به گزارش خبرگزاری مهر، بهمن نامورمطلق، معاون صنایع دستی سازمان میراث فرهنگی کشور در یادداشتی به اقدامات اخیر گروه تروریستی داعش در عراق و موضوع شمایلشکنیهای آن ها پرداخته است که در ادامه میخوانید:
شمایل در انواع آن اعم از مجسمه، نقاشی، نقش برجسته یا حکاکی همواره به ویژه در دنیای سنتی موضوعی بحث برانگیز بوده و حتی یکی از تفاوتهای مهم ادیان، همین نحوه توجه آنها به شمایل بوده است. از یک سو برخی از ادیان از شمایل در مناسک و آیینهای مذهبی استفاده کردهاند و شمایلها بخش مهمی از معابد و فضاهای قدسی آنها به شمار میرفته است و از سوی دیگر برخی از ادیان به نفی هر گونه شمایل پردازی در مذهب پرداختهاند. البته برخی ادیان نیز وضعیت بینابینی در پیش گرفتند، چنانکه نه شمایلها را واسطه قدس، تلقی کردهاند و نه آنها را از زندگی روزمره یا هنری زدودهاند.
عمده کشمکشهای بزرگ تاریخی میان کلام محورها و شمایل محورها صورت گرفته است. گرچه در سرزمینهای اسلامی و یهودی نیز چالشهایی وجود داشته، اما این اروپا بوده که در چند قرن پیش صحنه کارزارهای خونین و گاهی بسیار خونین شده است؛ که به نام جنگهای مذهبی در تاریخ شناخته میشوند. در این چالش میان کلام محورها و شمایل محورها در طول تاریخ جریانهای گوناگون نسبت به شمایل شکل گرفته است: شمایل پرستان، شمایل گرایان، شمایل گریزان، شمایل هراسان و شمایل ستیزان (یا شمایل شکنان).
جایگاه شمایل در جهان امروز با جایگاه گذشته آن تفاوتهای اساسی کرده است. بخش گستردهای از شمایلها و مدارک تاریخی حافظه و هویت بشری محسوب میشوند. تمام ادیان و تفکرات بشری بر صیانت از آثار و میراث باستانی اتفاق نظر دارند. این آثار دست مایه شناخت بشر از گذشته و تاریخ خویش و آگاهی به تفاوتهایش نسبت به گذشتگاناند. با این آثار انسان تاریخدار و تاریخمند است. میتواند به گذشته خویش بنگرد، از آن درس بگیرد و وضعیت و جایگاه فعلی خود را دریابد. همه ادیان الهی بر عبرت آموزی از تاریخ تاکید دارند و قران کریم توصیه به دیدن و سیر در این آثار میکند. فقط هنگامیکه این آثار ماهیت تقدس و پرستش پیدا میکنند، اختلاف شروع میشود، اما در اصل صیانت و حفاظت اختلافی نیست. اگر این آثار از بین بروند، چه چیزی را باید دید و از چه چیزی میتوان عبرت گرفت؟
در قرن بیستم و بیست و یکم، شمایل شکنی و شمایل هراسی به شکل دیگری دوباره بروز و ظهور پیدا کرد. با وجود کنترلهای گاه بسیار شدید تصویر در برخی از کشورها و اغلب به دست گفتمانهای قدرت، شمایل شکنی به ویژه نزد گفتمانهای به حاشیه رانده شده با آشوب یا حتی گاهی با اغتشاش و بزهکاری تلفیق شد.
این کنشها و واکنشها نیز گاهی به شکستن سنگهای قبر یا نشانهای گروههای مخالف محدود میشد؛ اما طالبان و سپس داعش شکل تازهای از شمایل شکنی منسوب به دین را معرفی کردند که دست کم به این شکل در سرزمینهای اسلامی سابقه نداشته است. گرچه در طول تاریخ برخی از جریانها به شمایل زدایی پرداختهاند، اما هیچگاه شمایلها این چنین مورد تهاجم و تخریب قرار نگرفته بودند. مجسمه بودا صدها سال در سرزمین اسلامی افغانستان قرار داشت یا مجسمه و آثار بین النهرین مدتهای مدیدی در جامعه و موزه کشور عراق که از کانونهای مهم و اولیه اسلام است حضور داشتهاند، اما چرا در دهههای اخیر گروههایی مانند طالبان و داعش و النصره به تخریب این آثار میپردازند؟
در حقیقت، تاریخ زدایی بخشی از هویت ایدئولوژیک طالبان و داعش است. آنها ظرفیت تحمل دیگری را ندارند، چه این دیگری متعلق به زمانی دیگر یا فرهنگی دیگر باشد؛ دیگری باید نابود شود، چه شیعی و چه مسیحی، چه ایرانی و چه کرد یا حتی چه غربی و چه از کشورهای شرقی. بر اساس همین تفکر است که نابودی میراث فرهنگی بشری به شکلهای گوناگون و با شدت و ضعف در کشورهای خاورمیانه از مصر گرفته تا افغانستان و همه با بهانههای دینی و مقدس انجام میگیرد.
هر کدام برای خود توجیهی دارند و به این رفتار خویش مباهات میکنند. آنها این شمایلها را مظهر کفر و بیتوجهی به ایمان میپندارند. شمایل شکنی را کنشی مقدس مانند نماز خواندن میدانند. آنها میخواهند جهان را از ناپاکی و آلودگی پاک کنند. بی شک این گروهها از هزینههایی که چنین کاری برایشان ایجاد میکند آگاهی دارند، اما آن هزینهها را میپذیرند. بویژه گروه داعش که چنان در خود چمبره زده است که کاری به نظر دیگری ندارد و چنان خود را در انجام این رفتارها محق میداند که حقی برای نظر دیگری قائل نیست.
به طور یقین تخریب آثار بیبدیل تاریخی در موصل آخرین اقدام داعش نخواهد بود. داعش با چنین کاری علاوه بر اینکه بیشترین ضربه را به هویت فرهنگی کشور عراق زد و بخشی از مهمترین سرمایههای این کشور را برای همیشه نابود کرد، بلکه به هویت و پیشینه تمام بشریت متعرض شد. آنها جامعه بشری را از بخشی از گذشته خویش محروم کردند.
عجیب است کشورهای اروپایی با هزاران تلاش و جانفشانی کوشیدند تا در طول جنگ جهانی اول و دوم آسیبی به آثار نه چندان باستانی موزههایشان وارد نشود، درحالی که بسیاری از آنها نیز متعلق به کشورهای دیگر بود؛ اما این گروه جاهل و تاریک فکر با افتخار پتک به دست گرفته و به جان آثار بینظیر بشری افتادهاند. داعش با تخریب مجسمهها و آثار باستانی، پتک خود را بر سر تاریخ و تمدن بشری زد. به بیان دیگر، با تخریب آثار باستانی موزه موصل در حقیقت داعش جنین تمدن بشری را سلاخی کرد.
کسانی که از داعش حمایت میکنند در جنایات و جرایم این گروه شریکاند. داعش یا طالبان یک گروه نیستند، بلکه یک تفکر، یک جریان و یک ایدئولوژیاند. این ایدئولوژی میتواند با هر نامی در هر سرزمینی مانند قارچ رشد کند. این بیماری مسری است، همانطورکه توانسته به قلب اروپا نفوذ کند و جوانان سرگشته غرب به ویژه جوانان تحقیر شده مهاجرین حاشیه شهرهای بزرگ را مجذوب خویش کند، میتواند به هر جایی سرایت کند. این بیماری نیاز به درمان فرهنگی و فکری دارد.
خاورمیانه تا سالهای زیادی با این تفکر با نام این یا آن گروه سر و کار خواهد داشت و به طور حتم کشورهای جهان به ویژه کشورهای منطقه خواسته یا ناخواسته واکنشهایی در مقابل این گروهها از خود نشان خواهند داد. همانطورکه در مقابل این گروه افراطی در عراق گروههای پیرانظامی افراطی دیگری صف آرایی کردهاند که خود خطری بالقوه برای آینده محسوب میشوند.
به همین رو وضعیت به ویژه برای کشورهای منطقه بسیار حساس است. باید یادآوری کرد که داعش پیش از هر چیز یک بیماری فرهنگی است؛ گرچه ظهور نظامی نیز دارد. بنابر این باید بیش یا دست کم در کنار فعالیتهای نظامی، راهبردها و نهادهای فرهنگی فعال شوند. لازم است کشور ما که در مرزهای مشترک با چنین گروههایی قرار دارد، بیشتر از پیش موضوع را فرهنگی ببیند و سرداران فرهنگی خویش را نیز به این جبهه فرابخواند.
نظر شما