۱۴ اردیبهشت ۱۳۹۴، ۹:۲۶

تیپولوژی قدرت نرم در خاورمیانه؛

منابع قدرت نرم و الگوهای رقیب جمهوری اسلامی ایران

منابع قدرت نرم و الگوهای رقیب جمهوری اسلامی ایران

جوزف نای در کتاب پارادوکس قدرت آمریکایی در تشریح مفهوم قدرت نرم می‌گوید یک کشور ممکن است نتایج مطلوب خود را در عرصه سیاست جهانی صرفاً به این دلیل کسب نماید که دیگر کشورها می‌خواهند از وی پیروی کنند.

به گزارش خبرگزاری مهر، در مورد چیستی قدرت نرم، تعیین حدود و ثغور آن و همچنین تمایز این نوع از قدرت با دیگر انواع آن وحدت نظری در میان اندیشمندان علوم سیاسی وجود ندارد، بااین‌حال عموماً از توانمندی نظامی به‌ مثابه منبع قدرت سخت در مقابل جذابیت‌های فرهنگی به‌مثابه منبع قدرت نرم یاد می‌کنند. این در حالی است که قابلیت‌های اقتصادی گاه به‌مثابه منبع قدرت سخت و گاه به‌مثابه منبع قدرت نرم به کار گرفته‌شده است.

از سوی دیگر چه توانمندی نظامی و چه اقتصادی هر دو ممکن است به نحوی به کار گرفته شوند که به‌مثابه منبع قدرت نرم عمل کنند. برای مثال، استفاده یک دولت از ارتش خود برای جلوگیری از نقض فاحش حقوق بشر در یک کشور یا استفاده از منابع اقتصادی برای کمک به مردمان فقیر یا قحطی‌زده می‌توانند به‌صورت منابع قدرت نرم تلقی شوند اما استفاده از همین ابزارها برای اعمال فشار یا اجبار ناروا علیه دولتی دیگر نمودی از قدرت سخت به‌حساب می‌آیند.

اصطلاح قدرت نرم برای اولین بار در چارچوب یک نظریه مستقل توسط جوزف نای در دهه آخر قرن بیستم در خصوص لزوم بازنگری در ماهیت و نتایج قدرت ایالات‌متحده مطرح شد. قدرت نرم عبارت است از توانایی کسب مطلوب از طریق «جاذبه» نه از طریق اجبار یا تطمیع، قدرت نرم توانایی شکل‌دهی، اثرگذاری و تعیین باورها و امیال دیگران است به‌نحوی‌که تضمین‌کننده اطاعت و فرمان‌برداری آنان باشد. در نگاه نای قدرت نرم از قدرت سخت به‌طور خاص قدرت اقتصادی و نظامی که به ترتیب مبتنی بر «مشوق‌ها» یا هویج‌ها و «تهدیدات» یا چماق‌ها هستند متمایز می‌گردد.

بنابراین نای تقسیم‌بندی سه‌گانه‌ای از قدرت را پیشنهاد می‌کند: نظامی، اقتصادی و نرم؛ قدرت نظامی و اقتصادی هر دو ماهیتی سخت دارند و قدرت نرم از این حیث با آن‌ها متفاوت است که مبتنی بر توانایی شکل‌دهی به ترجیحات دیگران می‌باشد، آن توانایی که تولید جذابیت می‌کند و منجر به فرمان‌برداری می‌گردد.

جوزف نای در کتاب پارادوکس قدرت آمریکایی در تشریح مفهوم قدرت نرم می‌گوید یک کشور ممکن است نتایج مطلوب خود را در عرصه سیاست جهانی صرفاً به این دلیل کسب نماید که دیگر کشورها می‌خواهند از وی پیروی کنند، زبان به تحسین ارزش‌هایش می‌گشایند، او را سرمشق خود قرار می‌دهند و سودای نیل به سطح رفاه و آزاداندیشی او را در سر می‌پرورانند. وی این شیوه اعمال قدرت غیرمستقیم را که از طریق جاذبه، دیگران را واداریم تا آنچه را بخواهند که ما می‌خواهیم قدرت نرم می‌نامد.

ازنظر نای منابع اولیه قدرت نرم هر کشور عبارت‌اند از:

فرهنگ: (بخش‌هایی که براى دیگران جذاب است)، ایدئولوژی یا ارزش‌های سیاسى: (زمانى که با افکار عمومى داخل و خارج منطبق باشد)، نهادهای بین‌المللی (زمانی که بتواند هنجارهای مطلوب بین‌المللی ایجاد نماید) و سیاست خارجى (زمانى که مشروع و اخلاقى تلقى شوند)

فرهنگ، مجموعه‌ای از ارزش‌ها و رویه‌هایی است که به جامعه معنا می‌بخشد، زمانى که فرهنگ یک کشور، ارزش‌های جهان‌شمول را دربرمى گیرد و سیاست‌های آن، ارزش‌ها و منافعى را ارتقا می‌بخشد که دیگران نیز در آن سهیم هستند، به دلیل جاذبه آفرینى، احتمال دستیابی به نتایج مطلوب برای آن کشور فراهم می‌گردد. ارزشهای محدود و فرهنگ‌های جزئی، کم‌تر قادر به تولید قدرت نرم هستند، بنابراین فرهنگ عام و جهانی منبع مهمی از قدرت نرم است؛ اما همان‌گونه که جوزف نای نیز تأکید دارد، تأثیرگذاری فرهنگ به‌مثابه قدرت نرم به بستر و زمینه‌ای که این قدرت در آن اعمال می‌شود بستگی دارد.

از سوی دیگر اگر دولتی بتواند هنجارهای بین‌المللی را هماهنگ و سازگار با جامعه خویش به وجود آورد، به‌احتمال کمتری مجبور به تغییر می‌شود. اگر دولتی بتواند از نهادهایی حمایت بکند که سبب می‌شوند، دولت‌های دیگر برای محدود کردن جهت‌دهی فعالیت‌های خود به شیوه‌هایی که دولت برتر علاقه‌مند‌است، به آن‌ها ارجاع دهند، چشم‌پوشی از به‌کارگیری مخارج گزاف قدرت سخت یا قهرآمیز ممکن می‌شود.

سیاست داخلی و خارجی دولت هم می‌تواند بر قدرت نرم تأثیر بگذارد، سیاست‌های دولت اعم از داخلی و خارجی که ریاکارانه، متکبرانه بی‌تفاوت نسبت به دیگران و یا مبتنی بر رویکرد کوته‌نظران نسبت به منافع جهانی باشند، منجر به تضعیف قدرت نرم یک کشور خواهند شد. درحالی‌که تلاش برای ارتقا حقوق بشر و دموکراسی عامل مهمی در تقویت نفوذ خواهد بود، می‌توان چنین استدلال کرد ارزش‌هایی که یک دولت در رفتار داخلی خود در نهادهای بین‌المللی و سیاست‌های خارجی موردحمایت قرار می‌دهد، اولویت‌های دیگران راشدید متأثر می‌سازد.

الگوهای رقیب قدرت نرم برای جمهوری اسلامی در خاورمیانه

برخلاف قدرت سخت که شاخص‌های جهان‌شمول و نسبتاً سنجش پذیری دارد، شاخص‌های قدرت نرم بسیار تنوع‌پذیرند، این تنوع‌پذیری ریشه در این موضوع دارد که لوازم مهم قدرت نرم شامل جذابیت، اقناع و جلب رضایت و اعتمادپذیری شاخص‌های ثابت و جهان‌شمولی ندارند. آن‌ها بسته به شرایط و گفتمان‌های سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و امنیتی مناطق شاخص‌های مختلفی می‌پذیرند، به‌بیان‌دیگر عناصر تشکیل‌دهنده قدرت نرم به‌تبع شرایط زمانی و مکانی امکان قبض و بسط دارند، درحالی‌که منابع و ابزارهای قدرت سخت در تمامی کشورها تقریباً مشابه است، بنیان‌ها و سازوکارهای خلق قدرت نرم مختلف است.

ازاین‌رو، اشکال مختلفی از دولت‌های با قدرت نرم امکان ظهور یافته‌اند، در ادامه با تأکید بر چهار منبع قدرت نرم که توسط جوزف نای مطرح‌شده است (فرهنگ، ایدئولوژی یا ارزش‌های سیاسى، نهادهای بین‌المللی و سیاست خارجى) به بررسی الگوهای رقیب قدرت نرم برای جمهوری اسلامی در خاورمیانه می‌پردازیم.

الگوی مذهب محور عربستان

بنابر گزارش کتابخانه کنگره آمریکا سه تم اصلی حاکم بر سیاست خارجی عربستان عبارت‌اند از «امنیت منطقه‌ای»، «ناسیونالیسم عربی» و «پان‌اسلامیسم»، این گزارش در رابطه چگونگی تأثیر این سه مؤلفه بر شکل‌گیری تصمیمات در دستگاه دیپلماسی سعودی می‌نویسد: «ترکیبی از این سه تم به‌صورت غیرقابل‌اجتناب از سال ۱۹۵۰ تاکنون سیاست خارجی منطقه‌ای و فرا منطقه‌ای عربستان را شکل داده است، رویکرد امنیت منطقه‌ای بر روابط این کشور با ایران، عراق و کشورهای حاشیه خلیج‌فارس سایه افکنده، این در حالی است که در موضوع فلسطین، رابطه با رژیم صهیونیستی و مقابله باسیاست‌های ناسیونالیستی رهبران عرب رویکرد غالب ساختار سیاست خارجی عربستان بوده است. بحث اسلام‌گرایی نیز تلاش‌های منطقه‌ای و فرا منطقه‌ای این کشور برای معرفی خود به‌عنوان رهبر جهان اسلام را هدایت می‌کند.»

این سه رویکرد با ضریب اهمیت متفاوت بر منابع قدرت نرم عربستان نیز احاطه دارند، به‌عنوان نمونه فرهنگ اسلامی- عربی عربستان به‌عنوان یکی از منابع قدرت این کشور از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است؛ برخاستن دین اسلام از شبه‌جزیره عربستان و قرار داشتن خانه کعبه در مکه و حرم پیامبر اسلام در مدینه، کشور فعلی عربستان را ازنظر تاریخی، در موقعیتی ویژه قرار داده است.

میلیون‌ها نفر از مسلمانان جهان در سراسر سال این اماکن متبرکه را زیارت می‌کنند، ریاض نشینان ضمن این‌که سالانه مبالغ زیادی از این بابت به دست می‌آورند، نقش میزبان مسلمانان و نگهبانان حرمین شریفین را نیز بازی کرده، از این طریق برای خود و رژیمشان اعتبار و امتیاز تحصیل می‌کنند.

این کشور می‌تواند از این بزرگ‌ترین عامل، به‌عنوان یک منبع تمام‌نشدنی تبلیغی، به هر شکلی که بخواهد بهره‌برداری نماید و با بهره‌گیری از تبلیغات گسترده در میان مسلمانان، از پرستیژ بین‌المللی مناسبی برخوردار گردد. در کنار جذابیت فرهنگی عربستان که محصول شکوفایی دین مبین اسلام در نقاط مختلف جهان هست، ایدئولوژی وهابیت دیگر منبع قدرت نرم عربستان به‌حساب می‌آید، وهابیت که حاصل تفسیر محمد بن عبدالوهاب از اسلام است رویکردی غیرقابل انعطاف، خشک و خشن داشته و همزاد حکومت آل سعود در عربستان می‌باشد.

حضور پررنگ این جریان فکری که آل شیخ، نوادگان محمد بن عبدالوهاب، داعیه‌دار آن می‌باشند در ساختار سیاسی عربستان توانسته نوعی مشروعیت دینی به حاکمان سعودی ببخشد، ترویج این نگرش از طریق جریان‌های سلفی و مدارس دینی در کشورهای دیگر توانسته پایگاه مناسبی برای آل سعود در دیگر کشورهای اسلامی ایجاد کند.

علاوه بر این حاکمان سعودی با ایجاد نهادهای رسمی و غیررسمی بین‌المللی در میان کشورهای اسلامی به دنبال تقویت جایگاه خود در منطقه بوده‌اند، مدارس مذهبی که با مرجعیت علمای سعودی در سرتاسر جهان اسلام شکل‌گرفته است به‌عنوان نهادی غیررسمی بر رهبری دینی عربستان در میان اهل تسنن به‌ویژه مسلمانان سلفی تأکید دارد. از سوی دیگر ایجاد «لیگ جهانی مسلمانان» توسط عربستان در سال ۱۹۶۲ در پاسخ به اقدامات فرهنگی جمال عبدالناصر، منبعی دیگر بر قدرت نرم عربستان افزود؛ این سازمان که دفتر مرکزی آن در مکه قرار دارد از طریق فعالیت‌های مذهبی، فرهنگی و آموزشی در کشورهای اسلامی با توده‌های مسلمان ارتباط برقرار می‌کند.

علاوه بر این ایجاد سازمان کنفرانس کشورهای اسلامی که در ۱۹۶۹ و همزمان با افول جایگاه مصر شکل گرفت، تلاشی دیگر از طرف آل سعود برای تقویت جایگاه خود در فضای دیپلماتیک بود؛ تشکیل شورای همکاری کشورهای خلیج (فارس)، سازمان کشورهای صادرکننده نفت (اوپک) و اتحادیه عرب نیز ازجمله اقداماتی است که در فرآیند نهادسازی توسط عربستان سعودی صورت گرفته است.

همچنین این کشور توانسته با بهره‌گیری از درآمدهای سرشار نفتی خود از اقتصاد به‌عنوان یک مؤلفه قدرت سخت به‌مثابه قدرت نرم در عرصه سیاست خارجی بهره بگیرد، حمایت از گروه‌های جهادی در جریان جنگ افغانستان با شوروی و تداوم ارتباط با این گروه‌ها از یک‌سو و هزینه کرد در ایجاد بیمارستان و مراکز درمانی، خیریه‌های بین‌المللی، مدارس مذهبی و بنیادهای فرهنگی با اتکا به درآمدهای نفتی، از سوی دیگر سیاست خارجه عربستان را منبع دیگری برای قدرت نرم این کشور قرار داده است. بررسی الگوی قدرت نرم عربستان سعودی با توجه به چهار منبع قدرت نرم معرفی‌شده از سوی جوزف نای نشان می‌دهد، تأکید بر اسلام‌گرایی وهابی کلیدی‌ترین مؤلفه در این الگوی مذهب محور می‌باشد.

الگوی میراث محور ترکیه

جمهوری ترکیه در دهه اخیر تحولات اقتصادی، ‌اجتماعی و سیاسی بنیادینی را پشت سرنهاده است، این تغییر باروی کار آمدن حزب عدالت و توسعه (AKP) در عرصه سیاسی سرعت گرفته است؛ در تحلیل منابع قدرت نرم ترکیه نوین بایستی عنوان داشت، مهم‌ترین منبع قدرت نرم این کشور میراث به‌جای مانده از امپراتوری عثمانی است. امپراتوری که مرکزیت خلافت اسلامی را در خود داشت و حدود ۶۰۰ سال بر سه قاره مهم جهان حکمرانی کرد، به‌بیان‌دیگر توان قدرت نرم ترکیه از فرهنگ، تاریخ و جغرافیای آن نشئت می‌گیرد؛ ترک‌ها این مؤلفه‌ها را سرمایه‌های استراتژیک خود در سیاست داخلی و خارجی می‌دانند، از میان چهار منبع قدرت نرم که توسط نای معرفی‌شده است، ترکیه تنها از دو مورد آن یعنی فرهنگ و سیاست خارجی برخوردار است.

در بعد فرهنگی ترکیه به دنبال افزایش حضور خود در میان مناطق تحت سلطه امپراتوری عثمانی است، آنکارا با تأکید بر هویت‌ها و قومیت‌های چندگانه موجود در این کشور، سیاست نئوعثمانی گرایی را از طریق ابزارهای قدرت نرم پی گیری می‌کند. هاکان یاووز استاد علوم سیاسی مرکز مطالعات خاورمیانه دانشگاه یوتا در کتاب سکولاریسم و دموکراسی اسلامی در ترکیه در این رابطه می‌نویسد: «یکی از عناصر وحدت‌آفرین در رهبری حزب عدالت و توسعه، باور عمیق به نقش کلیدی گذشته عثمانی در آینده ترکیه و احساس دل‌تنگی و حسرت دائمی نسبت به این دوران و حتی دوره سلجوقی است، بازسازی هویت عثمانی در سه دهه گذشته استمرار داشته است و اخیراً در حوزه هنر، ادبیات، سیاست و حتی آشپزی نیز گسترش‌یافته است، جنبش‌های اسلامی در ترکیه همواره قصد ارائه منابعی جایگزین برای هویت جمعی بر میراث عثمانی پای فشرده‌اند.»

عثمانی گرایی بعد از ۲۰۰۲ تحت عنوان نئوعثمانی‌گرایی در چارچوب نظریه داود اوغلو در کتاب عمق استراتژیک بازنمایی شد، در رابطه با چارچوب نئوعثمانی‌گرایی باید گفت احمد داود اوغلو در کتاب عمق استراتژیک آن را نظریه‌پردازی کرده و می‌گوید ترکیه تا سال ۲۰۲۳ در منطقه باید به‌عنوان مرکز و در نظام بین‌الملل به‌عنوان یک بازیگر شناخته شود.

منظور اوغلو از منطقه فقط خاورمیانه نبود بلکه مراد بالکان، شمال افریقا و اوراسیای مرکزی را هم هست، یعنی مناطقی که روزگاری تحت سلطه امپراتوری عثمانی بود؛ اوغلو که معمار سیاست خارجه نوین ترکیه نام‌گرفته است، در سال ۲۰۰۱ کتابی با عنوان تنگناهای قرن ۲۱ نوشته که در آن به این موضوع اشاره می‌کند که ترکیه ازاین‌پس به‌عنوان پل بین شرق -غرب و اسلام و مسیحیت نیست بلکه ترکیه باید نقش محوری داشته باشد.

الگوی رسانه محور قطر

ظرفیت‌ها و پیشرفت‌های آموزشى، فرهنگى و اجتماعى قطر و قابلیت رسانه‌ای آن‌که در شبکه تلویزیونی الجزیره بروز یافته است، ازجمله مؤلفه‌های مهم «قدرت نرم» قطر محسوب می‌شوند؛ کشور قطر در طول یک دهه گذشته سعى کرده است تا با فعالیت‌های برجسته در عرصه‌های آموزشى، ورزشى و فرهنگى تصویر برجسته‌ای را از خود در عرصه بین‌المللی ارائه کند. قطر میزبان تورنمنت‌های ورزشى بین‌المللی است و کسب میزبانى جام جهانى فوتبال در سال ۲۰۲۲ نیز از تلاش‌های این کشور در این عرصه حکایت دارد، ازجمله تلاش‌های فرهنگى قطر نیز می‌توان به «فستیوال فرهنگى سالانه» این کشور، تلاش براى ایجاد موزه‌های مهم و بین‌المللی و ایجاد شهرى آموزشى با مشارکت دانشگاه‌های مهم غربى اشاره نمود.

اقدام مهم دولت قطر در عرصه رسانه‌ای، ایجاد و توسعه شبکه تلویزیونى «الجزیره» است که ابعادى جهانى پیداکرده است. «شبکه الجزیره» بعد از تعطیلى شبکه «بی‌بی‌سی عربى» به دلیل قطع حمایت مالى عربستان سعودى و بیکارى کارکنان آن، ایجاد شد. این کارکنان موضوع ایجاد شبکه‌ای عربى در قطر را با امیر وقت این کشور مطرح کردند و با پذیرش این موضوع از سوى شیخ حمد این شبکه به‌طور موقت براى بررسى مسائل کشور به‌صورت متعادل و معرفى این کشور ایجاد شد، سپس در سال ۱۹۹۷ این شبکه خبرى به‌صورت رسمى آغاز به کارکرد و تحولى را در عرصه رسانه‌ای جهان عرب ایجاد نمود.

«شبکه الجزیره» در حال حاضر از رسانه‌های تأثیرگذار و محورى عربى به شمار می‌رود که به ابزار مهمى براى اهداف سیاست خارجى و تلاش‌های دیپلماتیک قطر تبدیل‌شده است، هرچند قطری‌ها سعى دارند به‌منظور افزایش اعتبار آن را به‌عنوان رسانه‌ای مستقل مطرح سازند، اما واقعیت موجود فعالیت این شبکه در چارچوب سیاست‌ها و اهداف سیاست خارجى قطر است.

برخلاف عربستان و ترکیه که به دلیل داشتن عمق استراتژیک (بزرگی جغرافیایی، جمعیت قابل‌توجه، اهمیت ژئوپلیتیک) الگوی قدرت نرمشان می‌تواند در رقابت‌های منطقه‌ای جدی تلقی شود، الگوی قدرت نرم منطقه‌ای قطر بیشتر نقش حاشیه‌ای دارد.

 

نویسنده: علیرضا رضاخواه دکترای علوم سیاسی

منبع: پایگاه دبيرخانه شوراي عالي فرهنگي آستان قدس رضوي

کد خبر 2563325

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha