خبرگزاری مهر- گروه فرهنگ: فروش و عرضه، یکی از حلقههای بسیار مهم در زنجیره صنایع دستی است. فرآوردههای دستی که تولید میشوند باید به بهترین نحو در اختیار مخاطب قرار بگیرند؛ اصلا تا خریداری برای این هنرها و صنایع وجود نداشته باشد، تولید بیمعناست. اهمیت دادن به فروش صنایع دستی هم به رونق آن کمک میکند و موجب بهبود وضع و شرایط زندگی هنرمندان میشود هم به توسعه صادرات غیرنفتی و ارزآوری برای کشور کمک میکند.
مجتبی نیری که یکی از فعالان باسابقه در حوزه عرضه و صادرات صنایع دستی با چندین فروشگاه معتبر در تهران است در آخرین روزهای سال ۱۳۹۳ مهمان خبرگزاری مهر شد تا در گفتگویی صریح به ابعاد مختلف فرآیند عرضه صنایع دستی و ابهامات موجود در این عرصه بپردازیم. حاصل این گفتگو که می تواند نقطه آغاز پیگیری ها و آسیب شناسی های جدی تر در آینده باشد را در ادامه می خوانید.
* تاکید مسئولان میراث فرهنگی و صنایع دستی در سال ۹۳ بر فروش بود؛ شرایط شما به عنوان یکی از فروشندذگان صنایع دستی در سالی که گذشت چگونه بود؟
سال ۹۳، سال بسیار بدی برای ما به لحاظ فروش و صادرات صنایع دستی بود. دولت هم بودجه نداشت درنتیجه سازمانهای دلتی، هزینهای را به خرید هدایایی در قالب صنایع دستی اختصاص ندادند و همه اینها به فروشندگان آسیب زد. ضمن اینکه تعداد گردشگران کم بود.
* اما آمار گردشگران با روی کار آمدن دولت یازدهم بالاتر رفته و این افراد، بخشی از خریداران صنایع دستی هستند؟
متاسفانه راهنمایان ما و کسانی که مسئول هدایت گردشگران هستند، آنها را بیشتر به اصفهان و شیراز میبرند؛ شاید آمار فروش صنایع دستی در تهران بالا رفته باشد اما در تهران خبری نیست.
* ارتباط معاونت صنایع دستی با شما چگونه بوده است؟
معاون صنایع دستی با تولیدکنندگان در ارتباط است اما با فروشندگان، ارتباط چندانی از جانب معاونت وجود ندارد و جلسات مداوم و منظمی با فروشندگان صنایع دستی گذاشته نمیشود. در حالیکه من نوعی که شش شعبه در خیابان ویلا دارم و با تولیدکنندگان مختلف از گلیم و گبه و خاتم و مینا و سفال و مس و شیشه و ... در ارتباط هستم، بهتر میدانم که خریداران چه چیز را بیشتر میپسندند و مشکل صنایع دستی ما کدام است.
* آیا شما هم به عنوان یک فروشنده صنایع دستی در نمایشگاههای نوروزی شرکت میکنید؟
اولا در این نمایشگاهها، تولیدکنندگان شرکت میکنند و سازمان میراث فرهنگی تا به حال فراخوان نداده و از فروشندگان دعوت نکرده تا در این نمایشگاهها شرکت کنند. حتی سالی یک بار نمایشگاهی فقط برای فروشندگان برگزار نکرده؛ در صورتی که کالاهای ما متنوعتر است؛ تولیدکنندگان فقط میتوانند هنر دست خود را ارائه کنند، حال آنکه ما فروشندگان با هنرمندان رشتههای مختلف در ارتباط هستیم و میتوانیم صنایع دستی بیشتر و متنوعتری ارائه کنیم.
* به هرحال، هدف معاونت صنایع دستی، حمایت از تولیدکنندگانی است که فضایی برای ارائه هنر خودندارند؟
وقتی نمایشگاه میگذارند، مردم علاقهمند میشودند و حتی اگر خرید هم نکنند، میروند ببینند چه خبر است. امسال سازمان میراث فرهنگی استان تهران، یک غرفه در اختیار من گذاشت، چیدمان نمایشی این غرفه به حدی زیبا بود که توجه مخاطبان را جلب میکرد. با اینکه من فروش نداشتم و به علاقهمندان نشانی فروشگاهها را میدادم که در صورت تمایل به فلان آدرس بیایند و از کالاهای ما بازدید و انچه دوست داردند را خریداری کنند.
* پس میتوان به این نتیجه رسد که فروشنده فقط واسطه نیست که به راحتی بتوان او را حذف کرد؟
در بسیاری از این نمایشگاهها، تولیدکنندگان انواع کالاها را با هر کیفیتی ارائه میدهند و نظارتی هم وجود ندارد. من میگویم مگر مخاطبان عادی چه اندازه قدرت خرید از تولیدکنندگان دارند؟ من فروشنده هستم که کالای یک سال او را میخرم. من با مشتریهای خارجی و سازمانهای مختلف در ارتباط هستم. این افراد، تولیدکننده را نمیشناسند.
توجه به فروشندگان هم موجب رونق صنایع دستی میشود هم کیفیت این فرآوردهها را بالا میبرد. «اسماعیلی» در مینا کاری، برند بسیار معروفی است. خدا میداند چقدر مینای تقلبی با این امضا به مشتریان ارائه میشود.
* قرار است فروشگاههای صنایع دستی را نشاندار کنند. این مساله تا چه اندازه باعث جلوگیری از فروش کالاهای تقلبی میشود؟
همه اینها رابطهای است. من آشنا دارم فروشگاهم نشاندار میشود و شما کسی را نداری، سرت بیکلاه میماند. باید تیمی متشکل از کارشناسان صنایع دستی وجود داشته باشد و بر کار فروشگاهها نظارت کند. البته الان هم هستند کسانی که میآیند و کالاها را میبینند و نظر میدهند و گاهی به بهانه اینکه برخی محصولاتمان قیمت ندارد ما را جریمه میکنند اما اینها کارشناس نیستند.
* اینکه سازمان میراث فرهنگی باید تیم کارشناسی تشکیل دهد چه منافاتی با نشاندار کردن فروشگاهها دارد؟
سازمان باید یک تیم بررسی کیفیت تشکیل دهد که اگر تولیدکنندهای، کالای نامرغوب تولید کرد بر آن نظارت داشته باشد.
* این نظارت فقط باید شامل حال نولیدکنندهها شود نه فروشندگان؟
فروش برعهده بخش خصوصی و زیر نظر اتحادیه صنایع دستی است. فروشندگان از اتحادیه مجوز میگیرند. اگر معاونت صنایع دستی با اتحادیه ارتباط داشته باشد و نمایشگاهها را به اتحادیه بسپارد خوب است.
* اتحادیه صنایع دستی چه امکانی در اختیار اعضای خود میگذارد؟
هیچ... مهمترین کمکی که اتحادیه میتواند به ما بکند، ورود در بحث مالیات است. ما چون کارت بازرگانی نداریم باید مالیات بپردازیم در صورتی که صادرکنندگان صنایع دستی، طبق قانون معاف از مالیات هستند.
* یکی از مواردی که بر فروش صنایع دستی تاثیر میگذارد، کاربردی نبودن آن است آن هم در این شرایط اقتصادی؛ کالاهای ما چه اندازه کاربردی است؟
بیشتر کالاهای ما کاربردی است. اصلا به نظر من هرکس باید یک تکه صنایه دستی داشته باشد. خیلی از مشتریهای ما به فروشگاه که میآیند میگویند، شما پیر نمیشوید وقتی این همه زیبایی میبینید. صنایع دستی، روحیه دیگری به آدم میدهد.
*نظارتی بر قیمت صنایع دستی وجود دارد؟
تقریبا نه... نظارت قاعدهمندی بر قیمتها وجود ندارد. به همین خاطر است شما به یک فروشگاه صنایع دستی میروید و یک مرتبه، ۲۰ هزار تومان برای یک کالای ۱۰۰ هزار تومانی به شما تخفیف میدهند. خود من ۱۷ درصد به قیمت خرید از تولیدکننده اضافه میکنم.
* یکی از گلایهها، بالا بودن قیمت صنایع دستی در برخی مراکز فروش تهران است. شما میگویید ۱۷ درصد اضافه بر قیمت خرید میفروشید. من برای مثال، سفالینههایی را دیدهام که پنج یا شش برابر قیمت لالجین در تهران به فروش میرسید!
این تفاوت فاحش به کیفیت کالاها برمیگردد. شما میتوانید بشقاب سفالی را به قیمت ۲۰ هزار بخرید مشابه آن بشقاب ۸۰ هزار تومان باشد. این مساله ربطی به گرانفروشی نفر دوم ندارد این به شباهت دو کالا و تفاوت در کیفیتشان برمیگردد. خیلی از خریداران، چنین چیزی را تشخیص نمیدهند.
* البته لزوما کیفیتها هم با هم تفاوتی ندارد!
بله. به همین خاطر میگویم سازمان میراث فرهنگی باید یک گروه بازرسی تشکیل دهد. همانگونه که در این سازمان، بخشی وجود دارد که اجناسی که میخواهند از مملکت خارج شوند را بررسی میکنند و نظر میدهند که زیرخاکی هستند یا نه خوب است چنین قسمتی هم وجود داشته باشد که بر قیمت و کیفیت صنایع دستی نظارات کند تا هم فروشندگان هم خریداران بتوانند به آنجا مراجعه و اگر کیفیت کالایی که خریدهاند، خوب نبود شکایت کنند.
* پس این نظارت هم تولیدکننده را دربرمیگیرد هم فروشنده صنایع دستی را؟
این یک چتر حمایتی برای من فروشنده است که پول میدهم و از تولیدکننده، کالا میخرم و حمایتی برای شما که از من نوعی خرید میکند. وجود این سازوکار نظارتی باعث بالارفتن کیفیت کالا میشود.
* معاونت صنایع دستی فروشگاهی را طی یک مزایده به شما واگذار کرده بود؛ برسر آن فروشگاه چه آمد؟
آن فروشگاه دولتی سال ۱۳۸۷ تعطیل شد. اول مهرماه همان سال، سازمان آگهی مزایده داد. من هم یکی از متقاضیان بودم که برنده این مزایده هم شدم و ۱۷ میلیون و ۵۱۶ هزارتومان فروشگاه را اجاره کردم و با اجاره فروشگاه، تحولی در نولید و فروش صنایع دستی ایجاد کردم.
خاطرم هست آن زمان، همه به من گفتند چطور میتوانی این همه اجاره بدهی؟ اما من این کار را کردم و با ۳۰، ۴۰ فروشگاه در خارج از ایران تماس گرفتم و خواستند بخشی از کار خود را به صنایع دستی اختصاص دهند حتی با سازمانهای دولتی ارتباط گرفتم اما...
* ظاهرا فروشگاه را به کس دیگری واگذار کردهاند؟
ما ۵ سال کار کردیم. من در همان فروشگاه ۱۷ کارمند دارم. حالا فروشگاه را بدون مزایده به یک شرکت خصوصی واگذار کردهاند.
* این که شما ۵ سال متوالی برنده مزایده بودهاید هیچگاه مورد تردید واقع نشد؟
خیر چراکه کیفیت فعالیت بنده مشخص بود. حتی در برخی از این سال ها من هیچ رقیبی در مزایده نداشتم چراکه برخی تردید جدی داشتند که بتوان در این شرایط به سوددهی رسید. با این شرایط اما از من هیچ حمایتی صورت نمی گرفت. حتی هرچه اصرار کردم با من قرارداد دو ساله ببندند نشد. اما با این شرکت، قرارداد دو ساله بستهاند. این واگذاری، بی ضابطه بوده؛ من دادگاه هم رفتم. قاضی گفت چون ملک، متعلق به سازمان میراث است باید آن را تحویل دهم.
حتی به آقای سلطانیفر، رییس سازمان میراث فرهنگی، چندین و چند نامه دادم اما هیچ جوابی نگرفتم. تولیدکنندگان صنایع دستی به اتحادیه نامه دادند اما آب از آب تکا نخورد. من یکی از بزرگترین فروشندگان صنایع دستی با ۴۰ کارمند بیمهای هستم اما سازمان میراث هیچ حمایتی از من نمیکند.
نظر شما