به گزارش خبرگزاری مهر، سی وهشتمین قسمت از برنامه «حذف و اضافه» به مناسبت فرارسیدن هشتادمین سالگرد ایجاد رشته علوم اجتماعی در ایران، با بررسی رابطه علوم اجتماعی و جامعه و با حضور میثم مهدیار، دانشجوی دکتری جامعه شناسی دانشگاه علامه طباطبائی و آرمان ذاکری، دانشجوی دکتری جامعه شناسی دانشگاه تربیت مدرس برگزار شد.
مهدیار دانشجوی دکتری جامعه شناسی دانشگاه علامه طباطبائی گفت: بالای ۸۰ سال است که دانشگاه به کشور وارد شده است. من عمداً از واژه وارد شدن استفاده می کنم، اینکه دانشگاه ما از دل جامعه ما بیرون نیامده است.
طی ۸۰ سال گذشته علوم اجتماعی نتوانسته با جامعه ارتباط برقرار کند
وی ادامه داد: شاید مهمترین چالشی که با دانشگاه داریم این است که ما از ابتدا با آن به عنوان یک نهاد بیرونی، وارداتی و ترجمه ای مواجه شدیم. می توانم بگویم در این مدت ۸۰ سالی که علوم اجتماعی به کشور وارد شده است، به نظرم نتوانسته هنوز با جامعه و مردم خود ارتباط برقرار کند و تبعات این را می بینیم.
ذاکری، دانشجوی دکتری جامعه شناسی دانشگاه تربیت مدرس نیز یادآور شد: من صحبت های «مهدیار» را زیرسوال می برم. به این دلیل که ما اگر با استفاده از همین علوم اجتماعی متهم که در این ۸ دهه پژوهش هایی را برای ما انجام داده است، حرف بزنیم - نه حرف های کلی – آن زمان باید به یکسری پژوهش ها رجوع کنیم.
نتایج تکان دهنده یک پیمایش ملی : کاهش اعتماد مردم به یکدیگر
وی افزود: من دو پژوهش را به طور مشخص نام می برم و نتیجه گیری می کنم. یک پژوهش ملی در سال ۱۳۵۳ انجام شده تحت عنوان گرایش های فرهنگی و نگرش های اجتماعی در ایران که مرحوم علی اسدی آن را انجام داد. در آن پژوهش یکی از مسائلی که در سطح ملی سنجیده شده بود، اعتماد مردم بود. در آن زمان ۵۳ درصد مردم گفته بودند که مردم به یکدیگر اعتماد دارند. این پیمایش در سال ۱۳۸۳ توسط محسن گودرزی عینا تکرار شد و نتایجی که بدست آمد بسیار تکان دهنده بود. این درصد اطمینان به ۲۴ درصد کاهش یافته بود.
در سیاست گذاری در جهت ایجاد اعتماد اجتماعی در جامعه شکست خورده ایم
وی ادامه داد: این پژوهش نشان می دهد اعتماد اجتماعی مردم مان در ۳۰ سال گذشته نصف شده است. اعداد و رقم های دیگری را نیز می توان در کنار آن قرار داد نظیر آمار طلاق که دو برابر شده است، نظیر آمار زندانیان که ۷.۵ برابر شده است در برابر افزایش ۱.۸ برابری جمعیت و... . لذا همین جامعه شناسی که امروز متهم است می گوید که ما در سیاست گذاری در جهت ایجاد اعتماد اجتماعی در جامعه شکست خورده ایم.
مردم بیشترین اعتماد را به دانشگاهیان دارند
این دانشجوی جامعه شناسی افزود: آنگاه همین جامعه شناسی در دو پیمایش سنجش سرمایه اجتماعی که در سطح ملی سال های ۸۱ و ۸۴ انجام داده است، می گوید مردم در میان اقشار مختلف بیشترین اعتماد را به دانشگاهیان دارند.
دانشجوی دکتری جامعه شناسی دانشگاه تربیت مدرس خاطرنشان کرد: یعنی در جامعه ای که در ۳۰ سال گذشته اخلاق و اعتماد اجتماعی افت کرده است و سیاست گذاری های ما در جهت ایجاد اخلاق جمعی شکست خورده است، همین مردم بیشترین اعتماد را به همین دانشگاهی که می گویند وارداتی است، دارند. پس دانشگاه رسالت خود را در جهت ایجاد اعتماد اجتماعی به مردم به خوبی انجام داده است و امروز مردم دانشگاه را به عنوان نهاد مرجع می شناسند. بنابراین دانشگاه به صورت عمومی ارتباط خود را با جامعه برقرار کرده است و به گواه همین پژوهش های علوم اجتماعی، ارتباطات خود را بیش از بسیاری از نهادهایی که ریشه در سنت ما دارند با جامعه برقرار کرده است. در ادامه خواهم گفت اتفاقا این اعتماد مردم را چه عاملی تهدید می کند.
مخالف علوم اجتماعی و جامعه شناسی نیستم
در ادامه مهدیار بیان داشت: اتفاقا اشاره خوبی داشتند که اعتماد مردم را چه عامل و نهادی تضعیف کرده است. من در ابتدا عرض کنم که مخالف علوم اجتماعی و جامعه شناسی نیستم، بحث این است که آیا این علوم اجتماعی متعارف و موجود می تواند با واقعیت اجتماعی ارتباط برقرار کند یا خیر. وضعیت موجود در حداقل ارتباط به سر می برد و باید آسیب شناسی کنیم تا بتوانیم آن را ارتقا دهیم. نباید سطحی نگاه کرد. اینکه یک پرستیژ رسانه ای برای استاد ایجاد می کنیم، بازنمایی رسانه ای می کنیم و یک پروپاگاندا برای دانشگاه ایجاد می کنیم قابل استناد نیست. من اتفاقا می خواهم عرض کنم که علوم اجتماعی یکی از زمینه سازان کاهش اعتماد اجتماعی در کشور بوده است.
ورود الگوی غربی در سطوح سیاست گذاری
وی ادامه داد: پژوهشی راجع به برنامه های توسعه ای نگارش شده پیش از انقلاب و پس از انقلاب انجام شده است. این پژوهش نشان می دهد که در سال های ابتدایی شروع هر برنامه توسعه ای ما یک جهش در افزایش میزان جرم و جنایت داریم. یعنی برنامه های توسعه به جای انسجام اجتماعی و ارتقای اخلاق جمعی، تازه سبب بروز یکسری چالش ها شده اند. علت چیست؟ بخاطر اینکه برنامه های توسعه براساس الگوهای جامعه شناسی متعارفی که در همین دانشگاه های ما تدریس می شود، نوشته می شود. توسعه ما همواره توسعه برون زا بوده است. ما کاری به نیاز جامعه و پیوست فرهنگی اجتماعی جامعه نداشته ایم. ما الگوی غربی را آورده ایم و آموزش داده ایم و کم کم وارد سطوح سیاست گذاری شده است و برنامه های توسعه برون زا بدون توجه به پیوست های فرهنگی، اجتماعی و زیست محیطی تدوین شده است.
وضعیت امروز جامعه شناسی کشور ماکتی بیش نیست
این دانشجوی دکتری جامعه شناسی وضعیت امروز جامعه شناسی کشور را ماکت دانست و گفت: من اساسا اعتقاد ندارم که ما جامعه شناسی یا علوم اجتماعی در ایران داریم. ماکتی داریم که نظریات و مفاهیمی خارج از حیطه تاریخی- فرهنگی ما تولید شده است را اینجا می آوریم و کاربست آنها را بررسی می کنیم.
وی افزود: به طور مثال امروز بحران آب و خشک سالی داریم که به حد فاجعه آمیز خود رسیده است. علوم اجتماعی ما امروز شروع کرده و جلسه برگزار کرده است که راجع به آب بیاندیشیم. ۸۰ سال است که علوم اجتماعی وارد ایران شده است اما امروز که تا اینجا پیش رفته ایم و هر فرد عامی می تواند این بحران را درک کند، علوم اجتماعی می خواهد درباره آن بیاندیشد. اساسا بدان فکر نکردیم تا تبدیل به سیاست گذاری شود. یعنی ما سورناها را از سر گشادش می زدیم. یعنی کاری نداشتیم که اقلیم ما دقیقا چیست، اما چون آنجا مارکس چیزی می گوید و نتیجه ای می گیرد ما همان را استفاده می کردیم. چون آن نتیجه برای ما یک بهره برداری سیاسی داشت؛ حال چه قبل از انقلاب و چه بعد از انقلاب.
نمی توان علوم اجتماعی را متهم کرد و بعد انتظار پژوهش و حل مشکل داشت
در ادامه ذاکری بیان داشت: من تاحدودی بیانات وی را قبول دارم که جامعه شناسی ما گاه از میدان و مسئله خود شروع نکرده است، ولی آسیب شناسی کنیم که چرا چنین اتفاقی نیافتاده است که من پاسخ را ارجاع می دهم به آن جماعتی که نیامده از میدان شروع کند. من پژوهشی را اینجا دارم که به وضعیت اجتماعی ایران در سال های ۸۰ تا ۸۸ می پردازد؛ اعم از جرایم، اعتیاد، خودفروشی، تن فروشی، فقر و نابرابری، مهاجرت، طلاق و ... . سرپرست این پروژه پژوهشی سعید مدنی بود. شخص وی دو پژوهش مهم دیگر نیز انجام داده است؛ یکی درباره اعتیاد و دیگری روسپیگری و آسیب شناسی کرد همین برنامه های توسعه ای را که وی نقد دارد. اما امروز وی در زندان است، به چه دلیل؟ به دلیل اینکه به علوم اجتماعی امروز اعتماد نیست. علوم اجتماعی متهم است.
وی ادامه داد: نمی شود شما صبح تا شب به علوم اجتماعی نقد کنید که وارداتی است، سکولار است، غربی است و بعد کسی را که رفته است زحمت کشیده است و روی مسائل اجتماعی شما پژوهش کرده و نشان داده که در عمق جامعه شما چه فاجعه ای در جریان است، متهم به سیاه نمایی شود و راه به زندان یابد، آنگاه نباید از این علوم اجتماعی متهم و ناامن انتظار داشته باشیم مشکلی را حل کند.
علوم اجتماعی ها همواره منتقد برنامه های توسعه بودند
وی افزود: برنامه های توسعه را همواره اقتصاددانان نوشتند، نه علوم اجتماعی ها. علوم اجتماعی ها همواره منتقد برنامه های توسعه بودند، اما کسی صدایشان را نشنید. فرامرز رفیع پور همان زمان نوشته بود: جای رشادت های سربازان ما در میدان های جنگ را زرنگی ها ما در صف های نانوایی خواهد گرفت. ولی از علوم اجتماعی انتظار داشتیم سرویس دهد به آن چیزی که قدرت می خواهد آن را عملیاتی کند. علوم اجتماعی نمی تواند این کار را کند. علوم اجتماعی می گوید اگر این کارها را کردید، با این پیامدها روبرو خواهید شد.
جریان میزگرایی اسلامی
این دانشجوی جامعه شناسی اظهار داشت: آمده اند گروهی در دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران ایجاد کرده اند به اسم علوم اجتماعی اسلامی. بعد آمده اند به سرعت بیش از ۲۰ دانشجوی کارشناسی ارشد گرفته اند. امسال ۴ دانشجوی دکتری گرفته اند. نه معلوم است اساتیدش چه کسانی اند، چه طرح درس هایش معلوم است . یعنی علوم اجتماعی را ما به صورت بوروکراتیک، با اداره، با تصرف میزها بگیریم و بعد انتظار داشته باشیم کار کند.
ذاکری ادامه داد: ما امروز با جریانی روبرو هستیم که دانشجویان بدان می گویند میزگرایی اسلامی. متاسفانه به دلیل آنکه کسانی ابراز کنند که ما داریم در راستای اهداف حکومت دینی کار کنیم، خواسته و ناخواسته از رانت بهره مند می شوند. امروز می آیند و می گویند ما می خواهیم علوم اجتماعی را اسلامی کنیم، به سرعت امکانات و نهاد در اختیارشان قرار می گیرد، بدون رعایت شدن ضوابط علمی. اینها حرف های من نیست. من بیانیه بسیج دانشجویی دانشگاه تهران در دوره ریاست فرهاد رهبر همراه ام است که به تاسیس یک شبه و فاقد کارشناسی دانشکده علوم و فنون نوین و گروه جامعه شناسی اسلامی در دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران انتقاد دارد.
علوم اجتماعی به ما می گوید چه کارهایی چه تبعاتی دارد
وی افزود: اینکه اساتید علوم اجتماعی را اخراج کنیم و از آن سو بخواهیم با بروکراسی و در اختیارگرفتن نهاد، دانشگاه جداگانه تاسیس کنیم و پس از ۸ دهه علوم اجتماعی را تخریب و نابود کنیم معلوم نیست به کجا برسد . آنگاه علوم اجتماعی نمی تواند به ما کمک کند. انتظار نداشته باشیم علوم اجتماعی هر کاری که قدرت تصمیم گرفت بکند، راهش را نشان دهد. علوم اجتماعی به ما می گوید چه کارهایی چه تبعاتی دارد؛ می خواهد قدرت خوشش بیاید؛ می خواهد قدرت خوشش نیاید.
آیا با تعطیلی یک گروه آموزشی مسئله علوم اجتماعی ما حل خواهد شد؟
در ادامه مهدیار در همین خصوص بیان داشت: ما یک بحثی که همواره در مباحثه با دوستان داریم همین است که معمولا بحث خیلی زود از سطح جامعه شناختی خود خارج می شود و به گزاره های سیاسی تبدیل می شود. آیا با تعطیلی آن گروه علوم اجتماعی در دانشگاه تهران مسئله علوم اجتماعی ما حل خواهد شد؟ قبلا چه می کرده این علوم اجتماعی که امروز نمی تواند کند؟ اتفاقا من فکر می کنم اینها فرافکنی های سیاسی است که کمکی به اصل مسئله نمی کند.
این دانشجوی جامعه شناسی افزود: گفته شد برنامه های توسعه را جامعه شناسان ننوشته اند البته چنین نیست. هم جامعه شناسان نوشته اند و هم اقتصاددانان؛ ولی اتفاقا همان نگاه اقتصاددانان و جامعه شناسانی که آنها را نگارش کرده اند مشترک بوده است.
قضیه علوم اجتماعی و نسبت آن با سیاست، نه فرافکنی است و نه شوخی
در ادامه آرمان ذاکری بیان داشت: به هیچ عنوان قضیه علوم اجتماعی و بحث نسبت علوم اجتماعی با سیاست، نه فرافکنی است و نه شوخی. اگر صدای علوم اجتماعی شنیده نشده است، چه کسی باید می شنیده است؟ حاکمان باید می شنیدند، قدرت مندان باید بشنوند. باید بشنوند سیاست ها را تغییر دهند. بحث، بحث دولت ها نیست. بحث بر سر اراده و گفتمانی است که بر کلیت نظام حاکم شده است.
وی افزود: علوم اجتماعی و جامعه شناسی حرف ها را گفته است، اما قدرت تمایل به شنیدن آنها ندارد.
هنوز ۲ واحد جامعه شناسی آموزش و پرورش نداریم
مهدیار نیز بیان داشت: دقیقا اتفاقی که می افتد همین است که ما نظریه ای از پیش داریم، آن نظریه را بر واقعیت تحمیل می کنیم. نمی رویم به سراغ میدان و تحقیق نمی کنیم. بلکه با قطع یقین نظریه خود را تحمیل می کنیم. مفاهیمی یک جایی تولید می شود و کاری با مسئله و واقعیت اجتماعی نداریم. شما درنظر بگیرید هم اکنون امتحانات آموزش و پرورش در حال برگزاری است و ما ۱۲ میلیون دانش آموز و ۲ میلیون معلم داریم. الان ۸۰ سال از علوم اجتماعی کشور می گذرد و بالای ۳۰۰-۴۰۰ میلیون نفر فارغ التحصیل از آموزش و پرورش داشته ایم اما هنوز ۲ واحد جامعه شناسی آموزش و پرورش نداریم. بزرگترین پدیده پس از انقلاب اسلامی جنگ بوده است اما جامعه شناسی ما سکوت مطلق راجع به جنگ داشته است.
نظر شما