به گزارش خبرگزاری مهر، در این نامه که به تأیید اساتیدی چون داریوش آشوری، عبدالمجید ارفعی، حسن انوری، محمد جعفریقنواتی، سعید حمیدیان، ابوالفضل خطیبی، اصغر دادبه، محمد دبیرسیاقی، تورج دریایی، جلیل دوستخواه، محمدتقی راشدمحصل، علی رواقی، نورالدین زرینکلک، روزبه زرینکوب، جلال ستاری، قدمعلی سرامی، میرجلالالدین کزازی، مهدی ماحوزی، جلال متینی، علیقلی محمودیبختیاری و اکبر نحوی رسیده، آمده است: بر پایه خبرها، در بیستم بهمنماه، تندیس فرزانه طوس از میدانی به همین نام در شهر سلماس برداشته و به جایی نامعلوم برده شده و نام میدان «فردوسی» به میدان «انقلاب» دگرگون یافته است.
در ادامه این بیانیه آمده است: از آن رو که رخدادها و دگرگونیهای مهم شهری در این سطح میبایست با آگاهی و دستور شما و شورای اسلامی شهر باشد، و با توجه به پیامدهای ناگوار منطقهای و ملی، نکتههایی چند را به آگاهی میرسانیم، به امید آنکه شنیده شود.
نکتههای مورد اشارهی این استادان عبارتند از:
1. جایگاه ویژه و بلند فردوسی در فرهنگ و ادب ایران و جهان، زبانزد همهی خاورشناسان بوده و هست و بسیاری از آنان، ایرانزمین را با نام چنین بزرگانی میشناسند و میستایند. آوازهی فردوسی در جهان به اندازهای است که در چند شهر مهم کشورهای اروپایی، از جمله رم پایتخت ایتالیا، میدانهایی به نام او و با تندیسهایی از پیکر او سالهاست که پا برجاست و مایهی بسی شرمساری است که در ایران، سرزمین فردوسی، میدانی را از تندیس و نام او بزدایند. بیاحترامی به فردوسی که سرآمدِ فرزانگان و شاعران ایران است، از دید همگان میتواند بزرگترین خودزنی فرهنگی قلمداد شود که زیبندهی شهر تاریخی سلماس و مسؤولانش نیست.
2. فردوسی با سرودن «شاهنامه» سند یکپارچگی و هویت ملی تمام ایرانیان را ماندگار و جاودان ساخت و به نمادی برای پاسداری از هویت ایرانی و زبان ملی (فارسی) تبدیل شد. از این رو، هرگونه بیتوجهی به این نماد تاریخی، دشمنی و رویارویی با هویت و یکپارچگی ایران، زبان فارسی و بهترین دستاویز برای جداییخواهان و تجزیهطلبان میتواند باشد.
3. قدرناشناسی و کوچکانگاری هر یک از بزرگان تاریخ و ادب و فرهنگ ایرانی، از درون یا بیرونِ کشور، از ارج و اعتبار تک تک ایرانیان و غرور و خودباوری ملی ما خواهد کاست؛ در آن صورت چگونه میتوان به ایستادگی در برابر دشمنان خارجی و تحریمها و تهدیدها ادامه داد و امید داشت؟!
4. گذاشتن نام «انقلاب» به جای «فردوسی» شبههی رویارویی و ناساز بودن این دو را به ذهن میرساند که پیآمدی ضدامنیت ملی و بر خلافِ رویهی نظام دارد. شاید طرّاحان چنین رخدادی در پیِ القای چنان اندیشهای هم بوده باشند، که جز فرستادنِ پیامِ همراهی به ایرانستیزانِ پیرامون ما پیامدی نخواهد داشت.
در بخش پایانی نامه آمده است: ما امضاکنندگان و تأییدکنندگان این نامه، در کنار آذربایجانیهای ایراندوست و فرهیخته، خواستار بررسی و بازنگری خردمندانه و آیندهنگرانهی این رخداد با رویکردِ مصلحت کلان کشور و ملاحظات امنیت ملی هستیم و از مسؤولان می خواهیم ترتیبی اتخاذ فرمایند تا نام و تندیس فردوسی به میدانی که سالهاست آنگونه شناخته شده، با احترام بازگردانده شود. حتی اگر در نظر داشته باشید که در میدانی دیگر تندیس فردوسی را برپا کنید، به نظر میرسد چنین اقدامِ نسنجیده و تندروانهای به هیچ روی سزاوار و شایستهی استان و شهر شما نیست؛ زیرا همین امر دستمایهی تبلیغات جداییخواهان قرار میگیرد و در نظر ایرانیان میهندوست، به عنوان پیشینهای ناپسند و نکوهیده در کارنامهتان به جای خواهد ماند.
این نامه که با امضای «دوستداران مردم و شهر سلماس، آذربایجان، ایران و ایرانزمین» به پایان رسیده است، به مقامهایی همچون دبیر محترم شورای عالی امنیت ملی، ریاست محترم جمهوری، وزیر محترم کشور، ریاست محترم فرهنگستان زبان و ادب فارسی، استاندار محترم آذربایجان غربی، ریاست محترم مجلس شورای اسلامی، ریاست محترم شورای اسلامی شهر سلماس، و نمایندگان محترم آذربایجان غربی در مجلس شورای اسلامی رونوشت شده است.
نظر شما