به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از گاردین، کریس کایل که لقب «افسانه» به خود گرفته بود، یکی از اعضای کماندوهای ویژه نیروی دریایی ارتش ایالات متحده بود که اوایل قرن بیست و یکم در عراق خدمت کرد. او با رکورد 160 تیراندازی موفق از 255 هدف احتمالی به عنوان مرگبارترین تک تیرانداز تاریخ آمریکا شناخته میشود که مدتی هم به عنوان بادیگارد سارا پیلین کار کرده است.
در صحنه آغازین فیلم، کایل با نقشآفرینی بردلی کوپر، با دوربین تفنگش جلوتر از حرکت ماشینهای ارتش آمریکا است و یک خانه را نگاه میکند. زنی از خانه بیرون میآید و یک نارنجک روسی ضد تانک به پسری جوان میدهد و پسر را به سمت آمریکاییها میفرستد. آیا کایل باید شلیک کند؟ کتاب خاطرات کایل حقیقی هم با همین صحنه آغاز میشود، اما در آنجا هیچ کودکی وجود نداشت و کایل مینویسد که یک نارنجک چینی را در دست زن دیده است. خود او نوشته است: «آن اولین حضور من در عراق بود و تنها باری بود که کسی غیر از یک نظامی مرد را کشتم.»
کلینت ایستوود همه چیز را ساده و سیاه و سفید نشان میدهد. کایل بعد از اینکه بمبگذاری سفارت آمریکا در سال 1998 را از تلویزیون تماشا میکند به نیروهای ویژه میپیوندد اما در حقیقت این اتفاق هیچ ربطی به ملحق شدن او به ارتش نداشت. در کتاب وقتی او به خط مقدم میرود همه عراقیهایی که در مقابل آمریکاییها مقاومت میکنند بدون استثنا اعضا القاعده هستند و تبدیل به هدفهای قابل قبول میشوند. در فیلمنامه آنها «وحشیها» خوانده میشوند. تک تیراندازی به نام مصطفی وجود دارد که قبلا در المپیک حضور داشته و در کتاب کایل تنها در یک پاراگراف به او اشاره شده، اما در فیلم تبدیل به دشمن اصلی او میشود و آنها تا پای مرگ به مبارزه میپردازند. وقتی تمام کسانی که با آمریکاییها مبارزه میکنند آدمهای بدی هستند و آمریکاییها هم هیچوقت اشتباه نمیکنند همه چیز آسانتر میشود.
تمام شلیکهای کایل با دقت 100 درصد انجام میشوند و تمام کسانی که او میکشد در راستای نجات دادن جان آمریکاییهاست. او لوگوی جمجمه شخصیت آدمکش داستانهای مارول یعنی «پانیشر» را روی لباسش دارد، اما هیچکس نمیپرسد که این جور سمبلیسم چطور میتواند به جلب توجه و علاقه عراقیها کمک کند. یکی از خبرنگاران نیویورکر نوشته است: «این داستانها کایل را طوری نشان میدهند که انگار او حقیقتا پانیشر(تنبیه کننده) است و عدالت را با قوانین خود اجرا میکند.»
به این ترتیب، فیلم کلینت ایستوود افسانههایی روی داستانهای خود «افسانه» خلق میکند و تماشاچیان فیلم »تک تیرانداز آمریکایی» بهتر است نسخه این فیلم از جنگ عراق را با مقدار زیادی نمک اضافی تماشا کنند. منتقد گاردين می نويسد فيلم سادهگرای كلينت ايستوود پروپاگاندای دوران بوش را ترويج می دهد و به حقايق شليک می كند.
فیلم «تک تیرانداز آمریکایی» که نه منتقدان و جوایز سینمایی به آن روی خوش نشان دادند و نه در گلدن گلوب جایی داشت، با حمایت اسکار از آن و نامزدی در 6 رشته، ناگهان در گیشه پرفروش شد.
نظر شما