۱ فروردین ۱۳۹۴، ۱۶:۵۶

نشست مهر با عوامل «ارسال آگهی» -۲

ریتم کند فیلم هدفمند بود/ اختلاف کارگردان و آهنگساز در صحنه مرگ

ریتم کند فیلم هدفمند بود/ اختلاف کارگردان و آهنگساز در صحنه مرگ

در نشست عوامل «ارسال آگهی تسلیت برای روزنامه» مباحثی همچون چالش کارگردان و آهنگساز درباره سکانس مرگ و تلاش برای انتقال این نکته به مخاطب که نباید از روی احساسات غیرمنطقی تصمیم بگیرد، مطرح شد.

خبرگزاری مهر- گروه هنر: فیلم «ارسال آگهی تسلیت برای روزنامه» اولین ساخته ابراهیم ابراهیمیان است که با برداشتی از فیلم اسپانیایی «آمادور» ساخته فرناندو لئون دو آرانوا توسط ابراهیمیان و همسرش سارا سلطانی به نگارش درآمده است.

در خلاصه داستان فیلم آمده است: ریحان و طاها مدتی است به واسطه یک آگهی در روزنامه مشغول پرستاری از پیرمردی به نام منوچهر آصف هستند اما در خانه آصف حوادثی رخ می‌دهد که طاها و ریحان را دچار استیصال کرده و آنها را بر سر دو راهی تصمیم‌گیری قرار می دهد.

در این فیلم ریحان و طاها با قرار گرفتن در موقعیتی بغرنج دست به تصمیمی غیرعقلانی و احساسی می زنند اما تبعات همین تصمیم در نهایت روی رابطه آنها تاثیر گذاشته و هرکدام در موقعیت هایی که برایشان پیش می آید تضادهای شخصیتی و تفاوت هایی را که با هم دارند، بروز می دهند. بیش از ۹۰ درصد این فیلم سینمایی در لوکیشن یک آپارتمان اتفاق می افتند و همین امر به کارگردان فرصت داده تا روی شخصیت ها متمرکز شود و بتواند بازی های قابل قبولی از بازیگران فیلم بگیرد. 

به بهانه اکران فیلم میزبان عوامل آن در خبرگزاری مهر بودیم.

این فیلم سینمایی از ۲۹ بهمن در سینماها اکران شد اما در نیمه های اکران به دلیل نمایش زودهنگام فیلم های نوروزی با مشکلاتی روبرو شد که در بخش ابتدایی این نشست که قبل از تعطیلات نوروز منتشر شد حسن کلامی تهیه کننده و سحر صباغ سرشت مجری طرح فیلم به تفصیل درباره اش صحبت کردند.

در بخش دوم گفتگو با ابراهیم ابراهیمیان، حسن کلامی، سحر صباغ سرشت و کریستف رضاعی آهنگساز فیلم درباره چگونگی شکل گیری ایده اثر، تغییرات فیلمنامه اولیه نسبت به چیزی که الان روی پرده می بینیم، چگونگی پرداختن به شخصیت ها و ارتباط شان در طول فیلم، دلایل تاکید روی شخصیت آصف و دیر رخ دادن واقعه اصلی داستان و نحوه ساخت موسیقی فیلم صحبت کردیم که در ادامه می خوانید:

*آقای ابراهیمیان در گفتگوهای قبلی تان چندین بار عنوان کرده اید که فیلم برداشتی از فیلم اسپانیایی «آمادور» است. چطور ایده ساختن فیلمی بر اساس این اثر به ذهنتان رسید و به عنوان کسی که از دنیای فیلم های تجربی و کوتاه به سمت ساخت فیلم بلند سینمایی آمده است فکر نکردید ساخت فیلم در یک لوکیشن واحد که احتیاج به شخصیت پردازی دقیق و پر از جزئیاتی دارد برایتان ریسک محسوب شود؟

نشست عوامل فیلم ارسال آگهی تسلیت برای روزنامه

ابراهیمیان: بله ایده من از فیلم اسپانیایی «آمادور» گرفته شده است اما در مورد خطر کردن برای ساخت چنین سوژه ای باید بگویم که خیر این فکر را نمی کردم چون تصور نمی کردم سینمای ایران مثل یک مرداب باشد. تصورم این بود که من ایده ای قابل ساخت دارم و با چند نفر از جمله خانم صباغ سرشت و آقای کلامی آن را به اشتراک گذاشته ام و آنها هم استقبال کردند که این فیلم ساخته شود. الان و بعد از ساخته شدن فیلم دارم به حرفی که شما می زنید فکر می کنم که چقدر شرایط فیلم ساختن در سینمای ایران خطرناک است و برای تولید یک فیلم باید از هر جهت به مساله فکر کنید.

واقعا وظیفه فیلمساز این نیست که به این مسایل فکر کند که آیا فیلمش با این فضاسازی در گیشه جواب می دهد و یا اینکه ساختنش ریسک محسوب می شود؟ چون اگر بخواهیم به این مقوله ها فکر کنیم به سمت ساخت سینمای بدنه و تجاری کشیده می شویم. اعتقاد ما بر این است که مولفه های یک فیلم سینمایی در «ارسال آگهی تسلیت برای روزنامه» وجود دارد. البته شاید این نگاه اشتباه من باشد.

من قرار نبود ابتدا این فیلم را کار کنم قرار بود فیلمی به نام «رقص روی آب» را با گروهی دیگر بسازم که ایده این فیلم به ذهنمان رسید. وقتی این ایده پرورش پیدا کرد و ما آن را پرداخت کردیم برای خود من بسیار جذاب شد. البته ایده ابتدایی چیزی نبود که الان در فیلم وجود دارد بلکه داستان یک پسر افغانی بود که به تنهایی از یک پیرمرد محافظت می کند و مشکلات مهاجرت هم در آن مطرح می شد. وقتی کمی جلوتر آمدیم و به انتخاب بازیگران و مباحث دیگر رسیدیم شکل و شمایل بازیگران به جوانانی ایرانی تغییر کرد و آن جوان افغانی تبدیل به زوج جوان شهرستانی شد که این زوج برای امرار معاش و زندگی در پایتخت با مشکلاتی روبرو هستند. ایده فیلم با خانم صباغ سرشت که پیش از این قرار بود با هم کاری مشترک انجام دهیم در میان گذاشته شد و مورد استقبال قرار گرفت و در مرحله بعدی آقای کلامی و بعد هم بقیه گروه به ما پیوستند و فیلم ساخته شد.

*مشکلی برای پیدا کردن تهیه کننده و سرمایه گذار نداشتید چون به هرحال کارگردان های فیلم اولی با مشکلاتی برای پیدا کردن سرمایه گذار و تهیه کننده روبرو هستند.

ابراهیمیان: این مساله را که چطور شد آقای کلامی و خانم صباغ سرشت به من اعتماد کردند باید خودشان پاسخ بدهند. من تنها فیلمنامه ای در اختیار داشتم و رفاقتی با سحر صباغ سرشت. اما من در شرایط تولید این فیلم واقعا هیچ مشکلی نداشتم و از عوامل و دوستانی که به من کمک کردند و در کنارم بودند بسیار راضی هستم.

*فیلم شما با وجودی که فیلم اول یک کارگردان محسوب می شود اما مولفه های یک فیلم استاندارد و حرفه ای را داراست هم از عومل حرفه ای که با شما در ساخت اثر همکاری کردند و هم در کارگردانی و استفاده از بازیگران حرفه ای جلو دوربین و توجه به برخی جزئیات شخصیت ها و حتی طراحی صحنه کاربردی و منطبق با قصه می توان به این موضوع پی برد اما در روند روایت قصه با ریتمی کند روبرو هستیم به این معنی که معرفی پیرمرد فیلم و نحوه زندگی اش به نظر خیلی طولانی می رسد و بیش از یک سوم داستان را در بر می گیرد و مخاطب تا به نقطه عطف اصلی فیلم برسد با روایت زندگی روزمره آصف روبروست. درباره مراحل نگارش فیلمنامه کمی توضیح می دهید و اینکه آیا از ابتدا قرار بود روایت زندگی آصف و ارتباطش با طاها همین قدر زمان ببرد؟

ابراهیمیان: بله از همان ابتدا قرار بود ما همین قدر و حتی بیشتر از این هم به آصف بپردازیم. اما بعد به این نتیجه رسیدیم که ممکن است فیلم لطمه ببیند بنابراین با مشورت هایی که داشتیم، تصمیم گرفتیم پرده اول را که ابتدا در دقیقه ۴۰ پایان می یافت و به مرگ آصف ختم می شد کوتاه تر کنیم و الان در فیلم این اتفاق دقیقه ۲۵ رخ می دهد.

پرداختن به آصف به این دلیل است که شخصیت او ظرافت هایی دارد که در فیلم بسیار اهمیت دارد. هرکدام از کاراکترها درون مایه شخصیتی دارند که در تم گسترش یافته درام به اشتراک گذاشته می شود. درهر حال کاراکترهایی که ما در این فیلم داریم کاراکترهای کلاسیکی نیستند بلکه شخصیت های مدرنی هستند و مواجهه آنها با شرایطی که رقم می خورد درام را شکل می دهد بنابراین ما نیاز داشتیم آنها را بشناسیم. در فیلم آصف یک ویژگی هایی دارد و طاها و ریحان هم هرکدام یک ویژگی دارند. در زمان نگارش فیلمنامه نیز ابتدا طاها و آصف آفریده شدند و بعد ریحان به داستان اضافه شد و سپس دختر آصف به شخصیت ها پیوست.

*فیلم شما فیلم موقعیت است و در خلال موقعیتی که در داستان رخ می دهد هرکدام از شخصیت ها خود واقعی شان را به یکدیگر نشان می دهند به همین دلیل شاید بهتر بود موقعیتی که قرار است روند داستان را تحت تاثیر قرار دهد و هسته مرکزی داستان است زودتر از زمانی که در فیلم می بینیم، رخ می داد.

ابراهیمیان: یعنی نظر شما این است که الان دیر وارد قصه اصلی فیلم می شویم.

*بله درست است.

ابراهیمیان: به هرحال مرگ آصف جزو پلات اصلی قصه بود اما دیگر زودتر از این نمی توانست اتفاق بیفتد و به همین دلیل ما این رخداد را از دقیقه ۴۰ به دقیقه ۲۴ – ۲۵ فیلم انتقال دادیم. به هرحال این ساختار چیده شده بود و اگر ما می خواستیم در آن دست ببریم نیازمند این بودیم که حداقل دو ماه تولید را عقب بیندازیم و فیلمنامه را مجددا بازنویسی کنیم. اتفاقا سر این مساله بسیار با عوامل بحث داشتیم به همین جهت هم در فیلمنامه و هم در تدوین زمان وقوعش را جلوتر آوردیم.

نشست عوامل فیلم ارسال آگهی تسلیت برای روزنامه

*پس تاکیدتان روی شخصیت آصف و چیدمان زندگی اش و ارتباطش با طاها از همان ابتدا زیاد بود و دوست داشتید او را به درستی به مخاطب بشناسانید تا نبودش در نیمه فیلم و تصمیمی که طاها می گیرد منطقی جلوه کند؟

ابراهیمیان: به شدت این مساله مد نظرم بود تا تصمیمی که طاها می گیرد و واکنشی که به مرگ آصف نشان می دهد باسمه ای نشود. الان یکی از سوال هایی که از من می پرسند درباره چرایی سکوت طاها است. این مساله به همان موضوع تفاوت قهرمان کلاسیک و مدرن باز می گردد. کاراکترهای قهرمان محور کلاسیک از سال ها قبل دیگر تمام شده اند الان زندگی به سمت واقع گرایی محض می رود و آدم ها به دنبال این هستند که شخصیت هایی شبیه خودشان را روی پرده ببینند نه شخصی مثل بتمن را. طاها می تواند قهرمان قصه ما باشد اما داستان فیلم با رویکرد مدرن نگاه کردن به قصه و کشیدن موقعیت هایی که از دل داستان بیرون می آیند نسبت به داستان های کلاسیک متفاوت است.

سحر صباغ سرشت: به هر حال هر فیلمی نیازهای خودش را دارد. شما در صحبت هایتان به پرداختن به جزئیات زندگی آدم ها اشاره کردید که حتی برخی معتقدند در این فیلم می توانست با توجه به موضوعی که مطرح می کند بیشتر از این ها باشد. بنابراین زمانی حرف از جزئیات زده می شود صبوری شما هم باید بیشتر باشد چون این جزئیات در شخصیت ها و اتمسفر داستان وجود دارد. معرفی این جزئیات و شخصیت پردازی کاراکترها نیاز به زمانی ویژه دارد و در روایت این فیلم نیز برای اینکه بعدا باور کنیم که طاها و ریحان چرا دست به چنین عملی می زنند باید در شخصیتشان جزئیاتی را معرفی کنیم که در نهایت رفتارشان قابل درک باشد.

بنابراین به دلیل اینکه ما این صبوری و طمانینه را در تمامی مخاطبانمان نداریم در زمان بندی فیلم تغییری به وجود آوردیم و مرگ آصف را به کمی جلوتر منتقل کردیم اما واقعیت این است که در همه جای دنیا این جنس روایت و داستان گویی زمان بندی و ریتم خاص خودش را دارد و هر فیلمنامه ای خودش به ما می گوید که من چه نیازهایی برای روایت قصه ام دارم. در حقیقت هر فیلمی زبان روایت خودش را دارد مثلا یک فیلم با ضرباهنگی تند داستانش را می گوید و فیلمی دیگر با توجه به شرایط فیلمنامه زبان کندتری را برای روایت انتخاب می کند.

ابراهیمیان: الان ما مخاطبانی داریم که برای بار دوم یا سوم به دیدن فیلم می روند و هر بار به نکات و جزئیات تازه ای از فیلم می رسند و نگاهشان به فیلم متفاوت می شود.

کریستف رضاعی: بار اولی که فیلم را دیدم نکته ای که برایم بسیار جذاب بود، ریتم فیلم بود. حتی من دوست داشتم رابطه بین آصف و طاها و ریحان و طاها بیشتر در فیلم طول بکشد چون در دقایقی بعد ما باید توجیهی برای رفتار ریحان و طاها پیدا می کردیم. چون ریتم و انرژی فیلم کند است باید جزئیات زندگی این آدم ها به درستی به نمایش در می آمد.

*آقای رضاعی سبک و سیاق موسیقی که شما در آثارتان به کار می برید فضای متفاوتی را به فیلم القا می کند در این فیلم هم علاوه بر موسیقی متنی که در اثر جریان دارد ترانه های جذابی در فیلم می شنویم. درباره آهنگسازی فیلم و انتخاب این ترانه ها و تعاملی که با کارگردان داشتید صحبت کنید.

نشست عوامل فیلم ارسال آگهی تسلیت برای روزنامه

رضاعی: بله انتخاب ترانه با هماهنگی و تعامل با کارگردان صورت گرفت. البته من خیلی دیر به گروه پیوستم و حسرت می خورم که کاش زودتر به فیلم پیوسته بودم چون این اثر قابلیت این را داشت که خیلی رویش وقت گذاشته شود. به جهت فرصت اندکی که در اختیار داشتیم ارتباطم با ابراهیمیان بسیار زیاد بود چون معتقدم ارتباط بین کارگردان و آهنگساز خیلی اهمیت دارد.

*خواسته آقای ابراهیمیان برای موسیقی ای که قرار بود برای فیلم بسازید چه بود. چون در چند سال اخیر باب شده که بسیاری از کارگردان ها احساس می کنند که فیلمشان نیاز به موسیقی ندارد و در مواقعی هم این تصمیم برای تبدیل شدن به یک پرستیژ گرفته می شود. فیلم «ارسال آگهی تسلیت» هم با توجه به فضایی که دارد می توانست در این دسته از فیلم ها قرار بگیرد اما موسیقی خیلی به جا در فیلم استفاده شده بدون اینکه به سمت ملودرام و سانتی مانتالیسم گرایش پیدا کرده باشد.

رضاعی: چیزی که الان یادم می آید این است که من و ابراهیمیان با هم اختلاف نظر زیادی درباره صحنه مرگ آصف داشتیم. از دیدگاه من این اتفاق اتفاقی غم انگیز نبود. در فیلم چند بار پیانویی را که در خانه آصف است می بینیم و من هم از نت کوتاهی که یکبار ریحان پشت پیانو می نوازد وام گرفتم و برای سکانس مرگ آصف آن را گسترش دادم. در واقع از یک پیانو ناکوک برای موسیقی آن سکانس استفاده کردم.

درحقیقت مدنظر داشتم تا این احساس را در مخاطب بیدار کنم که انگار یک روح مرموز در خانه وجود دارد و از طریق این پیانوی ناکوک که انتهای اتاق قرار داده شده، دارد اعلام حضور می کند. دوست داشتم با این فضاسازی این نکته را به مخاطب القا کنم که انگار یک جای غیر عادی و مرموز در این خانه وجود دارد که کاراکترها را وادار می کند تا این تصمیم های عجیب و غریب را بگیرند البته انسان ها وقتی خودشان را در بن بست هایی می بینند تصمیم های نامتعارفی می توانند، بگیرد. در سکانس مرگ آصف من موسیقی غالب بر صحنه را موسیقی مرموزی می دیدم اما ابراهیمیان می خواست موسیقی غمگین بر این صحنه حکمفرما باشد. نهایتا تلاش کردم موسیقی خیلی ساده برگزار شود چون موسیقی قرار نیست تفکری را ایجاد کند که مخاطب طی آن گیج شود بلکه موسیقی باید در خدمت فیلم و مخاطب باشد.

*من به عنوان یک مخاطب وقتی فیلم را می دیدم مدام به این مساله فکر می کردم که طاها و ریحان از عاقبت کارشان نمی ترسند چون به هرحال آینده ای وجود دارد و وقتی مشخص شود که آنها مرگ آصف را پنهان کرده اند قضیه پیچیده می شود.

ابراهیمیان: همه ما آدم هایی را که انتحاری عمل می کنند، می شناسیم. دقیقا در مورد طاها یک اوتیسم اتفاق می افتد چون از همان ابتدا تکلیف ریحان مشخص است و با ریسکی که می کند می گوید اول باید پول را بگیریم بعد مرگ آصف را اطلاع دهیم اما این طاها است که نمی داند چکار کند. در این عدم تصمیم گیری اوتیسم و سکوت اتفاق می افتد. طاها هم می خواهد از تصمیم خودش پایین نیاید و هم نمی تواند تصمیم بگیرد و نهایتا خودش را به دست شرایط می سپارد اما ریحان دختری ۱۸-۱۹ ساله است که تفکری متفاوت با طاها دارد.

رضاعی: به همین دلیل است که ۲۰ دقیقه ابتدایی فیلم از اهمیت ویژه ای برخوردار است و آنجاست که ما به نوع رابطه طاها و آصف و بده بستان هایی که با هم دارند، پی می بریم. طاها واقعا این پیرمرد را دوست دارد و دوست ندارد او آزار ببیند.

صباغ سرشت: یکی از محدودیت هایی که در فیلم داشتیم به انتخاب بازیگران بازمی گشت چون اتفاقی که در فیلم رخ می دهد نیازمند کاراکترها ۱۸ - ۱۹ ساله است و مثلا من هیچ وقت در سن ۳۴ سالگی چنین کار احمقانه ای را انجام نمی دهم ولی در آن سن و سال آدم ها سرشان داغ است و ریسک پذیر هستند، فقط لحظه را می بینند و به عاقبت کار اصلا فکر نمی کنند. تکلیف ریحان در فیلم مشخص است.

 ریحان دختری است از یک خانواده سنتی که از شهرستان برای تحصیل به تهران آمده و حتی در مورد اینکه چند دقیقه دیرتر به خوابگاهش برود پدرش مدام کنترلش می کند و با اینکه او و طاها عقد کرده هستند اما اجازه ندارد که پیش او بماند. به هرحال برای اینکه تکلیف ازدواج این دو معلوم شود باید وضعیت مالی شان مشخص شود و از طرف خانواده هم برای این موضوع تحت فشار قرار دارند. همه این مسائل و همچنین بدقولی که دختر آصف در پرداخت نکردن پول به آنها داشته دست به دست هم می دهد که ریحان این تصمیم را بگیرد.

البته این دو قطعا منطقی هم نیستند و شور و هیجان سن و سال خودشان را هم دارند و البته فکر هم نمی کنند کاری که می کنند آنقدر برایشان دردسرآفرین شود. طاها و ریحان چون فکر نکرده دست به چنین عملی می زنند باعث می شود که در انتها این عمل روی روابطشان هم تاثیر بگذارد و می بینیم این دو که در ابتدای فیلم آنقدر عاشق هم هستند در پایان رابطه شان شکل دیگری می یابد. در حقیقت حرف ما هم همین است و می خواهیم بگوییم که همه نباید از روی احساسات و بدون منطق و عقل دست به کاری بزنند. اگر همین تلنگر هم به مخاطب زده شود اتفاق خوبی برای ما رخ داده و موفق بوده ایم.

نشست عوامل فیلم ارسال آگهی تسلیت برای روزنامه

*ارتباط آصف و طاها در نیمه ابتدایی فیلم به خوبی شکل گرفته و علاقه و وابستگی که طاها به این پیرمرد دارد به خوبی به تصویر کشیده شده است.

ابراهیمیان: این اتفاق به این دلیل افتاده است که آصف واقعا آدم تنهایی است و البته طاها هم تنهاست و درون تنهایی دارد و وقتی هم در شرایط  قرار می گیرد متوجه می شود که چقدر با زنش هم اختلاف دارد و چقدر دنیا و عقاید و اصولشان با هم متفاوت است.

ادامه دارد...

کد خبر 2517447

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha