عباس رافعي: بيان ايجاد تعامل ميان دو رسانه سينما و تلويزيون، بازي با كلمات است

"عباس رافعي"، تهيه كننده و كارگردان عرصه سينما و تلويزيون، درباره اينكه حضور يكي از مديران سابق صدا و سيما در مسند مديريت سينماي كشور تا چه اندازه مي تواند براي عرصه فيلمسازي كشور مثبت و موثر باشد، به خبرنگار سينمايي " مهر " گفت : به دليل شناختي كه من از محمد رضا جعفري جلوه دارم و به خوبي او را مي شناسم، او را برخوردار از شخصيتي مستقل مي دانم كه به دور از وابستگي هايي تلويزيوني خود، به عرصه فيلمسازي در كشور توجه نشان مي دهد و تمام همت و نيروي خود را به جاي آشتي دادن تلويزيون و سينما ، در جهت شكوفايي هنر- صنعت سينما به كار خواهد گرفت.

وي افزود: در مورد حضور مديران تلويزيون در سينما بحث هاي زيادي شده است. زماني كه محمد مهدي حيدريان به معاونت سينمايي آمد، درباره ايجاد اين تعامل مسايل زيادي مطرح شده است. ولي بحث اصلي اين است كه اين تعاملي كه از آن صحبت مي شود، چه معنايي دارد و در چه مواردي بايد تعامل وجود داشته باشد.

وي خاطر نشان كرد: اينكه اصولا" معاون سينماي در انديشه آشتي با تلويزيون باشد از اهميت برخوردار است يا اينكه سينما مستقل عمل كند و به مسايلي همانند اكران، توليد، توزيع، ساخت سينماي و مسايلي از اين دست مورد توجه معاون سينمايي قرار بگيرد، بايد مورد توجه دست اندركاران باشد.

عباس رافعي سر صحنه "پروانه اي در باد" 

وي افزود: به عقيده من جعفري جلوه به دنبال همين استقلال عمل و ايستادن سينما روي پاي خود است و همين دليل در پي ايجاد ثبات و امنيت فكري سينماگران  گام بر مي دارد. عملكرد جعفري جلوه در انتخاب مديران كل زير مجموعه خود اين توجه و ثبات را نشان داد. زيرا خيلي ها انتظار داشتند كه او از ميان مديران تلويزيون افرادي را انتخاب كند. در حالي كه از ميان دست اندركاران سينمايي و مديران وزارت ارشاد براي حضور در اين معاونت استفاده كرده است.

اين سينماگر در پاسخ به اينكه حضور مستمر و طولاني جعفري جلوه در عرصه تلويزيون و با توجه به تفاوت ميان دو رسانه تلويزيون و سينما تا چه اندازه مي تواند باعث رشد يا ركود توليد فيلم شود، اظهار داشت:  جعفري جلوه پيش از فعاليت در شبكه دو سيما مسوول بخش فرهنگي بنياد سينمايي فارابي بوده است. بررسي كارنامه فعاليت وي در اين مدت نشان مي دهد كه  فارابي متولي توليد فيلم هاي ارزشمندي بوده است كه هنوز هم از اين آثار به عنوان فيلم هاي مطرح سينمايي ياد مي شود. فيلم سينمايي" روز واقعه " از همين نوع آثار است كه با ياري جعفري جلوه ساخته شد.

وي گفت: سينماگران اگر به خاطره خود رجوع كنند، حضور موثر اين مدير سينمايي را به ياد مي آورند. همچنين در  زمان مديريت جعفري جلوه بر شبكه يك سيما فيلم هاي خوب و قابل اعتنايي ساخته شد كه به اين زودي از خاطر دست اندركاران اين عرصه محو نمي شود و از طرفي دلمشغولي جعفري جلوه نسبت به سينما را نشان مي دهد. به گونه اي كه در سال گذشته 7 فيلم سينمايي به صورت مستقل يا با مشاركت شبكه يك سيما تهيه و توليد شد. فيلم سينمايي " ديوانه از قفس پريد " از جمله همين گونه آثار است.

وي تاكيد كرد:  من فكر مي كنم حضور جعفري جلوه كه با مقوله سينما آشنايي كامل دارد، نسبت به مقوله توليد و شناخت نسبت به تمامي مراحل آن از فيلمنامه تا تدوين به دليل درگيري مستقيم با بيشتر آثاري كه در شبكه يك سيما توليد مي شد، شناخت بسيار خوبي درباره رسانه و عرصه ساخت آثار تصويري دارد. نكته مهم ديگر اينكه سينما و تلويزيون هر دو جزو رسانه هاي تصويري هستند و با يك زبان مشترك پيام خود را به بيننده منتقل مي كنند. كسي كه نسبت به يكي از اين رسانه ها تسلط و اشراف كامل داشته باشد، اصول اصلي راهبرد رسانه را مي شناسد و مي تواند در زمينه رشد رسانه تصويري ديگر هم موثر باشد.

رافعي درباره اينكه اگر قرار باشد توافق نامه اي ميان مديران سينما و تلويزيون بيشتر بايد بر چه اصولي تاكيد وجود داشته باشد، اظهار داشت:  اصولا" مفهوم تعامل ميان سينما و تلويزيون براي من گنگ و نامفهوم است و من معني آن را نمي توانم بفهمم. در حال حاضر كسي رييس سازمان صدا و سيما است كه زماني معاون سينمايي وزارت ارشاد بوده است و شخصي در سمت معاونت سينمايي قرار دارد كه زماني مدير تلويزيون بوده است. بنابراين اين دو مدير شناخت كاملي نسبت به هر دو رسانه دارند و از طرفي شناخت خوبي نيز نسبت به يكديگر دارند. به نظر من اين دو رسانه هيچ مشكلي با همديگر ندارند. هر دو اين رسانه ها سر يك ميز قرار دارند كه همان فرهنگ و هنر كشورمان است.

وي گفت: به عقيده من، بيان ايجاد تعامل ميان دو رسانه بازي با كلمات است. سينما و تلويزيون سالها است كه با همديگر به توافق و تعامل رسيده اند. مگر اينكه مفهوم ديگري از تعامل را در نظر داشته باشيم و از تعامل به سوبسيد، باج دادن و كوتاه آمدن و يا توليد مشترك تعبير كنيم. تنها بحثي كه طي اين سالها تاكيد زيادي بر روي آن وجوددارد، مساله تيزر تلويزيوني است و به نظر مي رسد سينما و تلويزيون در زمينه پخش تبليغات تلويزيوني درباره فيلم هاي سينمايي بايد با يكديگر به تعامل برسند. اين بخش هم به امور بازرگاني ربط دارد و جدا از مديريت فرهنگي تلويزيون است و يك بحث تجاري محسوب مي شود. به نظر مي رسد مساله تعامل دو رسانه بيشتر به سمت يك تعامل تيزري سوق يافته است، تا تعامل فكري!