به گزارش خبرنگار مهر، عصر روز یکشنبه ۲۷ اردیبهشتماه اجرای عمومی نمایش «در اعماق» به کارگردانی مصطفی عبدالهی در سالن اصلی مجموعه تئاتر شهر آغاز شد. عبدالهی که به دلیل وخامت بیماری و شرایط جسمی در بیمارستان بستری است، در اولین شب اجرای این اثر نمایشی حضور نداشت اما میکائیل شهرستانی که در نبود عبدالهی کارگردانی اثر را عهدهدار است به همراه قطبالدین صادقی از تجربه همکاری خود با مصطفی عبدالهی سخن گفتند.
پیش از ورود تماشاگران به داخل سالن اصلی، تابلویی که در لابی سالن روی دیوار قرار گرفته بود توسط هنرمندان حاضر در اولین شب اجرای نمایش «در اعماق» با آرزوی بهبود و سلامتی برای مصطفی عبدالهی امضا شد. در داخل سالن و پیش از شروع اجرای نمایش، قطبالدین صادقی به عنوان کارگردانی که بیشترین تجربه همکاری با عبدالهی را دارد، روی صحنه سالن اصلی حضور پیدا کرد.
وی که در بین سخنان خود نتوانست مانع بروز احساساتش نسبت به عبدالهی و وضعیت جسمانی او شود، یادآور شد: از سال ۱۳۶۴ که میان موشکباران جنگ تحمیلی به ایران برگشتم با مصطفی عبدالهی به عنوان اولین فرد با فرهنگ و خوش قریحه آشنا شدم و ۳۰ سال است که با عبدالهی ارتباطی دوستانه و نزدیک دارم. در سال ۱۳۶۶ وقتی که گروه تئاتر «هنر» را تأسیس کردم مصطفی عبدالهی و میکائیل شهرستانی اولین نفراتی بودند که برای حضور در گروه از آنها دعوت کردم.
صادقی با اشاره به اجرای ۷۰ اثر نمایشی توسط گروه تئاتر «هنر» و حضور مصطفی عبدالهی به عنوان بازیگر و کارگردان در اجرای ۳۰ اثر گروه، تأکید کرد: افتخار دارم که با عبدالهی همکاری کردهام زیرا علاوه بر اینکه هنرمند با استعداد و خوش قریحهای است، دارای درکی نیرومند و انسان فهیمی است. او در راستای اصول گروه تئاتر «هنر» مبنی پرداختن به ایدههای روشنگرانه جامعه خود فعالیت کرد و واقعا دغدغه جامعه را دارد و فعالیتهایی که در عرصه تئاتر انجام داد در راستای خیر جمع و سلامت جامعه است.
کارگردان نمایشهای متعددی همچون «بهرام چوبینه» و «هفت قبیله گمشده» که عبدالهی در آنها به ایفای نقش پرداخته، از این بازیگر با سابقه تئاتر به عنوان مردی دارای سجایای بزرگ اخلاقی یاد کرد.
وی ادامه داد: او دارای ظرافتهای فکری و مجموعه رفتارهای متشخصی است. عبدالهی خیلی با وقار است و صدایاش گرمای انسانی مهربانانهای دارد. این وقار او را بسیار دوست داشتنی کرده است و هر کس که او را ببیند فراموشاش نخواهد کرد و هر کس که با او آشنا شده، دوستاش دارد.
صادقی با اشاره به سختیهایی که مصطفی عبدالهی در زندگی خود متحمل شده است، یادآور شد: در دوران سخت زندگی اجتماعی، عبدالهی مدتی به عنوان راننده تاکسی کار میکرد. در دولت قبل نیز بیمه او و ۵۹ هنرمند دیگر انجمن نمایش قطع شد. عبدالهی سختیهای زیادی متحمل شد و من به پایمردی و ایستاییاش در هنر احترام میگذارم.
این هنرمند با سابقه تئاتر در حالی که متأثر شده بود اظهار امیدواری کرد تا مصطفی عبدالهی هر چه زودتر بهبودی و سلامت خود را به دست بیاورد تا مجددا در عرصه تئاتر فعالیت داشته باشد.
سپس میکائیل شهرستانی روی صحنه سالن اصلی مجموعه تئاتر شهر حاضر شد و مطالب خود را در قالب یادداشتی قرائت کرد که در ذیل آمده است:
«سه شب قبل به دیدار دوستی شتافتم. شنیده بودم که روز قبلاش درجه هوشیاریاش به پایینتر حد رسیده. او در حال جنگ است با بیماریای که ناماش هم به دل آدمی هول میاندازد، و او ۱۴ سال است که در حال جنگ است. او و همسرش که اگر با آن چهره به ظاهر آرام و مقاوماش کنار او، پا به پای او نمیستیزید، حالا او در میان ما نبود. شاید باید بگویم بیشتر از مصطفی عبدالهی، این همسر اوست که نه بیماری عبدالهی را باور دارد نه نبودش را و همین باور و ایمان است که مصطفی را زنده نگه داشته. او با این احوال که تحملاش برای هر کسی طاقت فرساست نمایشی را آماده کرده بود که در جشنواره سال قبل به صحنه رفت و با اقبال عمومی هم رو به رو شد. او و همکاراناش در نمایش «در اعماق» اثر ماکسیم گورکی چه خوش درخشیدند و قرار است که از امشب ۲۷ اردیبهشتماه در سالن اصلی مجموعه تئاتر شهر این نمایش به صحنه برود اما فقط ۱۵ شب طبق بخشنامه جدید. ادامه اجرا در گرو استقبال تماشاگران است که اگر با بیش از ۵۰ درصد اقبال رو به رو شد، ۱۵ شب دیگر هم مرحمت میکنند.
یادم است نمایشی در سال گذشته در همین مجموعه، در همین سالن بیش از ۳ ما روی صحنه بود آنهم با سالنی نیمه خالی، نیمه پر. این یک بام و دو هوا از کجا ناشی میشود؟ چرا باید هر روز تئاتر و تئاتری جماعت، ملعبه دست قرار بگیرند؟ تا کی این شبکههای بیچهره و صورت که بر تئاتر، سینما و تلویزیون یورش آوردهاند باید به کارشان ادامه دهند؟ امسال از سوی متولیان و مسئولین محترم وزارت ارشاد سال تئاتر نامگذاری شد. پیش خودمان گفتیم وضعمان دیگر خوب میشود، پر کار میشویم و چه و چه و چه. در عوض بودجه کم و کمتر شد تا جاییکه به صفر رسید. حالا باید در انتظار بمانیم نمایشمان بفروشد تا درصدی از آن نصیبمان شود. البته میشود چندتا به اصطلاح چهره یا ورزشکار را در کار بگنجانی، آن وقت نانات در روغن است. البته دیگر شأن و منزلت خودت و کار و همکاران راستینات را باید زیر پا بگذاری و ندیده بگیری.
تا کجا قرار است این قصه ادامه داشته باشد؟ تا نابودی همگیمان؟ تا سرطان به جان یک یک هنرمندان بیافتد و ما را از پا درآورد؟ از پزشکی حاذق و متخصص شنیدم که علت اصلی این سونامی که به جان مردم افتاده چند چیز است، آلودگی هوا، امواج و پارازیت، ناامنی حرفهای و استرسهای حاصل از این ناامنی و تغذیه نامناسب و غیر استاندارد.
همان ۳ شب پیش لحظهای وحشت کردم به تصور اینکه دوستم را از دست دادهام اما وقتی از تئاتر برایش گفتم ناگهان چشم باز کرد و خداوند را سپاس گفت. چهره دردمندانهاش، تن نحیفاش و روحی که نمیدانم تا کی و کجا زیر بار این همه درد تاب خواهد آورد به یکباره شکفت و راجع به کارش و سالناش و چند و چون آن لب به سخن گشود، هر چند به سختی. قبلتر هم این صحنه را دیده بودم اما بار دیگر دیدم که تئاتر برای این طایفه هم درد است و هم درمان.
داروهایی که قیمتشان سر به فلک میزند و حق بیمهای که به تازگی سر و سامان گرفته و نمیدانم از آن آبی گرم میشود یا نه. این طایفه حتی نباید در پی این ناامنی، در آرزوی بازنشسته شدن هم باشد. این همه فرسایش، این همه مخاطرات و جنگ و گریز و باز با آیندهای نامعلوم و مبهم دست و پنجه نرم کردن، اینها تمامی ترسهایی است که ما را احاطه و دوره کرده و چه تعجب که اگر غیر از این بود حال و روز ما باید غیر عادی تلقی میشد.
ولی میدانم این همه وعده و وعید که دست آخر بیثمر میماند و به گرداندن جسم بیجان و از نفس افتادهمان در محوطه تالار وحدت یا حیات رادیو منجر میشود. این اتفاق سزاوار هیچ کداممان نیست. لااقل نه به این زودی. در مردگان خویش نظر میبندیم با طرح خندهای و نوبت خویش را انتظار میکشیم بیهیچ خندهای.»
بعد از این سخنان و در حالی که فرزند مصطفی عبدالهی نیز در سالن اصلی مجموعه تئاتر شهر حضور داشت، نمایش «در اعماق» اولین اجرای خود را به صحنه برد.
نظر شما