مترجم کتاب انقلاب تاریخی فرانسه:

اصلی ترین ویژگی مکتب آنال، آزاد اندیشی است/ شورش علیه تاریخ سنتی

اصلی ترین ویژگی مکتب آنال، آزاد اندیشی است/ شورش علیه تاریخ سنتی

محمدجواد عبداللهی گفت: اصلی‌ترین ویژگی نشریه آنال، ویژگی‌ای که آن را از دیگر جریان‌ها جدا می‌کند، «آزادمنشی» آن است. اینکه تاریخ باید آنقدر آزاد باشد که بتواند در هر حوزه‌ای به تحقیق بپردازد.

به گزارش خبرگزاری مهر، انقلاب تاریخی فرانسه کتابی است درباره‌ یکی از مهم‌ترین مکتب‌های تاریخ‌نگاری معاصر که همان‌گونه که از عنوان کتاب برمی‌آید انقلابی در ساختارهای تاریخ‌نگاری سنتی ایجاد کرد. پیتر برک، نویسنده‌ کتاب، دوره‌ها و گرایش‌های مختلف این مکتب طی سال‌های ۱۹۲۹ تا ۱۹۸۹ را بررسی و تأثیرات جهانی آن را ارزیابی کرده است.

نشر علم به تازگی این کتاب را با ترجمه‌ی محمدجواد عبدالهی منتشر کرده است. عبدالهی کارشناس ارشد تاریخ از دانشگاه تهران و هم‌اکنون در همان دانشگاه مشغول تحصیل در دوره‌ دکتری تاریخ است. پیش‌تر کتاب تاریخ مرگ، نوشته‌ فیلیپ آریس، با ترجمه‌ عبدالهی انتشار یافته بود. متن پیش رو گفت‌وگوی روزبه رحیمی با محمدجواد عبدالهی مترجم کتاب انقلاب تاریخی فرانسه (مکتب آنال) است که موسسه شهر کتاب آن را منتشر کرده است.

*جنبش آنال را انقلاب تاریخی فرانسه می‌خوانند. این جنبش علیه چه اصول و روالی در تاریخ‌نگاری و علم تاریخ شورش کرد؟ قدری درباره‌ این جنبش، اندیشه‌ها و اصولشان توضیح دهید.

آنالی‌ها شورش خود را شورشی علیه «تاریخ سنتی» می‌دانند، تاریخی که آن را تاریخ وقایع‌محور یا تاریخ سیاسی نیز می‌خوانند. عام‌ترین ویژگی این نوع از تاریخ این است که در آن، دوره‌ (period) تاریخی مورد بررسی از خود موضوع (object) مورد مطالعه مهم‌تر است. در این نوع از تاریخ‌نویسی مطالعه‌ «دوره» آن‌چنان اولویتی دارد که وظیفه‌ مورخان صرفاً بر این قرار می‌گیرد که فاکت‌های جدیدی به آن دوره بیفزایند یا به تصحیحِ تفسیر صورت گرفته از تغییرات تاریخی در آن دوره بپردازند. حال باید پرسید که چرا در این نوع از تاریخ، دوره از موضوع مورد مطالعه مهم‌تر است. بدین خاطر که تبیین‌های سنتی تاریخی پایبند منطق روایت‌اند. مطابق منطق روایت، تاریخ از پیش معنایی دارد، آن‌چه که در ابتدا می‌آید به تبیین بعد از خود می‌پردازد. تنها نیاز است که فاکت‌های تاریخی را بر اساس یک مقیاس زمانی مرتب کنیم تا در درون روایتی که رو به جلو است معنادار شوند، روایتی که دارای یک آغاز و پایان مشخص است.

بنابراین اگر رخداد‌ها، رخدادهایی یکتا هستند و قابل مقایسه نیستند یا حتی داده‌ها با هم متجانس نیستند اهمیت چندانی ندارد چرا که معنای آن‌ها از یک منبع بیرونی می‌آید. جدای از این، برای اینکه در این نوع از تاریخ بتوان تغییر‌ها را نشان داد، مطابق با پیرنگِ روایت، رخداد‌ها برجسته می‌شوند. این دو ویژگی ما را به ویژگی سوم این نوع از تاریخ  هدایت می‌کند: اینکه مدل غالب در این نوع از تاریخ، تاریخ سیاسی است، چرا که در آن دولت‌ـ‌ملت‌ها عامل عمده‌ تغییر در نظر گرفته می‌شود. این عمده‌ترین شیوه‌ای است که به زعم آنالی‌ها، جوامع مدرن بر اساس آن تغییرات خود را تجربه و تفسیر کرده‌اند.

حال اگر بپذیریم که به‌تعبیر بندتو کروچه، فیلسوف ایتالیایی هر تاریخی، تاریخ معاصر است ریشه‌های گفتار (discourse) تاریخی جدیدی که آنالی‌ها مدوّن کردند، به فاجعه‌ جنگ جهانی اول و پیامدهای آن باز می‌گردد. میلیون‌ها انسانی که در این جنگ مردند، برای برخی مورخان به معنای ورشکستگی این نوع از تاریخ بود، تاریخی که توجه‌اش را معطوف سیاست و نبرد‌ها کرده بود و آدمی را از کشت‌و‌کشتار بازنمی‌داشت. ذهنیت صلح‌طلبانه‌ بعد از جنگ برخی از این مورخان را بر آن داشت تا از این روایت ناسیونالیستی تاریخ که بعد از شکست ۱۸۷۰ فرانسوی‌ها از آلمان، به مرام و عقیده‌ آن نسل از فرانسوی‌ها تبدیل شده بود، دست بردارند. در واکنش به این امر مورخان می‌خواستند دوباره مردم و ملت‌ها را به هم پیوند دهند. تاریخ که زمانی سلاح رزم شده بود حال می‌خواست با فهم حیات بشر، در راه صلح گام بردارد. جدای از جنگ، جریان دیگری که به تأسیس مکتب آنال و مبارزه با این نوع تاریخ‌نویسی سنتی کمک کرد، بحران اقتصادی کشورهای غربی بعد از سقوط ۱۹۲۹ بود. ژاک لوگوف، جمله‌ معروفی دارد به این مضمون که بی‌دلیل نیست مکتب آنال در سال ۱۹۲۹ شروع به کار کرد. این بحران، توجه به گذشته‌ اقتصادی و اجتماعی این کشور‌ها را ضروری می‌کرد، جنبه‌هایی از گذشته که همواره در تاریخ سنتی از آن‌ها غفلت می‌شد.

*پیتر برک مکتب آنال را به سه دوره تقسیم می‌کند و هر فصل از کتاب را به یک دوره اختصاص داده است. در مورد این دوره‌ها و تفاوت‌هایشان بگویید.

برای درک این مراحل سه‌گانه ابتدا باید به اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم باز گردیم. در طی این سال‌ها فرانسه مرکز مباحثات و گفت‌وگوهای پرشوری درباره‌ سرشت معرفت تاریخی و مشروعیت علمی آن بود، مباحثاتی که تا اوایل سال‌های دهه‌ی ۱۹۴۰ از شدت و حدت آن کاسته نشد. گروه غالب، جامعه‌شناسان هوادار دورکیم بودند که علمی بودن تاریخ را انکار می‌کردند و دلایل آن‌ها برای غیر علمی بودن تاریخ از جمله ناتوانی معرفت تاریخی در تعمیم‌پذیری بسیار معروف است و در اینجا نیازی به تفصیل نیست. از سوی دیگر مورخان پوزیتویست بودند که شارل سینوبوس، استاد دانشگاه سوربن که بعدها به یکی از مخالفان سرسخت آنال تبدیل شد، در میان آن‌ها قرار داشت. این مورخان بیشتر از تاریخ به‌عنوان علمی خاص (a scinece of particular) دفاع می‌کردند که به ارتباط میان حوادث منفرد می‌پرداخت. و در میان این دو جریان عمده‌ آنری بر، مدیر مجله ترکیب و تألیف تاریخی قرار داشت که چاپ این مجله را از سال ۱۹۰۰ آغاز کرده بود. او در این میان معتقد بود که این همکاری‌های میان‌رشته‌ای (historical synthesis) است که می‌تواند به تاریخ وجهه‌ای علمی ببخشد.

موضع لوسین فور و مارک بلوک، بنیانگذاران مکتب آنال، در این مباحثه به ما در فهم ویژگی‌های نسل اول آنال کمک می‌کند. این دو بلوک با آنکه با برخی انتقادات دورکیمی‌ها از تاریخ همدلی داشتند، بیشتر در نشریه‌ آنریبر فعالیت داشتند. با این حال لوسین فِوْر و مارک بلوک به تعبیر برودل، نه فیلسوف بودند و نه رغبت و ذوقی به فلسفه داشتند. این دو به جای مباحثات نظری، بیشتر به دنبال تاریخی بودند که دامنه‌ آن آنقدر گسترش می‌یافت که می‌توانست تمام علوم بشری را در برگیرد. بنابراین آن‌ها در سال ۱۹۲۹ با تأسیس مجله‌ آنال راه خود را از آنریبِر جدا ساختند و از‌‌ همان شماره اول مجله تأکید داشتند که بیشتر به دنبال تحقیقات میان‌رشته‌ای هستند تا مباحثی نظری در این خصوص. بنابراین مشخصه‌ نسل اول آنالی‌ها، تأکید آن‌ها بر همکاری‌های میان‌رشته‌ای است و پایان این نسل همراه بود با شروع جنگ جهانی دوم و سرنوشت تراژیک بلوک و کشته شدن او به دست نازی‌ها.

مشخصه‌ نسل دوم، نهادینه شدن مکتب آنال است. بسیاری از نهادهایی که حامی تاریخ نو به سبک آنالی‌ها بودند، در این زمان بود که به دست برودل شکل گرفتند. جدای از این، در این نسل سبک تاریخ‌نگاری برودل نیز که نمود آن را در کتاب مدیترانه و جهان مدیترانه‌ای در عصر فیلیپ دوم می‌توان دید، برخلاف آنچه که خود آنالی‌ها ادعا می‌کنند، به سبک غالب تاریخ‌نگاری این مکتب تبدیل شد. و در این نسل بود که برای نخستین بار طی دهه‌های ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰، به تدریج موضوعات و روش‌های تحقیقی که مؤسسان آنال از آن طرفداری می‌کردند از مرزهای فرانسه فرا‌تر رفت و موجب شد هم با مخالفت مورخان تجربه‌گرایی همچون جفری التون مواجه شود و هم موافقت مورخان بزرگی چون اریک هابسبام را به دست آورد.

ویژگی نسل سوم هم همان‌طور که نویسنده‌ کتاب توضیح داده است، تجزیه‌ آنال یا به تعبیر خود آنالی‌ها آزاد‌تر شدن مورخان است برای رفتن به سوی حوزه‌های ناشناخته‌ دیگری که تا آن زمان کشف نشده بودند. در این نسل، مکتب آنال در فرانسه و در خارج از آن در اوج محبوبیت خود بود و برخلاف نسل برودل، تاریخ ذهنیت‌ها در قیاس با دیگر رهیافت‌های تاریخ‌نگارانه‌ای که آنالی‌ها از آن حمایت می‌کردند، اهمیت بیشتری یافت.

*چرا دیگران اعضای «سالنامه‌ تاریخ اقتصادی و اجتماعی» و دنباله‌روهای آن را مکتب آنال می‌نامند اما اعضای این مجله وجود چنین مکتبی را انکار می‌کنند؟

در واقع می‌توان این گفته‌ اصحاب آنال را واکنشی به برداشت‌های متعصبانه‌ای دانست که از کارهای آنان چه در داخل فرانسه و چه در خارج از آن صورت می‌گرفت. به زعم مورخان آنالی، این تصور که این مورخان به‌عنوان یک مکتب، تصور واحد و مشترکی از رشته‌ تاریخ دارند، تصوری غلط است. به تعبیر فرانسوا فوره، اصلی‌ترین ویژگی نشریه آنال، ویژگی‌ای که آن را از دیگر جریان‌ها جدا می‌کند، «آزادمنشی» آن است. اینکه تاریخ باید آنقدر آزاد باشد که بتواند در هر حوزه‌ای به تحقیق بپردازد و همین موجب می‌شود تا به زعم آن‌ها، آنال یک رشته‌ موضوعات و روش‌های تقریباً بی‌حد و حصری را برای بررسی تاریخ عرضه کند. بر اساس این برداشتی که مورخان آنالی از فعالیت‌های خود دارند، معمولاً برچسب مکتب را برای مشخصه‌های فکری خود چندان نمی‌پسندند و معتقدند که جست‌وجو برای یافتن یک آموزه‌ فکری یا شیوه‌ تبیینی غالب در آثار مورخان آن‌ها امری عبث و بیهوده است. تفسیری از آنال که البته مخالفان زیادی هم دارد.

*فصل پنجم کتاب، مکتب آنال از منظر جهانی، درباره‌ی تأثیرات این مکتب بر تاریخ‌نگاری در سایر کشورهاست. آیا مکتب آنال تأثیری بر تاریخ‌نگاری ما داشته است؟

مشخصاً تأثیری که قابل ذکر باشد، خیر. ما مورخی نداریم که فی‌المثل متأثر از سبک تاریخ‌نگاری برودل، فور، یا بلوک باشد. اما مکتب آنال از یک سو و مورخان مارکسیست بریتانیایی از سوی دیگر، پس از جنگ جهانی دوم در فضای آکادمیک، مسیر را برای ورود تاریخ اجتماعی به دانشگاه‌ها هموار کردند. در واقع، با گسترش سبک‌های تاریخ‌نگاریِ این دو مکتب تاریخی از دهه‌ی ۱۹۶۰ به بعد، تاریخ اجتماعی مشروعیتی آکادمیک یافت. این فضا بر تاریخ‌نویسی ما تأثیر گذارده است و مشروعیت یافتن تاریخ اجتماعی، نهادهای دانشگاهی ما را به تکاپو برای تأسیس تاریخ اجتماعی و تاریخ فرهنگی واداشته است. نمونه‌ای از این تلاش‌ها را می‌توان در کتابی باعنوان تاریخ و همکاری‌های میان رشته‌ای مشاهده کرد که به تازگی انتشار یافته است و مباحثی در این خصوص را پیرامون تاریخ ایران پیش کشیده است. با وجود آنکه تاریخ اجتماعی در دانشگاه‌های کشور تا به اکنون تأسیس نشده است، اما در ایران پیش از انقلاب، به جهت همین مشروعیت یافتن آکادمیک تاریخ اجتماعی در دانشگاه‌های غربی، آثاری پدید آمدند که با آنکه تأثیر ویژه‌ای از مکتب آنال نگرفته‌اند، می‌توان آن‌ها را در زمره‌ همین گونه از تاریخ دسته‌بندی کرد. در این‌باره می‌توان به آثار شاخص ناصر پاکدامن، هما ناطق و فریدون آدمیت اشاره کرد که پیشگام نگارش تاریخ اجتماعی در ایران بودند.

حال پاسخ به این سؤال که فی‌المثل آیا این سه مورخ به‌طور مشخص از آنال تأثیر پذیرفته‌اند یا از دیگر رهیافت‌هایی که به تاریخ اجتماعی پرداخته‌اند، بسیار دشوار است. چرا که تاکنون تحقیقی در این‌باره صورت نگرفته است. برای مثال فصل اول کتاب اندیشه‌ ترقی و حکومت قانون در عصر سپهسالار آدمیت شباهت فراوانی دارد با آنچه که ما به‌عنوان «تاریخ ذهنیت‌ها» می‌‌شناسیم. در این فصل از کتاب، آدمیت برخلاف کتاب‌های قبلی خود که به روشنفکران معروف دوره‌ی قاجار و آثار شاخص آن‌ها اختصاص داشت، به این مسئله پرداخته است، که ذهنیت جامعه در عصر ناصری چگونه پذیرای اندیشه‌های اصلاحگران شده است و برای اثبات مدعای خود در خصوص تحول ذهنی جامعه به متونی توجه کرده است که ما آن‌ها را در زمر‌ه‌ آثار شاخص دوره‌ ناصری قرار نمی‌دهیم. اینکه آیا آدمیت در نوشتن این فصل از کتاب متأثر از آنالی‌ها بوده، پاسخ آسانی نخواهد داشت. تاکنون هیچ بیوگرافی، مصاحبه‌، یا نامه‌ی شخصی از آدمیت انتشار نیافته است که به ما در فهم ریشه‌های تاریخ‌نگاری وی کمک کند و به صرف یافتن شباهت‌هایی در یک فصل از یک کتاب نمی‌توان چنین حکمی صادر کرد. البته باید توجه داشت که هیچ‌گاه آثار مورخانی از این دست، نتوانسته است به جریان غالب تاریخ‌نویسی در ایران تبدیل شود.

*شناخته‌شده‌ترین چهره‌ این مکتب در ایران برودل است و چند کتاب از او ترجمه شده. کتاب‌هایی نیز از ژاک لوگوف و مارک بلوک منتشر شده است. چرا بقیه‌ چهره‌های این جریان در ایران ناشناخته مانده‌اند؟ و علت توجه به برودل را چه می‌دانید؟

جدای از مشکلات و موانعی که در نظام آکادمیک ما وجود دارد و مانع از پاگرفتن تاریخ اجتماعی در کشور ما و طبیعتاً توجه به تاریخ‌هایی از این دست می‌شود، و جدای از دشواری ترجمه‌ متن‌های این مورخان، بخش عمده‌ این ناشناخته ماندن به ذهنیتی برمی‌گردد که هم بر اهالی تاریخ و هم بر مخاطبان آن‌ها حاکم است. هر دو دسته بیشتر دل در گرو تاریخ سیاسی دارند و هنوز با ضرورت پرداختن به تاریخ اجتماعی و فرهنگی، همدلی ندارند. و اما در خصوص علت توجه به برودل، از یک سو این امر به خود برودل برمی‌گردد که در سطح جهانی شناخته‌شده‌ترین فرد در میان اصحاب آنال است. کتاب او مدیترانه و جهان مدیترانه‌ای در عصر فیلیپ دوم را بسیاری از منتقدان یکی از شاهکارهای تاریخی قرن بیستم دانسته‌اند که درک ما را از تاریخ دگرگون کرده است. از سوی دیگر، این توجه، به دلیل دیگر شاهکار تاریخی برودل با عنوان سرمایه‌داری و حیات مادی است که در آن به بررسی خاستگاه سرمایه‌داری پرداخته است. از پیش از انقلاب تاکنون، یکی از دغدغه‌های اصلی متفکران ایرانی مسئله‌ سرمایه‌داری است. کتاب برودل، پس از کاپیتال مارکس و دگرگونی بزرگ پولانی، از مهم‌ترین کتاب‌هایی است که خاستگاه سرمایه‌داری را بررسی کرده است.

*در عنوان کتاب نوعی ایهام وجود دارد که در یادداشت خود نیز به آن اشاره کرده‌اید. این ایهام به چه علت است؟

همان‌طور که در یادداشت کتاب توضیح داده‌ام این عنوان ایهامی است که پیتر برک به قصد انتخاب کرده است. درک این ایهام به ما در فهم بهتر کتاب بسیار کمک می‌کند. در واقع او با انتخاب این عنوان می‌خواهد از‌‌ همان اول به ما نشان دهد که‌‌ همان شیوه‌ای را برای تفسیر مکتب آنال به کار گرفته است که معمولاً مورخان برای تفسیر انقلاب‌های معروف سیاسی به کار می‌گیرند. برگزیدن عنوان رژیم تاریخ‌نگاری قدیم، برای شیوه‌ی تاریخ‌نگاری مورخانی که آنالی‌ها با آن‌ها مخالف بودند، خود به روشنی گویای این موضوع است.

*لطفاً ما را با پیتر برک، نویسنده‌ کتاب، بیشتر آشنا کنید.

پیتر برک استاد کرسی تاریخ فرهنگی در دانشگاه کمبریج است و تخصص اصلی وی تاریخ فرهنگی اروپا در اوایل دوران مدرن است و از آثار مهم او در این حوزه می‌توان فرهنگ عامه در اروپای اوایل دوران مدرن (۱۹۷۸) را نام برد. او از حامیان مطالعات میان‌رشته‌ای در حوزه‌ تاریخ است و از این منظر در ایران نیز نویسنده‌ی شناخته‌شده‌ای است و از او در این‌باره تاکنون ۴ کتاب به فارسی ترجمه شده است که شاخص‌ترین و پرخواننده‌ترین آن‌ها، کتاب تاریخ و نظریه‌ی اجتماعی است که چه در خود انگلستان، چه در ایران و چه در دیگر کشور‌ها به یکی از اصلی‌ترین کتاب‌ها در این زمینه تبدیل شده است.

*کتاب قبلی شما، تاریخ مرگ، نوشته‌ی فیلیپ آریس یکی از پیشگامان در زمینه‌ تاریخ اجتماعی و فرهنگی یا «تاریخ ذهنیت‌ها» است که به مکتب تاریخ‌نگاری آنال تعلق دارد. در مورد این حوزه از مکتب آنال توضیح دهید.

پیش از پدیدآمدن مکتب آنال، چند رهیافت عمده به تاریخ فکر وجود داشت. تاریخ ذهنیت‌ها با وجود قرابت‌ مشخصی که با این رهیافت‌ها دارد، واجد ویژگی‌هایی است که متمایزکننده‌ آن از این رهیافت‌ها است. اصلی‌ترین وجه ممیزه‌ تاریخ ذهنیت‌ها در این است که می‌کوشد محدودیت‌های سنت ایده‌آلیستیِ تاریخ فرهنگی را با مطالعه‌ حوزه‌ای از فرهنگ که به نظر می‌رسد این مورخان ایده‌آلیست از آن غفلت کرده‌اند، اصلاح کند. غفلت عمده‌ رهیافت ایده‌آلیستی به تاریخ، غفلت از مردم عادی بود که آن‌ها را همچون دریافت‌کنندگان منفعل آرمان‌های نخبگان جامعه نشان می‌داد. نزد این مورخان، مراد از فرهنگ، فرهنگ والا بود و به این دلیل توجه خود را معطوف به روند شکل‌گیری ارزش‌های نخبگان می‌کردند. هرچند آن‌ها با فرهنگ همچون ملک طلق این نخبگان برخورد نمی‌‌کردند، اما تقریباً ایده‌آل‌ها و آرمان‌های اصلی جامعه را با ایده‌آال‌ها و آرمان‌های نخبگان جامعه یکی می‌گرفتند و از این رو بر شیوه‌هایی تمرکز می‌کردند که این آرمان‌ها به وسیله‌ی آن انتشار می‌یافتند. یاکوب بورکهارت و یوهان هیوزینگا دو نماینده‌ی شاخص این سنت هستند.

برای مثال، یاکوب بورکهارت این انتقال و گسترش را بر حسب مفهوم سبک‌ها فهم می‌کرد یا به عبارت دیگر شیوه‌های خاص زندگی که در عقاید آن نخبگان درباره‌ جهان ریشه داشت. برای نمونه سبک زندگی شاهزاده‌ای از دوران رنسانس تجسم ارزش‌هایی بود که مشخصه‌ی فرهنگی جامعه ایتالیا به‌عنوان یک کل در قرن پانزدهم است. تحقیق معروف یوهان هیوزینگا نیز باعنوان پاییز قرون وسطی منحصراً بر پایه‌ فرهنگ جامعه‌ درباری بود. او در کتاب بر آن است تا نشان دهد چگونه یک نوع ایماژ خاص از دنیا می‌توانست به واسطه‌ی زیبایی و انسجام‌اش به تأثیرگذاری بر اذهان افراد ادامه دهد، حتی مدت‌ها بعد از آن‌که واقعیات سیاسی و اجتماعی را که این ایماژ گمان می‌رفت تبیین می‌کند، ناپدید شده بودند.

از دهه‌ی ۱۹۲۰ جذابیت تاریخ سنت ایده‌آلیستی فرهنگی به‌خاطر این نقص روش‌شناختی‌اش، کم کم برای مورخان حرفه‌ای از بین رفت. اما مورخان ذهنیت‌ها با صورت‌بندی دیگری که از مسئله‌ فرهنگ عرضه داشتند، دوباره توجه‌ها را به سوی تاریخ فرهنگی جلب کردند. مسئله‌ اصلی در این صورت‌بندی مجددِ مسئله‌ فرهنگ، تغییر توجه از جهان‌بینی‌ها ـ جریان غالب سنت ایده‌آلیستی‌ ـ به ساختارهایی است که به واسطه‌ آن چنین مفاهیمی انتقال می‌یابند. مورخان ذهنیت‌ها می‌کوشند به‌واسطه‌ی ساختار‌ها، تمامی اشکالی را نشان ‌دهند که فعالیت‌های ذهنی را نظم می‌بخشند خواه این اشکال تصاویر زیبایی‌شناختی، اصول زبان‌شناختی، حالات عاطفی، آیین‌های مذهبی یا رسومات اجتماعی باشد. آن‌ها با این تغییرِ تأکید از عقاید یک نخبه‌ی روشنفکر به ساختار ذهنی هر فرد، می‌کوشند تا تمایز سنتی بین فرهنگ والا و فرهنگ عامه را از میان بردارند.

در میان اعضای مکتب آنال این لوسین فور و مارک بلوک، بنیان‌گذاران مکتب آنال، بودند که به ترتیب با کتاب‌های «مسئله‌ بی‌ایمانی در قرن شانزدهم: مذهب رابله» و «شاهان معجزه‌گر»، نخست‌بار خطوط کلی رهیافت «ذهنیت‌ها» را به‌عنوان یک حوزه‌ی تحقیق تاریخی طراحی کردند. در نسل دوم مورخان آنال، به جهت غلبه داشتن سبک تاریخ‌نگاری برودل، به این رهیافت توجه چندانی نشد، اما در نسل سوم بنابه دلایلی که خارج از حوصله‌ی این گفت‌وگو است، تاریخ ذهنیت‌ها در میان این مورخان دست بالا را یافت. در میان مورخان این نسل، فیلیپ آریس در پیش بردن بصیرت‌های فور و بلوک بیشترین جسارت را از خود نشان داد و در آثار خود با بهره گرفتن از تکنیک‌های ساختارگرایانه، تحقیقات درخشانی درباره‌ی تاریخ فرهنگی غرب به انجام رساند.

*کتاب حاضر نخستین‌بار تحت عنوان «انقلاب تاریخنگاری فرانسه مکتب آنال، ۸۹-۱۹۲۹ میلادی» در سال ۱۳۸۹ و از سوی نشر تاریخ ایران منتشر شده است. چه لزومی برای ترجمه‌ی مجدد این کتاب دیدید؟

شما اگر به ترجمه‌های انگلیسی آثار مورخان آنالی رجوع کنید، می‌بینید حتی انگلیسی‌زبان‌ها نیز با وجود نزدیکی‌های تاریخی زیادی که با فرانسوی‌‌ها دارند، در ترجمه‌ این آثار با اشکالات بسیاری مواجه می‌شوند که عمده دلیل آن به مفاهیم تازه‌ای برمی‌گردد که آنالی‌ها جعل کرده‌اند و بر اساس آن به تبیین تاریخ پرداخته‌اند. طبیعی است که دشواری‌هایی از این دست، لزوم ترجمه‌ی مجدد این متن‌ها را به دنبال داشته باشد.

*کتاب جدیدی در دست ترجمه یا انتشار دارید؟

متأسفانه چاپ اول کتاب تاریخ مرگ با اشکلاتی مواجه شد و متن ویرایش شده‌ آن به چاپ نرسید. حال که کتاب قرار است به چاپ دوم برسد، مجدداً در حال کار بر روی ترجمه‌ آن هستم. جدای از آن، مشغول نگارش رساله‌ ‌دکتری خود هستم.

کد خبر 2494842

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha

    نظرات

    • فتاحی زاده ۲۳:۲۷ - ۱۳۹۳/۱۱/۲۶
      1 0
      جواد عبدالهی نه تنها مترجم خوبی است بلکه خوب هم فکر می کند
    • دیما ۱۸:۴۱ - ۱۳۹۴/۱۰/۲۴
      1 0
      ترجمه این کتاب به خوبی ترجمه کتاب تاریخ مرگ بود که قبلا ترجمه کردن و این نوید ظهور یه مترجم خوب در زمینه تاریخ رو میرسونه.
    • نسترن جهانگیری ۱۸:۱۴ - ۱۳۹۴/۱۱/۰۶
      2 0
      با سلام لطفا کتاب پارادایم انال را مطالعه بفرمایید جامعتر مفیدتر در دانشگاه های خارج تدریس میشود اگر تاریخنگار علمی میشناسید شاید ویراستاری دوم رساتر باشدممنون
      • khodayam IR ۱۴:۱۳ - ۱۴۰۲/۱۲/۰۲
        0 0
        خانم جهانگیری بنده این کتاب خواندم و کتاب شما یا خواهرتون در باره مکتب آنال از نشر جامی را