی و قدرت ساختاری به زانو درآورد، کمااینکه قبلا آمریکاییها از این گزینهها علیه این کشورها استفاده نمودهاند.
در ادامه این نشست، دکتر کلینی با بیان این که انقلاب کوبا در قرن بیستم و شکل پیروزی آن منجر به شکلگیری برخی شاخهها در مارکسیسم-لنینیسم گردید گفت: مسئله کاسترو، تنها مبارزه و سقوط باتیستا بود و تمام نگاهش این بود که بتواند بر باتیستا غلبه نماید.
وی افزود: از این رو وی یک شخصیت کاملا حقوقی و حقوقدان بود و با توجه به تعاریفی که داشت سعی میکرد که وارد مبارزه گردد. در مقاطع ابتدایی، ما شاهد حضور حزب کوچک کمونیست کوبا بودیم که البته در درون خود انشعاباتی هم داشت. آن زمان این حزب نگاهی کاملا اردوگاهی داشت و اگر چه حزب خیلی کوچکی بود اما ادبیات آن ادبیات اتحاد شوروی بود. به تدریج با تعامل حزب کمونیست سنتی کوبا با جنبش 26 جولای، این روند شروع به دگردیسی کرد و ادبیات سیاسی خفته در درون جنبش 26 جولای به تدریج به ادبیات کاملا آشکار مارکسیستی-لنینیستی تبدیل گردید.
وی با اشاره به این که کوبا موفق شده است که در دیپلماسی عمومی در برابر آمریکا پیروز شود بیان داشت که کوبا میخواهد تا دست به بازی جدیدی از جنس موازنه بزند و اگر امروز ریسک رابطه با آمریکا را میپذیرد در چارچوب گرانکردن نقش خود در موازنههای بعدی در نظام بینالمللی است.
کلینی در پایان تصریح کرد: موضوع بعدی بحث کنترل بستر رقابتهای جدید است. آمریکاییها میخواهند بسترهای جدید رقابتهای ژئوپولتیکی را بعد از قضیه اوکراین و... کنترل نمایند. آمریکا در حال حاضر دارد کمربندی پیرامون چین درست میکند. این به معنای تغییر و اسبابکشی از حوزه آتلانتیک به سمت پاسفیک میباشد. شاید آمریکا نیز منتظر این وضعیت باشد که چین بخواهد از پاسفیک به سمت آتلانتیک حرکت نماید. از طرفی قرابت ایدئولوژیک کوبا و ظرفیت آن به چین خیلی نزدیکتر است تا روسیه. البته زیرساخت نفوذ روسیه در کوبا بسیار گسترده است. بر این اساس، اینگونه نیست که کوبا بهراحتی بپذیرد که کمونیسم دیگر وجود ندارد و تیم کاستروها داوطلبانه از صحنه قدرت خارج شده و یک تیم کاملا طرفدار آمریکا در هاوانا بصورت چترباز فرود آید و تصمیم بگیرد که آمریکا را بعنوان الگو شناسایی کند.
نظر شما