۲۵ بهمن ۱۳۹۳، ۱۸:۳۱

توضیح حداد عادل درباره یک تبریک روزنامه‌ای

توضیح حداد عادل درباره یک تبریک روزنامه‌ای

آروزمند بودم خداوند به خانۀ ما، که در آن زهرا و زینب و نرگس و سه فاطمه داریم دختری عنایت کند تا او را خدیجه بنامیم. چنین اتفاقی خوشبختانه روی داد.

مجله مهر: در پی درج آگهی تبریک شهاب مرادی در یک روزنامه به دکتر حدادعادل به مناسبت تولد نوه اش با نام خدیجه، موجی از بحثهای مثبت و منفی در این باره در رسانه ها و شبکه های مجازی شکل گرفت که دکتر حداد عادل روز گذشته در سایت شخصی خود به آنها پاسخ داد که در ادامه می خوانید:

روز یکشنبه نوزدهم بهمن نود و سه، در نیم صفحۀ پائین صفحۀ اول روزنامۀ همشهری یک آگهی با متن زیر منتشر شد.

در پی انتشار این تبریک، موجی از اظهارنظرهای مخالف و موافق در فضای مجازی برخاست و دست کم به یکی از روزنامه‌ها نیز سرایت کرد. شمار این اظهارنظرها در «اینستاگرام» آقای شهاب مرادی، کمتر از بیست و چهار ساعت پس از انتشار تبریک از هزار عدد گذشت. مخالفان، آقای مرادی را به خودشیرینی برای حداد عادل و نسبت‌های دیگری که از گفتن آن پرهیز می‌کنم، متهم کرده بودند و درج این آگهی را، آن هم در صفحۀ اول روزنامه‌ای مثل همشهری، در شرایط سخت اقتصادی مردم، اسراف دانسته بودند. بعضی هم تبریک گفتن به مسئولان را به مناسبت تولد نوه آنها بدعتی زشت تلقی کرده بودند.

من، از آن جهت که یک طرف این ماجرا هستم لازم می‌دانم اکنون که با گذشت چند روز، موج رسانه‌ای این خبر از اوج افتاده و فروکش کرده است دربارۀ آن توضیح دهم. حقیقت این است که از سالها پیش همواره از خود می‌پرسیدم چرا حضرت خدیجه کبری سلام الله علیها در جامعۀ امروز ایران که به برکت انقلاب با اسلام تجدید عهد کرده این اندازه غریب و گمنام است؟ برای این سؤال پاسخی موجه پیدا نمی‌کردم. با خود می‌گفتم مگر نه این است که آن بانوی ارجمند مال و ثروت خود را در اختیار پیامبر نهاد تا در راه اسلام هزینه شود. مگر نه آنکه آن بانو مادر مسلمانان محسوب می‌شود زیرا نخستین زنی بود که در آغاز بعثت به پیامبر ایمان آورد و در کنار حضرت علی علیه السلام در مسجد الحرام در یک نماز جماعت سه نفره شرکت می‌کرد و همچون همسری دلسوز، با مهربانی و عطوفت در همۀ سختی‌ها در کنار پیامبر بود و به او در این وظیفۀ دشوار رسالت مدد می‌رساند؟ مگر نه اینکه بانوی بزرگوار، با همۀ تمکن مالی که داشت، سرانجام در شعب ابوطالب محاصرۀ اقتصادی را در کنار پیامبر تجربه و تحمل کرد و اندکی بعد از پایان محاصره درگذشت؟ و بالاخره مگر نه اینکه او همسر پیامبر و مادر فاطمۀ زهرا سلام الله علیها است که مردم کشورمان این همه به او عشق می‌ورزند و نام فاطمه پرشمارترین نام دختران در ایران امروز است؟

در جلد پانزدهم دانشنامۀ جهان اسلام ذیل عنوان «خدیجه»، از جمله آمده است:

مهر و محبت خدیجه به فرزندانش چنان بود که خاطرۀ او تا نسلها در خاندان پیامبر اسلام بر جای مانده بود و همواره از او به نیکی یاد می‌شد. امام حسین علیه السلام در واقعۀ عاشورا در کربلا در مقابل سپاه شام به مادربزرگش خدیجه فخر می‌ورزید که اولین زن مسلمان بود (مجلسی، جلد ۴۴ بحارالانوار، ص ۳۱۸)؛ امام سجاد علیه السلام در خطبه‌اش در مجلس یزید در دمشق بعد از واقعۀ عاشورا، خود را فرزند بانوی بزرگ اسلام، خدیجه سلام الله علیها می‌دانست (همان، جلد ۴۵، ص ۱۷۴) ... نیز گفته شده که خداوند به واسطۀ امین وحی، جبرئیل، بر او سلام فرستاده و او را گرامی داشته است. (همان، جلد ۱۸، ص ۳۸۵).

من برای این سؤال که چرا مردم ایران، نام دختران خود را خدیجه نمی‌گذارند پاسخی نداشتم. به یاد می‌آوردم که وقتی نوجوان بودم معمولاً کسی نام زینب را برای دختر خود انتخاب نمی‌کرد؛ حتی همان مادرانی که در روضه‌های محرم با ذکر مصائب امام حسین (ع) و حضرت زینب (س) اشک می‌ریختند و بر سر و سینه می‌زدند، این نام را انتخاب نمی‌کردند. اما با تحولی که در نیم قرن اخیر در بینش مردم نسبت به قیام عاشورا و قهرمانان آن، به ویژه حضرت زینب و امام سجاد سلام الله علیها به وجود آمد این نامها، خصوصاٌ نام زینب امروزه در ایران به فراوانی رواج یافته است. در کلاس درس من در سال سوم دبیرستان پسرانۀ فرهنگ، از چهل دانش‌آموز، سیزده نفر، در جواب سؤال من، اعلام کردند که در خانه زینب دارند!

من فکر می‌کنم که چنین اتفاقی برای نام خدیجه هم در ایران قابل تصور و قابل تحقق است. آروزمند بودم خداوند به خانۀ ما، که در آن زهرا و زینب و نرگس و سه فاطمه داریم دختری عنایت کند تا او را خدیجه بنامیم. چنین اتفاقی خوشبختانه روی داد و پدر و مادر دختر که نامهای «روح الله» و «بنت الهدی» خود را از انقلاب اسلامی گرفته بودند، خودشان، مستقل از تمایل پدربزرگ‌ها و مادربزرگها، این نام را قبل از تولد برای دختر خود انتخاب کرده بودند. آنها تصمیم داشتند اگر فرزند پسری پیدا کنند نامش را «چمران» بگذارند!

آنچه گفتم، البته همۀ داستان نبود، بخش دیگری از این داستان به آقای شهاب مرادی مربوط می‌شود. تیر ماه نود و سه من و همسر و داماد و دخترم به عمره مشرف شدیم. در کاروانی که آقای شهاب مرادی هم در آن بودند. من قبل از آن شنیده بودم که ایشان نسبت به این موضوع که چرا مردم ایران نام خدیجه را برای دختران خود انتخاب نمی‌کنند حساسیت دارند و در واقع شنیده بودم که هم عقیده و همدرد من هستند. اتفاقاً در مکه"، ایشان در جمع زائران کاروان دربارۀ حضرت خدیجه به تفصیل صحبت و از گمنام ماندن آن بانو اظهار تأسف و تعجب کردند. نوبت صحبت من بعد از ایشان بود. در ضمن صحبت، برای آنکه آقای شهاب مرادی بداند که برای گله‌مندی‌ها و تذکرات چند سالۀ او گوش شنوایی پیدا شده، گفتم آقای مرادی در همین کاروان شما پدر و مادری هستند که منتظر فرزندند و تصمیم گرفته‌اند اگر خداوند به آنها دختری بدهد نامش را خدیجه بگذارند.

روز بعد به زیارت قبر حضرت خدیجه رفتیم. آقای شهاب مرادی آنجا بود و برای عده‌ای دربارۀ فضایل آن حضرت صحبت می‌کرد و توصیه می‌کرد که نام دختران خود را خدیجه بگذارند. در ضمن صحبت چشمش به من افتاد که در انتهای آن جماعت ده پانزده نفری ایستاده بودم و با اشاره به من گفت که فلانی هم که یکی از بستگانش منتظر فرزند است نذر کرده است نام او را، اگر دختر باشد خدیجه بگذارد. فیلم صحبت آقای مرادی را که من هم در آن دیده می‌شوم کسی که نخواسته نام خود را ذکر کند در اینترنت به نمایش گذاشته و من آن را دیده‌ام و دیگران هم می‌توانند ببینند. او با عرضۀ این فیلم خواسته است ثابت کند که ماجرای این تبریک، یک ریشۀ اعتقادی دارد و سابقۀ آن به ماه‌ها قبل برمیگردد.

این صحبت‌ها و آن سفر گذشت تا آنکه فردای روز تولد خدیجه خودمان، آقای مرادی را بعد از خروج از یک مجلس ختم که من هم در آن شرکت کرده بودم در پیاده‌رو خیابان دیدم و از ماشین پیاده شدم و با خوشحالی به او خبر دادم که آن خدیجه که در مکه ذکر خیرش رفته بود دیشب به دنیا آمده است! پس از آن بود که آن آگهی با امضای شهاب مرادی خطاب به من در روزنامۀ همشهری چاپ شد. اکنون من از خوانندۀ این نوشته تقاضا می‌کنم یک بار دیگر آن آگهی را بخواند. آگهی کمتر از ۹ سطر دارد و کمتر از سه سطر آن مربوط به تولد نوۀ من است (به عنوان مقدمۀ واجب) و در حدود شش سطر آن به تبلیغ نام حضرت خدیجه اختصاص یافته است. هر کسی این آگهی را بخواند می‌فهمد که مقصود آقای مرادی، کمک به ترویج این سنت و شکستن این سد ذهنی بوده و او می‌خواسته با معرفی یک نمونۀ واقعی، الگوسازی و فرهنگ‌سازی کند. البته این کار برای او خرج هم داشته و با رضایت کامل هزینۀ درج آگهی را خود پرداخته است و معتقد است اگر می‌خواست فقط یک شب برای حضرت خدیجه (س) مجلسی برپا کند، در همین حد و شاید هم بیشتر هزینه داشته است، حال آنکه تأثیر این آگهی در جامعه، از برپایی آن مجلس به مراتب بیشتر است. جالب توجه اینکه در همان شماره و همان صفحه از روزنامۀ همشهری، در کنار آگهی تبریک تولد خدیجه، شش آگهی دیگر، در تسلیت فوت بانوی دیگری به نام «خدیجه»، که من همسر مرحوم او و فرزندانش را به دیانت می‌شناسم، درج شده است. تقارن این دو نوع آگهی، این پیام را در خود دارد که خدیجه تنها نام زنان سالخورده‌ای که از دنیا می‌روند نیست، بلکه نام دخترانی که به دنیا می‌آیند نیز هست و این سنت نیکو، در ایران، از بین نمی‌رود بلکه احیا می‌شود.

نکته مهم این است که سالهاست دنیای غرب، از سلمان رشدی گرفته تا روزنامۀ فرانسوی شارلی ابدو، برای مقابله با مسلمانان، شخص پیامبر اسلام را نشانه گرفته و آن بزرگوار را آماج تیرهای تهمت خود ساخته‌ است. آیا در دنیای اسلام که امروز در واکنش به این اهانت‌ها فریاد «لبیک یا رسول الله» از همه جا شنیده می‌شود، تبلیغ و ترویج نامگذاری یک نوزاد دختر به نام همسر با وفای پیامبر، حضرت خدیجه (س)، جز ادای وظیفه، آن هم در کمترین حد، معنای دیگری می‌تواند داشته باشد؟ آیا احترام به حضرت خدیجه، احترام به پیامبر (ص) و واکنشی در برابر بی‌احترامی‌ها نیست؟

عموم مردم و خصوصاٌ کسانی که مرا می‌شناسند می‌دانند که اهل تبریک گفتن و تبریک دریافت کردن، آن هم در روزنامه‌های کثیرالانتشار، نیستم. حتی وقتی رئیس مجلس شدم هم اجازه ندادم تبریکی نسبت به من در روزنامه‌ها درج شود. آقای شهاب مرادی هم خوشبختانه نه کاری با من دارد نه احتیاجی که بخواهد با درج آگهی تبریک در تولد نوۀ من، برای خودش منفعتی احتمالی دست و پا کند. حال باید پرسید وقتی فلسفۀ این تبریک گفتن به صراحت و روشنی تمام در متن آن بیان شده، به راستی علت اینکه بعضی‌ها اصل مطلب را نادیده گرفته و کنار نهاده‌اند چیست؟ این همه مخالفت و تهمت و توهین و سر و صدا در فضای مجازی چه معنایی دارد؟ من به سهم خود وظیفه می‌دانم از همۀ کسانی که در همین فضای مجازی با درک درست از کار آقای شهاب مرادی به دفاع از انگیزه و اندیشۀ ایشان همت کرده‌اند سپاسگزاری کنم. خودم هم از ایشان درست به همین دلیل تشکر می‌کنم.

تصمیم دارم نسخه‌ای از همۀ این اظهارنظرهای موافق و مخالف تهیه کنم و آن را در دفتری محفوظ بدارم و این بیت از حافظ را نیز با آن همراه کنم که « روی تو کس ندید و هزارت رقیب هست/در غنچه‌ای هنوز و صدت عندلیب هست!» تا اگر ان‌شاء الله خدیجۀ ما عمرش به دنیا بود بعدها این مجموعه را به عنوان سندی حاکی از واقعیات جامعۀ امروز ما بخواند و ارزیابی کند که آیا این فضای پرشور و پرغوغا، در ترویج نام حضرت خدیجه کبری در ایران مؤثر واقع شده یا نه. امیدوارم چنان شود.

کد خبر 2495353

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha

    نظرات

    • عباس ۱۹:۱۸ - ۱۳۹۳/۱۱/۲۵
      0 0
      این درست است دست مریزاد آقایان حداد وشهاب مرادی
    • عبدالله جاسکی ۰۲:۳۶ - ۱۳۹۳/۱۱/۲۶
      0 0
      ای کاش کس دیگری که محل تنازع نبود این تبریک را به حداد عادل می گفت.
    • نوروزی ۰۹:۴۸ - ۱۳۹۳/۱۱/۲۶
      0 0
      عالی بود.هم حرکت جناب مرادی.هم پاسخ استاد حداد که سراسر ادب ومتانت وقار وحکمت بود.سلام الله علی ام المومنین خدیجه الکبری...
    • حکمت ۰۰:۳۴ - ۱۳۹۳/۱۲/۰۱
      0 0
      کار جناب مرادی جای تشکر دارد از باب توجه و دغدعه ایشان به مسایل دینی اما درج این تبریک درروزنامه ای که هزینه های چاپ آگهی هایش میلیونی است باعث ایجاد شبهه میشود و بر هر مسلمان هم لازم است که کاری نکند که در افکار مردم شبهه ایجاد شود این مسیله در مورد کسیکه در لباس مقدس روحانیت است حساس تر خواهد بود اجرکم عندالله
    • فهیمه ۱۷:۴۴ - ۱۳۹۳/۱۲/۰۱
      0 0
      نام خدیجه را می پسندم .
    • محمدزاده ۰۷:۳۸ - ۱۳۹۳/۱۲/۰۳
      0 0
      سلام آقاي مرادي براي افراد عام هم ازينكارا انجام بدن خوبه ميشه اعتقاد ، در هر منبري كه هستن افراد با نام خديجه را اعلام نموده و هديه بدهند ، نه براي رييس مجلس تقدير بنويسند كه نوه اش خديجه است
    • شهریار ۱۷:۳۴ - ۱۳۹۳/۱۲/۰۳
      0 0
      پاسخ زیبایی بود ...
    • جواد ۱۲:۴۵ - ۱۳۹۳/۱۲/۰۸
      0 0
      توی ایران فقط ایشون اسم بچه یا نوه ش خدیجه بوده؟؟؟
    • مردم ۱۸:۳۴ - ۱۳۹۳/۱۲/۰۸
      0 0
      سلام . خيلي از دخترهاي ام بخت هستند كه محتاج اين پول هاي ميليوني اند . تازه اسمشون هم خديجه هست . اقاي مرادي بسم الله . . .
    • حسین ۱۴:۳۹ - ۱۳۹۳/۱۲/۱۰
      0 0
      این کاری که صورت گرفته، اگر باهمین نیت ترویج باشد جای تحسین دارد واتفاقا مردم هم به هر نوعی که میتوانند باید تبلیغ اسلام کنند
    • بهار ۱۵:۵۴ - ۱۳۹۳/۱۲/۱۰
      0 0
      نیت برای ترویج اسم با هزینه 9 میلیون.خیلی عجیب نیست.
    • علی ۰۸:۵۶ - ۱۳۹۳/۱۲/۱۱
      0 0
      در این فکر بودم که اگر حضرت امام زنده بود .میگفت آفرین بر آقای مرادی یا میگفت وا اسلاما
    • علی ۱۵:۵۳ - ۱۳۹۳/۱۲/۱۱
      0 0
      9 ملیون تومان رو میشد برای اون خدیجه ای هزینه کرد که توی بیمارستان بستریه و حیاتش لنگ یک عمل جراحیه ، ولی والدینش پول عملش رو ندارند ! و من الله توفیق
    • فرزانه كلاني ۲۳:۵۲ - ۱۳۹۳/۱۲/۱۱
      0 0
      به نظرم مسله اهم و مهم. بوده. و ترويج أسامي كه غريب مانده از ضروريات است. اگر غير از اين بود اقاي مرادي ميتوانستند در خفا عمل كنند پس اينقدر خرده نگيريد واز كار پسند يده مردم را با اين توهين ها نهي نكنيد اين هم جزو شعائر اسلام است.
    • صادق ۰۰:۰۶ - ۱۳۹۳/۱۲/۱۲
      0 0
      ازجیب و مال شخصی یا بیت المال؟ 1
    • محمدزاده ۱۴:۲۳ - ۱۳۹۳/۱۲/۱۲
      0 0
      دراينكه پول شخصي است شك نداريم ولي يك آخوند اينهمه پول مفت از كجاداره؟؟؟؟
    • محمد حسین روشن قیاس ۱۹:۰۹ - ۱۳۹۳/۱۲/۱۵
      0 0
      9 میلیون تومن؟ من پدر خودمو در میارم ماهی 800 تومن بزور در میارم، بعد 9 میلیون واسه ی آگهی؟ این پول اگه صرف درمان بیماری های سرطانی یا جهیزیه می شد، اثر مثبت در چامعه نداشت؟