به گزارش خبرنگار مهر، در معرفی این نویسنده آمده است: اولین نوشته شاعرانه وار و ادیبانه سیناواحد، قبل از انقلاب منتشر شد و برجسته ترین آثار قبل از انقلاب( جمعه سرخ) دررابطه باواقعه خونین هفده شهریور است. بعد از پیروزی انقلاب، واحد با روزنامه جمهوری اسلامی وسپس با روزنامه اطلاعات و مجله سروش همکاری می کرد.
از سینا واحد مقالات وادیبانه های سیاسی متعددی در رسانه های کشور منتشر شده که مجموعه مقالات روزهای سه شنبه در روزنامه کیهان دردهه هفتاد تحت عنوان تاریخ، فرهنگ، اندیشه و مقالات هفته نامه مهر، مهمترین اثار او بشمارمی رود که مفاهیم نوینی را در ادبیات و فرهنگ انقلاب مطرح ساخت.
......
من شارلی ابدو هستم
متولد شهر لیبرال دموکراسی
سال ۲۰۱۵
من کاری کاتور می کشم، پس هستم!
من پنجره ندارم
اما یک میلیون اتاقک روزنامه فروشی دارم
من زن ندارم
اما یک میلیون مدادرنگی دارم
من کاری کاتور می کشم، پس هستم!
***
من از شب های خونین «واترلو» فلسفه فاصله را آموختم
مصر اسیر شده در دایره توپ های ناپلئون
سودی برای شهروندان لیبرال دموکراسی نداشت
اما کاری کاتور مصر، سرشار از سود بود
جهان را باید با فاصله دید
من شارلی ابدو هستم
من کاری کاتور می کشم، پس هستم!
***
شارل دوگل هم یلی شارلی ابدو بود
و حقوق شهروندان شهرستان فیزیک لیبرال را
با یک انفجار اتمی شجاعانه
در ساحل تاریخ خاکستری یک میلیون چشم سوراخ شده الجزایر
توسعه پایدار داد
و مجمع عمومی سهامداران بانک های پاریس
توزیع یکسان عدالت و آزادی را در میان چشم های کور شده و دست های
قطع گشته؛ جشن گرفتند!
و دانشکده ی کاری کاتور الجزایر را برای آینده الجزایر، تاسیس کردند
من شارلی ابدو هستم
من کاری کاتور می کشم، پس هستم
من استهزاء می کنم؛ با یک میلیون قلم
هر گنبدی را که بخواهم
هر تاریخی را که بخواهم
و هر معماری را
من در دایره ی آزادی، هر چشمی را که بخواهم
با یک میلیون قطره چکان اسیدی، کور می کنم
تا صفحه ی کاری کاتور، جهانی شود
***
من شارلی ابدو هستم
من، مسخره می کنم
من، استهزاء می کنم
من، کارخانه ی مسخره بازی و استهزاء بازی دارم
همانطور که، جامعه ی جهانی، سفره شبش را، با کوکاکولا زینت داد!
پس، ازاینسان، باید سفره دلش را، با کاری کاتور پر کرد!
من، در طبقه ی پائین
دستیارانی دارم که متخصص زبان جهانی هستند
و کاری کاتور را از کوکاکولا، خوردنی تر می کنند
***
و در طبقه بالائین
دوستان پرقدرتی؛ که حقیقتا فرماندهان جنگ اند
از جنگ الجزایر تا جنگ لیبی، کیلومترها، تجربه دارند
و روانشناسی کلمات رسانه ای را، ابداع کرده اند
آنها به من گفتند: اکنون وقت آن رسیده که بگویی
من شارلی ابدو هستم؛ من آزاد هستم!
آقای شارلی ابدو!
آیا، صدای پرتلاطم حرکت کوه ها را، نمی شنوی
آیا، صدای سوت ماورا صوت نهنگ های صدتائی را
نمی شنوی!؟
که می گوید: قسم به ساحل های کاری کاتور نشده
پایان، نزدیک شده است
ساعت ۲۵ کلمه برهنه گشته ی لیبرال
نزدیک تر از نزدیک گشته است!
و سانسور گسترده
صدای سرخ آتشین آتشفشان های ناگاه بیدار شده را
از رسانه های چند صدائی و چند زبانی
آغاز کرده است!!
***
من شارلی ابدو هستم
من فحش می دهم، پس هستم!
من «فحش» را، نقاشی می کنم
من «فحش» را، با رنگ، ترکیب هنرمندانه می کنم
تولید انبوه «فحش» رنگین شده
نیاز ضروری فلسفه سیاسی «فاصله» جامعه ی جهانی است
من شارلی ابدو، کارمند وزارت جنگ های جهانی فرانسه هستم
در طبقه بالائین
لایحه ای، در جریان است
که می خواهند «نارنجک» را همچون کوکاکولا در دسترس سفره های شرقی
ببرند
انجمن روانشناسان ضد خشونت
پیشنهاد داده است: «مهدکودک نارنجکی»، بنیاد عالی این
کار فرا بشر دوستانه است
ما «نارنجک» را نقاشی می کنیم
ما فرایند توسعه رنگارنگ نارنجکی را، طراحی می کنیم
***
من شارلی ابدو هستم
من خط تحقیر آخرین پیامبر را
با فلسفه سیاه فاصله
جهانی سازی می کنم؛ پس هستم
من!
زبان آزاد آزاد بی پروایان تاریخ له شده ی ماتادورهائی
هستم!
که صد هزار بمب کاری کاتور را
در خانه سی و سه متری «نوح پیامبر»، منفجر کردند
و در دایره ی شبانه مراسم کودک کشی زندان «غزه»
از الهه ی «فسفر زرد» سپاس گزاری کردند
و در فرهنگستان زبان جهان دهکده شده
در برابر کلمه منار، نوشتند؛ پایگاه موشکی
و در برابر کلمه مسجد، نیز نوشتند؛ پایگاه دشمنان تمدن لیبرال
***
آقای «شارلی ابدو»!!
بدان
اگر هزار رئیس جمهور قاره ی لرزان
با هزار نخست وزیر پایتخت های لغزنده
هر روز، ترانه «من شارلی ابدو هستم» را بخوانند
لبخند قدرتمند سیمای محمد
متوقف نخواهد شد
و از سربازان غضب آلود، کمک نخواهد خواست
لبخند قدرتمند محمد
همه کاخ های ریاست جمهوری
و همه ایستگاه های تله ویزیونی را، فتح خواهد کرد
صدای لبخند قدرتمند محمد
صدای فردای جهان است
نظر شما