به گزارش خبرگزاری مهر، اولین نشست از سلسله کنفرانسهای هویت ایرانی «ایران، ملیت، تاریخ و فرهنگ» که قرار است به صورت دوره ای برگزار شود؛ یکشنبه هفدهم اسفند ماه ۱۳۹۳، در مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی با حضور شخصیتهای فرهنگی، دولتمردان، دوستداران و علاقمندان به فرهنگ ایرانی آغاز به کار کرد.
دکتر روزبه زرین کوب در این همایش دربارۀ مرزهای شرقی ایران تا آغاز روزگار ساسانیان صحبت کرد و گفت: به سبب در دست نداشتن اسناد قطعی و مسلم، تعیین مرزهای شرقی پادشاهی ماد دشوار است. اما از آغاز دورۀ هخامنشی با تسلط بر نواحی شرقی و شمال شرقی فلات ایران، با ساخت، بازسازی یا تقویت شهرها و آبادی ها برای اسکان یکجانشینان و نیز ایجاد پایگاههای نظامی و دژهای مرزبانی، هخامنشیان اقتدار خود را در این نواحی افزایش دادند. نزدیکی فرهنگی و برقراری ارتباط منطقی میان ایرانیان یکجانشین و ایرانیان کوچ نشین در این نواحی سبب شد تا دستیابی هخامنشیان به مرزهای طبیعی و تطبیقی شرق فلات ایران، آخرین حد قلمرو زمینی هخامنشیان را به مرزهای پایدار تبدیل کند.
زرین کوب در ادامه گقت: در دورۀ فرمانروایی سلوکیان در ایران، نداشتن پیوندهای قومی، زبانی و فرهنگی میان مردمان کوچ رو و شبانکارۀ مرزهای شرقی با حاکمان بیگانه، و سپس ، درگیری سلوکیان با فرمانروایی های تازه استقلال یافتۀ بلخ و پارت، مرزهای شرقی قلمرو سلوکیان را مرزهای ناپایدار ساخت. در روزگار اشکانیان، در مرزهای شرقی مشکلات قابل ملاحظه رخ نمود. به ویژه آنکه پس از درگذشت مهرداد یکم، این مرزها بارها در معرض مهاجرت و هجوم اقوام بدوی و کوچ رو قرار گرفت و از آن پس، تاریخ ایران تا قرنها بعد، با مسألۀ طوایف مهاجم شرقی رو به رو بود و تا پایان دوران باستان، مرزهای شرقی ایران، همواره در حالتی میان پایداری و ناپایداری قرار داشت.
احمد آرين نيا دیگر سخنران این نشست بود که سخنرانی خود را با عنوان «مرزهاى ايران، از اسلام تا صفويان» ارائه کرد و گفت: مرزهاى ذهنى و اساطيرى ايران كه ريشه در آيين زرتشتى دارد، در دوره شاهنشاهى ساسانى جنبه عينى و جغرافيايى يافت. اين مرزها با حمله اعراب مسلمان به گستره شاهنشاهى ساسانى در سال ١٢ق همراه با فروپاشى ساختار سياسى شاهنشاهى از هم گسست. در نتيجه اين رويداد كه به اعتقاد برخى از محققان يكى از بزرگترين رويدادهاى دنياى شرق به شمار مي آيد، پايدارترين و دگرگون سازترين رويداد تاريخى ايران به وقوع پيوست. تغيير مذهب، رواج زبان عربى و از دست رفتن استقلال سرزمينى، مهمترين اين دگرگونيها به شمار مى روند.
وی افزود: پس از اين رويداد ايران تحت عنوان ملك عجم، به گستره خلافت عربى ملحق شد. از همان آغاز استيلاى اعراب بر سرزمين ايران، مشخص بود كه ايران زمان زيادى را به عنوان يك ملت زيردست تاب نخواهد آورد. فشار و تبعيضات شديد اجتماعى بر ايرانيها كه اعراب در عنوانى تحقيرآميز آنان را موالى مى خواندند، روند نوزايى تمدن و هويت سرزمينى ايران را شتاب بيشترى بخشيد. در پى اين تبعيضات جنبشهاى دينى، نظامى و ادبى بسيارى با هدف بازگشت به گذشته باشكوه ايران، بازسازى مرزهاى اساطيرى ايران و تحقق وحدت سرزمينى در نتيجه جنبش فكرى نيرومند شعوبيه پديد آمد. در نتيجه اين جنبشها حكومتهاى محلى ايرانى به ويژه در شرق ايران پديد آمدند، اما هيچ يك از آنها در شكل دهى به هويت سرزمينى كامياب نبودند. سرانجام در سده ١٠ق صفويان ضمن ايجاد هويتى متمايز براى ايران، يكپارچگى سياسى ايران را محقق كردند و نخستين دولت ملى ايران پس از اسلام را بنيان نهادند.
آرین در پاین تاکید کرد: مرزهاى ايران در دوره صفوى به سبب قرارگيرى اين دولت در ميان چند كشور سنى مذهب، كاركردى مذهبى نيز يافتند. جنگهاى طولانى صفويان و عثمانيان به واگذارى بخش وسيعى از قلمرو دولت صفوى به عثمانيان منجر شد. با پايان اين جنگها و بر اساس معاهده زهاب ١٠٤٩ق/١٦٣٩م، پايدارى نسبى در امتداد مرزهاى دو كشور پديدار شد.
نظر شما