به گزارش خبرگزاري"مهر"، در پيام رييس جمهور به همايش زيبايي شناسي ديني چنين آمده است: همه حكيمان الهي كه در باب هنر و زيبايي شناسي انديشيده و نظريه داده اند، چه آنان كه مفهوم زشتي و زيبايي را به مفهوم خير و شر ارجاع داده و چه كساني كه اساسا منكر وجود زشتي شده اند و گفته اند نگاه از زاويه غلط به يك شيء يا پديده است كه آن را زشت به نظر ما مي رساند و زشتي در نگاه ما نيست، پس چشم ها را بايد شست.
هر دو گروه در يك نقطه به تفاهم رسيده اند كه با حذف حقيقت، فضيلت و عدالت، از عرصه زندگي و جهان بيني انسان، از زيبايي نياز به جز لفظي مبهم و كشدار باقي نخواهد ماند.
قطع ارتباط ميان حقيقت و زيبايي همه تناسب ها، هماهنگي ها و اندازه ها را در هم مي ريزد و از طرفي در تاريخ هنر انساني نيز هرگاه هنر به ابزاري عليه عدالت و فضيلت فروكاسته شد؛ درخشش و جاذبه و شكوه خود را از دست داد و هم بدين سبب بوده است كه هنرمندان كه به هنر خيانت كرده و زرخريد اين و آن شدند و گوهر استعداد خود را به پاي سفلگان ريختند، بتدريج با مفهوم زيبايي، بيگانه شدند و در تصنع و تكلف فرو غلتيدند و هنر ماندگاري از خود به جاي نگذاشتند.
اگر حكيمان الهي، هرچه عميق تر شدن درك زيبايي شناختي را منوط به تهذيب نفس و تلطيف روح مي كردند، جز از آن جهت نبوده است كه براي رسيدن به منابع هنر و نيل به مقام استحقاق درك زيبايي ها، هنرمند بايد با حقيقت، فضيلت و عدالت بيعت كند و نمي تواند راهش را از اين مسير كج كرده و بي تفاوت بگذرد.
اگر جمال حقيقي و منشاء همه زيبايي ها، خداوند است پس چگونه مي توان پشت به خداوند ايستاد و زيبايي آفريد و اگر نمي توان زيبايي را از فضيلت خواهي و عدالت طلبي تفكيك كرد، پس چگونه مي توان پشت به مردم ايستاد و هنر آفريد؟
زيبايي شناسي و هنر، دو سر دارد ؛ يك سر آن مخاطبان هنر يعني مردمند.
اگر از مردم و از انسان سخن به ميان آمد و اگر از نسبت هنر و زيبايي شناسي با عدالت و فضيلت سخن گفتيم، خوب است كه اضافه كنيم گرچه از لحاظ تكنيك، جز به زيبايي مقيد نمي تواند باشد، اما از لحاظ تاثير انساني و اجتماعي اش، نمي توان ارتباط زيبايي شناسي را با انسان شناسي و مردم شناسي قطع كرد؛ زيرا هنر، تنها يك وسيله نيست كه هدف آن التذاذ شخصي هنرمند باشد، بلكه در عين حال، يك دعوت نيز هست.
دعوت به زيبايي و حقيقت يا فضيلتي كه منشاء آن زيبايي است و اگر از هنر متعهد، هنر ديني و هنر اخلاقي يا هنر انقلابي سخن مي رود، نه به مفهوم نفي تكنيك زيبايي شناسانه هنر و در جهت خشكاندن چشمه خلاقيت هنرمند، بلكه در جهت انساني تر كردن هنر و نقب زدن به منشاء همه زيبايي ها و متصل شدن دوباره به حقيقت، فضيلت و عدالت است.
اينك با تشكر از برگزار كنندگان اين نشست و انديشمندان و هنرمندان عزيزي كه گردهم آمده اند تا در باب زيبايي و هنر بزرگ درك زيبايي با يكديگر تبادل نظر كنند، از آن برادران و خواهران محترم مي خواهد كه در باب نسبت هنر و عدالت اجتماعي و نسبت هنر با مهرورزي و انسان دوستي بينديشند و اظهارنظر كنند.
اگر گفتيم هنرمندي كه پشت به خداوند بايستد، هنرش نمي تواند ملكوتي و حيات بخش و عميقا موثر باشد، اينك اضافه مي كنيم كه هنرمند پشت به مردم و بي تفاوت به حقوق و سرنوشت انان نيز، نمي تواند عميقا زيبايي شناس باشد.
عرفان و هنر اگرچه اموري ذاتا غير انتفاعي باشند، اما اگر پيامبران الهي كه هنرمندترين ها بودند و با منبع عشق و زيبايي در تماس مستقيم قرار داشتند، عشق به خداوند و جمال شناسي حقيقي را با عشق به مردم و گسترش زيبايي ها در ميان خلق مرتبط كردند، پس هيچ هنرمندي نمي تواند عاشق نباشد و نمي تواند عشق به مردم را با عشق به خداوند گره نزند.
هنر را در خدمت عدالت و مهرورزي، در خدمت خدا پرستي و انسان دوستي در آوردن خود هنر بزرگتري است كه مردان و زنان باطن بين و طبع هاي لطيف تري مي طلبد.
شما را به زيبايي سوگند مي دهم كه براي چنين هنري، هرچه هنر داريد به خرج دهيد و حق هنرمندي خود را كه امانت خداوند در نزد شماست ادا كنيد.
دست همه هنرمندان عاشق و خداپرستان مردم دوست و روندگان طريق مهرورزي و عدالت خواهي را مي بوسم.
محمود احمدي نژاد
نظر شما