به گزارش خبرگزاری مهر، نشست تخصصی «جامعه منهای فقر و تکاثر» به بهانه انتشار کتاب «مبانی نظری اقتصاد اسلامی در الحیاة» عصر دیروز ۶ بهمنماه با حضور پیام صدریه مولف کتاب، مصطفی دلشاد تهرانی و آیتالله جمالالدین دینپرور در خبرگزاری قرآنی ایران (ایکنا) برگزار شد.
پیام صدریه مولف کتاب «مبانی نظری اقتصاد اسلامی در الحیاة» در ابتدای این نشست طی سخنانی درباره انگیزه خود از تألیف کتاب: این کتاب بهانهای برای هماندیشی بر محور یکی از اصلیترین و اساسیترین مباحثی بوده که در حوزه تشخیص و معیار سلامت اجتماع یعنی فقر و تکاثر مطرح است. در مسیر تجربه تألیف این کتاب از یوم نیکبختی مقارن با استفاده پرفیض از محضر استاد حکیمی شد. مطالب بسیاری آموختم.
وی ادامه داد: همه میدانیم که موضوع اقتصاد پیوندی عمیق با محور عدالت دارد اما به راستی خاستگاه اصلی این پیوند کجاست؟ اصلی که امیر مومنان (ع) به هیچ روی و بنا بر هیچ مصلحتی حاضر نشد حتی برای لحظهای خدشه بر این اصل اصیل وارد شود و فرمود «به خدا سوگند، اگر در خارستان همه شب سر بر بالين خار نهم و از رنج و درد بيدار مانم و دست و پا در زنجير كشيده شوم، خوشتر از آنم كه فرداى قيامت خدا و رسولش را شرمسارانه بیينم كه برخى از بندگان را مورد ستم قرار داده و چيزى از مال دنيا را از آنان غصب كرده باشم.»
وی افزود: معتقدم خاستگاه اصلی این پیوند به اصل توحید بازمیگردد. مگر غیر از این است که توحید در مفهوم یکتاپرستی نیز نوعی عدالت در پرستش است. پس آغاز عدالت، در مسئله توحید خودنمایی میکند و این امر الهی در بیان مسئله عدالت و ایجاد آن در جوامع خود گواهی راستین بر این موضوع است.
صدریه در پایان سخنانش گفت: مسئله جدی امروز پاسخ به این سوال است که اگر در بیشتر جوامع بشری برای آنکه همه آنها قانون ناعادلانه ۱۰ در مقابل ۹۰ حاکم است، یعنی ۹۰ درصد اموال و امکانات جامعه در اختیار ۱۰ درصد افراد قرار گرفته است. مسئله این است! ریشه این حقیقت تلخ کجاست؟ آیا خداوند سبحان در توزیع این ثروتهای جهانی بخل یا خساست به خرج داده یا توزیعی ناعادلانه داشته است؟ اعوذبالله به این نکته بیندیشید که اگر خاستگاه عدالت ریشه در اصل یکتاپرستی داشته باشد، آیا عدم وجود عدالت را نمیتوان در باورهای حقیقی مردمان جست.
مصطفی دلشاد تهرانی در بخشی از این نشست درباره این کتاب توضیحاتی را ارائه کرد و گفت: این کتاب و امثال این کتاب حلقههای مفقوده جامعه ما هستند و باید هرچه بیشتر به این مباحث پرداخته شود تا حساسیت ایجاد شده و این مباحث وارد حوزههای اجرایی و قانونی شود. بنابراین امیدواریم قدمهای بعدی این حلقه برداشته شود.
وی با تاکید بر اینکه علامه حکیمی مولف کتاب «الحیاة» از سر فرزانگی و بدرستی این موضوع را جدی گرفته است اظهار کرد: ای کاش گوشهای شنوایی برای این موضوع بود. موضوعاتی که در جلدهای سوم تا ششم الحیاة آمده شامل مباحث اقتصادی، عدالت اقتصادی، فقر زدایی و تکاثر ستیزی است که چهار حلقه اصلی نظریه عدالت است. اگر قرار است روابط و مناسبات سیاسی، اجتماعی و مدیریتی و ... خانوادهها که به شدت آسیب دیده ترمیم شود راه حلی نداریم جز اینکه به عدالت روی بیاوریم.
وی ادامه داد: اگر کسانی فکر میکنند میتوانند جرم و گناه را بدون اجرای عدالت کاهش دهند غلط فکر میکنند. اگر قرار باشد برای اینها راه حل درست پیدا شود آن عدالت است. برای تحقق بخشیدن به عدالت نیاز داریم که عدالت همه جانبه در جامعه فراگیر شود و امکان عملیاتی شدن داشته باشد. این موضوع نیز یک عزم جدی میخواهد.
دلشاد تهرانی با بیان اینکه برای روشن شدن مسئله عدالت باید سه مفهوم را مد نظر قرار داد گفت: نخست فهم ما از عدالت و مواجهه مان با آن است بدین معنی که عدالت چگونه فهمیده میشود. دوم ملازمهشناسی عدالت است بدین معنی که برای تحقق عدالت الزاماتی وجود دارد که باید محقق شوند تا عدالت اجرا شود. مفهوم سوم نیز حوزهها و عرصههای عدالت است یعنی باید این حوزهها را پیدا کرد تا بتوان عدالت را در این عرصهها پیگری کرد.
وی به سخنان حضرت علی (ع) در نهج البلاغه اشاره کرد و گفت: امام علی (ع) می گوید در میان همه کارهای نیک عدالت را یک سرو گردن است و بالاترین امر به معروف و نهی از منکر سخن حق گفتن جلوی حاکم ظالم است. ایشان میفرمیاد که عدالت ملاک است. خداوند عدالت را سایه برتری انسانها قرار داده است.
این استاد علوم قرآن و حدیث با بیان اینکه ستم و گناه را بدون عدالت نمیتوان زدود گفت: اگر شما در صد کانال سخن از اسلام گفتید اما عدالت نبود این چراغ خاموش میشود . نمیتواند کسی را دیندار کند. امام خمینی (ره) همواره بیان میکرد مردم را میتوان با عدالت درست کرد و با هیچ چیز دیگری نمی توان مردم را درست کرد. فشار نمی تواند یکی از راههای عدالت باشد.
وی به پنج مفهومی که درباره عدالت مطرح است اشاره کرد و گفت: در نخستین معنا عدالت به معنای قرار دادن هر چیز در جای خود است. هر جا کار به دست نا اهلان سپرده شد نابودی به وجود میآید. معنای دوم عدالت به مثابه انصاف و داد است. امام در خطبه ۲۳۱ نهجالبلاغه میگوید عدالت به مثابه انصاف است. عدالت به معنای مساوات نیز در نامه ۵۹ نهجالبلاغه آورده شده است. رعایت حقوق و رساندن حق هر فردی به آن معنای چهارم عدالت است بدین معنی که ممکن است ذی حق مخالف یا موافق ما باشد به هر حال ما باید حق را بگوییم. عدالت به معنای اعتدال و میانه روی نیز معنای پنجم عدالت است.
دلشاد تهرانی در ادامه توضیحاتی را درباره ملازمه شناسی عدالت ارائه کرد و افزود: بر این اساس عدالت با چهار مفهوم آزادی، اخلاق، حقوق و قانون محقق میشود. بدین معنی که آزادیهایی که خداوند برای افراد تعیین کرده است را نمیتوان از آنان گرفت. امکان ندارد عدالت بدون اخلاق، مثلا با دروغ گفتن محقق شود. همه چیز در جامعه باید شفاف باشد و حقوق افراد در همه عرصهها (از جمله حقوق زنان، کودکان، حقوق کار و...) رعایت شود. هرجا قانون زیرپا گذاشته شود عدالت معنا پیدا نخواهد کرد.
این مدرس دانشگاه در ادامه به سومین موضوع در بحث عدالت اشاره کرد و گفت: سومین موضوع مهم، عرصههای عدالت است و عدالت در آموزههای اسلامی و در نهجالبلاغه، هشت عرصه شامل عدالت فردی، اجتماعی، سیاسی، خانوادگی، مدیریتی، اقتصادی، قضایی و فرهنگی دارد.
وی در پایان گفت: عدالت فردی، الزام رعایت عدالت بر خود، عدالت خانوادگی یعنی توجه به عدالت در مناسبات خانوادگی، عدالت اجتماعی یعنی احقاق حق همه افراد جامعه، عدالت سیاسی عمل کردن در قدرت براساس عدالت، عدالت قضایی به معنای عدم فشار وارد کردن به قضات و استقلال آنها و عدالت فرهنگی به معنای اجازه دادن به مردم برای دریافت اخبار و اطلاعات و رشد علمی و اخلاقی است.
آیتالله دینپرور رئیس بنیاد بینالمللی نهجالبلاغه در این نشست با اشاره به حکومتهای طاغوتی قبل از انقلاب اسلامی گفت: در حکومت رضا شاه و محمدرضا که سانسورچیهای کتاب وجود داشتند داشتن کتاب نهجالبلاغه جرم بود.
وی ادامه داد: بزرگترین مانع اجرای عدالت حکومتهای ظالم و فاسد هستند که به برکت انقلاب اسلامی این مانع برطرف شده است. ما نیز باید در اجرای عدالت به کتابی مانند نهجالبلاغه رجوع کنیم و ببینیم که به طور مثال امیر المومنین درباره اموری مانند مالیات و ... چگونه برخورد میکرده است.
وی با تاکید بر اینکه نویسندگان و محققان باید روی شیوه اجرای اعدالت کار کنند افزود: به قول بوعلی سینا ما باید روی جزئیات کار کنیم چون با کلیات به جایی نمیرسیم. بنابراین عدالت نیز باید جزئی شود تا بتوان آن را به درستی اجرا کرد. اکنون که موانع برای اجرای عدالت از بین رفته است میتوان بهتر به این امور پرداخت چراکه در گذشته کتابها کنترل میشد و محققان براحتی نمیتوانستند روی این امور کار کنند.
آیتالله دینپرور گفت: محققان و نویسندگان نباید درباره عدالت کلی صحبت کنند بلکه باید به طور مثال بگویند در آموزش و پرورش چگونه میتوان عدالت را اجرایی کرد. امروزه هر کسی میتواند به راحتی نظر خود را بگوید چون فضا برای ارائه نظرات علمی باز است.
وی تاکید کرد: عدالت باید در راس نظام تشریع و قانونگذاری باشد و دولت و مجلس هم باید در این باره کار کنند. روی بسیاری از منابعی که در این باره وجود دارد کم کار شده به طور مثال از عهدنامه مالک اشتر شرحها و ترجمهها بسیاری ارائه شده است اما به طور عمیق به این مباحث پرداخته نشده است.
رئیس بنیاد نهجالبلاغه گفت: امروز نباید درباره اجرای عدالت غصه بخوریم و آه و ناله کنیم بلکه باید راهکار ارائه کنیم. علامه حکیمی، معتقد است اقتصاد جزئی از دین است و انسان نمیتواند متدین باشد اما نسبت به اقتصاد بی تفاوت باشد. همچنین باید دانست که اگر در یک جامعه فقر وجود داشته باشد، آن جامعه به معنای واقعی اسلامی نیست.
رئیس بنیاد نهجالبلاغه در پایان گفت: قدرت اقتصادی و تجاری نباید عقیم شود، سرمایههای کلان باید حفظ شود، باید تلاش کنیم که در تولید و صنعت محتاج بیگانگان نباشیم و امیدوارم نویسندگان و محققان در مقاطع مختلف در این زمینه به تحقیق بپردازند.
علیاصغر پورعزت، مدیرگروه مدیریت دانشگاه تهران در بخش دیگری از این نشست طی سخنانی گفت: وقتی تأمل میشود که چرا خط و مشیهای فقرستیز پایدار نیستند؟ نگرانی ایجاد میشود که مبادا باید فقر را به عنوان یک واقعیت زندگی اجتماعی پذیرفت؛ ذهنیتی که این روزها به شدت ترویج میشود که آیا اساسا میتوان جامعه بدون فقر داشت؟
وی ادامه داد: در اندیشه تشیع، به تأسی از شهید صدر، فقر و تکاثر دو روی یکدیگرند و هرگاه برای رفع یک پدیده برنامهریزی شود ابتدا باید آن پدیده به درستی شناسایی شود تا برای آن راهحل ارائه گردد. متأسفانه کسانیکه برای فقرزدایی برنامهریزی میکنند عمدتا در شرایط رفاه قرار دارند و حاکم کشور اگر گرسنگی را تجربه نکرده باشد نمیتواند اهمیت رفع فقر را درک کند.
پورعزت تصریح کرد: تا زمانیکه ما فقر را محتوم میانگاریم برای مبارزه با آن قیام نخواهیم کرد و این امر بسیار مهم است که انگاره پذیرفتن فقر در جامعه از میان برداشته شود؛ چرا که در جامعه صفویه فقیر و غنی در کنار هم زندگی میکردند و بزرگترین نیروی نظامی وجود داشت اما یاغیان افغان توانستند به راحتی کشور را اشغال کنند.
وی در پایان سخنانش گفت: باید جامعه درک درستی از حیات طیبه داشته و میل به تکاثر، نکوهیده شود و در صورت نیاز سرکوب شود؛ چراکه وقتی دغدغه اصلی مردم، ثروتاندوزی باشد نمیتوان برای مبارزه با فقر تلاش کرد.
نظر شما