به گزارش خبرنگار مهر، روز اول همایش «هشت دهه علوم اجتماعی در دانشگاه تهران» دیروز یکشنبه ۶ اردیبهشت ماه با سخنرانی اساتید برجسته این دانشگاه در دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران برگزار شد. دکتر محمد توکل استاد جامعه شناسی دانشگاه تهران، عصر دوشنبه در این همایش با موضوع «کیفیت در اسارت کمیت» در دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران سخنرانی کرد و نقدهای خود را از علوم اجتماعی ایران بیان کرد.
وی گفت: بحثی که سعی می کنم در این محدوده زمانی ارائه کنم نگاه مختصری به جامعه شناسی در دانشگاه تهران و همچنین کل نظام آموزش عالی ماست. وی تصریح کرد: برای اینکه رشته تخصصی من جامعه شناسی معرفت است بیشتر درباره آن از نقد درون که بیشتر یک خود انتقادی است صحبت می کنم. زیرا گروهی را که نقد می کنم خودم ۲۸ سال است که عضو آن هستم.
توکل ادامه داد: نقد من تا حدی به موازات نقد دانشگاه تهران و همچنین آموزش عالی در کشور است.
توکل یادآورشد: مثل هر رشته علم دانشگاهی، جامعه شناسی هم بر دو پایه برنامه های بزرگ و دستاوردهای بزرگ بنا می شود. در فرانسه اگوست کنت، سن سیمون و سپس دورکیم طوفانی به پا کرده بعد از آنها در آلمان، مارکس و زیمل و وبر چنین نقشی را ایفا می کنند و در انگلیس هم همینطور. در امریکا هم جان دیویی و پارسونز و مرتون چنین جایگاهی را کسب کردند. در ایران هم توسط دکتر غلامحسین صدیقی، جامعه شناسی در ایران تأسیس می شود. علاوه بر نحیف بودن نسلهای دست اندرکار بعد از دکتر صدیقی، فرهنگ فکری صلب و تحول ناپذیر را دخیل در بحران جامعه شناسی می دانم.
وی افزود: تفکر فلسفی در غرب به فلسفه علوم اجتماعی و از آن به جامعه شناسی تأویل شد. در آنجا تغییرات در پی فعالیت های کلان فلسفی درآمدند. در ایران تفکرات جامعه شناسی بی بنیان تر از غرب بود و هم مقاومتها دربرابر آن از غرب خشن ترو پرزورتر بود. این فضا شکل دهنده فضای اجتماعی جامعه ما بود. انجمن های علوم اجتماعی که گل سر سبد آن انجمن جامعه شناسی بود پس از مدتی وقفه از نو بعد از چندین سال دوباره شکل گرفت. علیرغم تلاش نسل جدید جامعه شناسان، همایش ها و جلسات زیادی برپا کردند و بزرگداشت های قد و نیم قد برگزار کردند که این فعالیتها نتوانست به لحاظ کیفی و کمی تأثیرگذار باشند.
این استاد جامعه شناسی بیان کرد سال گذشته از ۵ میلیون دانشجو که داشتیم ۴۵ درصد از آنها در رشته علوم انسانی بودند. از هر ۱۰۰۰ نفر هم یک نفر هم علقه و عُده کار در این انجمن های حرفه ای را ندارد. مقالات بسیاری از مجلات تخصصی در علوم اجتماعی در سایر با رشته های دیگر آبکی و سطحی هستند. این مقالات فقط دکانی برای ارتقا اساتید و بیلان دادن دانشگاه ها است مقالاتی که معلوم نیست چه کسی نوشته و به چه درد جامعه ما می خورند.
توکل اظهار داشت: در همه دنیا دوره های لیسانس را دوره بیان آموزش الفبای آن رشته و اصولش می کنند، اما در فوق لیسانس و دکتری به دوره های تأمل و پژوهش و تحقیق تبدیل می شد. به قول حوزوی ها اجتهاد در رشته است. حالا ببینید دوره های دکتری ما چه بدبختی ای پیدا کرده اند و چه دانشجویانی پذیرفته شده اند و چه اساتیدی به آنها درس می آموزند. همه سرکار هستند. هدف من سیاه نمایی نیست، شرح مبانی واقعه است که اتفاقاً مهمترین وظیفه جامعه شناس است.
وی افزود: آیا کسی جرأت می کند که در این دپارتمانهای دولتی و غیر دولتی که پژوهشها را سرهم بندی و جمع می کنند و در آخر تحلیل هم می شوند در برابر این واقعیت ها اعتراض کند. اساتید صحبت از مردن جامعه شناسی کردند ولی من می گویم این مردن جامعه شناسی نیست بلکه خفه کردن آن در نطفه اش است. نسبت دانشجو به استاد قبل از انقلاب یک به یک بود ولی حالا ده به یک هم نیست. از نظر مرتون جامعه شناسی علم در حد خرد است که همانا گروه جامعه شناسی دانشگاه تهران عاری از آن است. اولین مشکل این گروه، نبود همگرایی فکری و اخلاقی در این سه دهه بود باید از تنش و درگیری و برای هم زدن نام ببرم همکاری نه تنها در کار علمی نبوده حتی در لفظ هم همکاری نکرده ایم.
توکل بیان کرد: بر خلاف انتظار طبیعی هر چه جلوتر آمده ایم، دستاوردهای ما کمتر شده است اگر قرار باشد یک جمع بندی خود انتقادانه در سی سال اخیر داشته باشم کار درخشانی بیرون نداده ایم و تحقیقاتی که مرجع برای دیگران باشد، بروز نیافت. پژوهشهایی که بر راه حلهایی اصلاحی و اجرایی بنا باشد و به برنامه ریزان و سیاستمداران کمک کند شکل نگرفت. مصرف کننده ایده های غربی ها بودیم و برای جامعه خود راه حلهای متناسب با آن ارائه نکردیم. قدمی در ارتقای جایگاه علمی جامعه شناسی در دانشگاه تهران برداشته نشد. در عرصه ملی و روشنفکری کشور که جامعه شناسی از یک احترام تاریخی برخوردار بود گروه جامعه شناسی دانشگاه تهران سبب نزول این جایگاه شد.
وی افزود: گروه جامعه شناسی موفق نشد اسم و رسم برجسته ای در مقابل سایر رشته ها مثل اقتصاد برای خود دست و پا کند. در ایران جایی که قابل هماوردی با این گروه باشد وجود ندارد و گروه های دیگر در فرایند پوست انداختن عملاً چشم به فارغ التحصیلان گروه جامعه شناسی دانشگاه تهران داشته و وقتی سرچشمه گل آلود باشد تکلیف حوضچه ها معلم است که چه می شود. بعد از دکتر صدیقی زنجیره علوم اجتماعی در ایران به جای پیشرفت پس رفت.
افت شدید و سقوط داشت. دانشجویان موفق این رشته هم که از رشته های مهندسی و فنی به این رشته آمده بودند سرابی بیش در این رشته ندیدند. ذینفعان در این حوزه بغض آلود تلقی می شوند. درکل دنیا جامعه شناسی متهم است که نگاهش انتقادی است این مسئله به این معنا نیست که نمی شود گزارش انتقاد گرایانه ارائه داد. گروه جامعه شناسی جاهای مختلف هم به اصطلاح عددی و مالی نیستند. در قیاس با آنجاها هنوز گروه جامه شناسی دانشگاه تهران قوی تر و عمیق تر از آنها است.
توکل یادآورشد: علاوه بر پا نگرفتن خوی جامعه شناسی یکی از دلایل هم به خاطر وضعیت کلان اجتماعی فرهنگی جامعه بوده. شرایطی که نمی توانستند وضعیت پویا و باروری را فراهم کنند. مدرک گرایی، خیل انبوه دانشجویان و فارغ التحصیلان بی مصرف و بی کار و تورم مدرک بدست ها و کمبود نیروی کار ماهر از معضلات دیگر علوم اجتماعی ماست.
نظر شما