۶ خرداد ۱۳۹۴، ۱۴:۴۷

«نگارخانه‌ای به وسعت یک شهر» نقد شد/ ساخت فیلم از یک اتفاق هنری

«نگارخانه‌ای به وسعت یک شهر» نقد شد/ ساخت فیلم از یک اتفاق هنری

نشست نقد و بررسی «نگارخانه‌ای به وسعت یک شهر» با حضور مدیرعامل سازمان زیباسازی شهر تهران و جمعی از هنرمندان، دست‌اندرکاران پروژه و علاقمندان به هنر در خانه هنرمندان ایران برگزار شد.

به گزارش خبرگزاری مهر، در این نشست که سه‌شنبه پنج خرداد در تالار استاد جلیل شهناز برگزار شد، جمال کامیاب، فرزان سجودی، بهنام کامرانی، احمد نادعلیان، ناصر فکوهی و شادمهر راستین به نقد و بررسی پروژه «نگارخانه‌ای به وسعت یک شهر» از زوایای مختلف پرداختند.

در ابتدای این نشست، سجاد باغبان معاون پژوهشی خانه هنرمندان ایران با اشاره به بازتاب گسترده اجرای پروژه «نگارخانه‌ای به وسعت یک شهر» از ۱۵ تا ۳۱ اردیبهشت در تهران، در سطح رسانه‌های داخلی و خارجی، به لزوم بررسی کارشناسانه این رویداد از سوی پژوهشگران و منتقدان عرصه‌های مرتبط تاکید کرد و برگزاری این نشست را در راستای این ضرورت دانست.

نشست نقد و بررسی «نگارخانه‌ای به وسعت یک شهر»

فرزان سجودی، دانش‌یار دانشگاه تهران، به عنوان سخنران نخست این نشست با بیان اینکه بدون شک اتفاقی که افتاده از نظر حجم کار، پشتیبانی لجستیکی، انتخاب آثار، چاپ، نصب و... کار بسیار عظیمی بوده و باید به متولیان این کار خسته نباشید گفت، اظهار کرد: با این حال طبیعتا نمی‌توان انتظار داشت که کسی که از منظر تحلیلی و رویکرد انتقادی به یک پدیده نگاه می‌کند، وجوه تحلیلی کار را به نفع تلاشی که صورت گرفته شده، نادیده بگیریم و یا کنار بگذاریم.

این استاد نشانه‌شناسی افزود: در این اتفاق، مجموعه‌ای از آثار هنری که هیچ رابطه همگنی با یکدیگر ندارند از کمال‌الملک تا رامبراند، از هنر معاصر ایران تا هنر قرن ۱۷ اروپا، از خاستگاه‌ها و مکان‌های متفاوت جابه‌جا شدند و مهاجرت کرده و در یک کلاژ عظیم شرکت کرده است. باید توجه داشت که آثار در هوا خلق نمی‌شوند بلکه در بافت‌های تاریخی، فرهنگی و اجتماعی‌شان اتفاق می‌افتند.

سجودی با اشاره به کنده شدن آثار از بافت‌شان و منزوی شدن آنها و در کنار هم قرار گرفتنشان به شکل یک توده، به امر کپی بودن آثار نیز توجه کرد و آن را بخشی از این رویداد دانست که گرچه بدیهی است اما قابل تامل نیز هست.

وی در بخش دیگری از سخنانش، اضافه کرد: به نظر نمی‌آید که این ترکیبی که سرانجام این متن عظیم شهری را درست کرده است، کلاژ هدفمند و انتقادی باشد، بلکه بسته به امکاناتی که هر کدام از این بیلبوردها ایجاد می‌کرده است، به وجود آمده‌اند. دو راه برای بررسی این رویداد وجود دارد یکی اینکه بگوییم این حرکت در کل یک رخداد پست مدرن است، که از این راه می‌توان آن را نجات داد. آن زمان تمام ویژگی‌هایی که برشمردیم همانطور که از مولفه‌های هر رخداد هنری پست مدرن است، شامل حال آن هم خواهد شد. آن وقت این پروژه یک رویداد پست مدرن خواهد بود که در جهان بی‌نظیر بوده است.

سجودی با تاکید بر اینکه نگاه دومی نیز وجود دارد که من دوست دارم بیشتر از آن منظر به این رویداد نگاه کنم، عنوان کرد: می‌توان این اتفاق را محصول یک عمل گفتمانی به مثابه تولید و توزیع متن دانست که سرانجام به عمل اجتماعی منجر شده است. آنگاه می‌توان آن را به عنوان یک متن در نظر گرفت و وارد تحلیل گفتمانی رویداد شد.

در ادامه احمد نادعلیان، ضمن بیان اینکه من به دلیل ماهیت زیست و رفتارم، شاهد این اتفاق نبودم و تنها ۲،۳ بیلبورد را دیده‌ام، گفت: من از منظر یک جزیره‌نشین که ۶،۷ ماه تهران نبوده و آمده و به یک‌باره با این فضا مواجه شده سخن می‌گویم و در نتیجه نگاه من می‌تواند نگاه متفاوتی باشد. احساس می‌کنم زمانی که در شهر بیلبورد نصب می‌شود و در مقیاس‌های بزرگ‌تر در بزرگراه‌های شهر، باید با توجه به متوسط سرعت تردد ماشین‌ها، با یک سرعت عمل بالا، سریع‌ترین خوانش را ایجاد کرد.

یک هفته هم نوبت فرهنگ شد

وی با ذکر مثالی درباره یکی از این بیلبوردها، به این موضوع اشاره کرد که با توجه به سرعت عبور افراد، باید دید که چه اثری را در کجا و با چه مقیاسی و چگونه به نمایش درآوریم. اگر من خود را جای یک نخبه بگذارم خب از این رویداد به وجد خواهم آمد و حس می‌کنم که یک هفته هم نوبت ما شد که از آن اغتشاش بصری و تمامیت‌‌خواهی کالاهای مصرفی، صرف فرهنگ شود.

این هنرمند پیشکسوت عرصه هنرهای محیطی ضمن اشاره به اینکه باید دید که چه داده‌ایم و چه چیزی در قبالش دریافت کرده‌ایم، گفت: اینجا است که باید قدری تامل کنیم و ببینیم که آیا سکویی که برای کالاهای خاص ایجاد شده، مناسب کالای فرهنگی و هنری نیز هست! از سوی دیگر خود را جای یک انسان عادی می‌گذارم و می‌بینم که در خوشبینانه‌ترین شکل ممکن است افرادی را کنجکاو کند تا بیشتر بدانند.

نشست نقد و بررسی «نگارخانه‌ای به وسعت یک شهر»

نادعلیان در پایان با تاکید بر حفظ حق معنوی و مادی آثار به عنوان یک رسم خوب و فرهنگی، «نگارخانه‌ای به وسعت یک شهر» را اتفاق مبارکی برشمرد و ابراز امیدواری کرد که در آینده بتوان از این امکان برای رویدادهای فرهنگی بهتر استفاده کرد.

سخنران سوم این نشست، بهنام کامرانی، نقاش و پژوهشگر بود که ضمن تشکر از دست‌اندرکاران برگزاری پروژه «نگارخانه‌ای به وسعت یک شهر»، گفت: وقتی یک پدیده‌ای اتفاق می‌افتد، می‌شود خوانش‌های متفاوتی از آن داشت که الزاما این خوانش‌ها همگی مثبت نخواهند بود. البته اطمینان دارم که هیچ نیت بدی پشت این کار نبوده است اما واقعیت این است که در ایران پدیده‌های شگفت و نابهنگام، جریان‌ساز می‌شوند و شاید باید چنین اتفاقی رخ دهد تا بشود درباره‌اش صحبت کرد و قدم‌های بعدی و درست را برداشت.

وی با بیان اینکه ما ابتدا اجازه می‌دهیم بیلبوردهایی با موقعیت و شکل نابجا در سطح شهر ساخته شوند و در همه حوزه‌های بصری دخالت کنند و بعد برای آن به دنبال یک وجه اخلاقی می‌گردیم، افزود: این وجه اخلاقی دو بار را به دوش می‌کشد؛ یکی بار کار فرهنگی که رسانه‌های دیگر از زمان ورودشان باید انجام می‌داده‌اند و ندادند، مثل رادیو تلویزیون که کمترین کار را در این مسیر انجام می‌دهند اما بسیار تاثیرگذار هستند و می توانند مردم را به موزه‌ها بکشانند. در عین حال قرار است که این آثار هنری باعث شود که ما ۱۰ روز نبینیم که چقدر این بیلبوردها زشت هستند. فارغ از این ماجرا باید به اغتشاش اشاره کرد، تهران شهر مغشوشی است، هر جایش را که دست بزنی، یک جای دیگر خراب است حتی وقتی می‌خواهی چیز خوشگلی برایش تولید کنی باز به اغتشاش بصری‌اش کمک کرده‌ای، یعنی در واقع چیزی که در این شهر زیاد دیده می‌شود، عناصر بصری است.

خاطره دیدن اثر ونگوگ از ذهن پسر کوچکم پاک نمی‌شود

این مدرس دانشگاه، در بخش دیگری از سخنانش، اظهار کرد: در کنار این مطالب، من نمی‌توانم مواجه آنی با اثر دیوید هاکنی یا طراحی هوشنگ سیحون را در اثر عبورم، نادیده بگیرم. این مواجهه من را به شعف وا می‌دارد. من نمی‌توانم خاطره دیدن یک اثر ونگوگ را در ذهن پسر کوچکم، پاک کنم این تا آخر زندگی در ذهنش می‌ماند. بنابراین این پدیده را می‌توان از زوایای مختلف مورد بررسی قرار داد.

در ادامه این نشست، معاون پژوهشی خانه هنرمندان ایران از ناصر فکوهی دعوت کرد تا از منظری اجتماعی و انسان‌شناختی، درباره این رویداد به سخنرانی بپردازد.

نشست نقد و بررسی «نگارخانه‌ای به وسعت یک شهر»

فکوهی در ابتدای سخنانش ضمن بیان اینکه من یک آسیب‌شناس هستم و در نتیجه کسی نباید از حرف‌هایم شوکه شود زیرا کار آسیب‌شناس پیدا کردن مسائل است، گفت: بدیهی است که چنین رویداد‌هایی جنبه‌های مثبت و منفی زیادی دارند و می‌توان از هر سو به آن نگریست اما آن چیزی که آسیب‌شناسی در هر موضوعی به دنبالش هست، این است که به آسیب‌ها بپردازد و این به معنی نفی نکات مثبت هیچ رویدادی نیست.

وی با تاکید بر اینکه این بحث یک بحث اخلاقی نیست و ما نه به دنبال مقصر هستیم و نه به دنبال جایزه‌ دادن به کسی، افزود: مساله، بررسی یک پدیده اجتماعی است و نظر دادن درباره آن. دو مساله در اینجا باید از هم تفکیک شوند، یکی مسئله هنر در شهر و سیاست‌گذاری ورود هنر به شهر است که فکر نمی‌کنم کسی در زمینه ضرورت ورود هنر به شهر شکی داشته باشد، هر چند که فکر نمی‌کنم مسئولان ما در این مورد به اندازه کافی آگاهی داشته باشند. من با سیاستی که در حال حاضر برای ورود هنر به شهرهای ایران وجود دارد، کاملا مخالفم.

هنر خیابانی چیست؟

این استاد دانشگاه تهران با طرح مثال‌هایی از آثار سرامیکی زیر پل‌ها در بزرگ‌راه‌ها که مناسب سرعت حرکت ماشین‌ها نیستند، ادامه داد: اینها قابل دیدن نیستند، هدف از انتخاب چنین جایگاهی برای چنین هنری چیست؟ باید ببینیم هنر خیابانی چیست و چطور باید این هنر را وارد شهر کرد. ما میلیون‌ها فضای مرده شهری غیر از بیلبوردها داریم که می‌توانیم از آنها به عنوان محل اتفاقات هنری استفاده کنیم البته به شرطی که یک سری ترس‌ها را کنار بگذاریم.

ناصر فکوهی با اشاره به اینکه اگر بخواهیم اشکال وحشتناکی از ورود هنر به شهرهای بزرگ و کوچک که به عنوان مجسمه و حجم مانند لک‌لک‌ها، انار باز شده در میدان شهر ساوه، نخل‌های الکترونیک در بندر عباس و ...که موجب تخریب هنر می‌شوند را نادیده بگیریم، اظهار کرد: از سوی دیگر به عنوان یک رخداد، واقعا نمی‌توان حس خوب دیدن آثار هنری در شهر را نادیده گرفت. این رویداد می‌تواند یک شوک باشد و یک جریان فرهنگی را رقم بزند،، اما آیا این شوک به خصوص، قدرت این کار را دارد؟ ما روی تجربیات جامعه‌شناسی شهری می‌توانیم بگوییم، نه. بیشتر به سوی همزاد‌کردن شیء هنری با شیء کالایی حرکت می‌کند و در نهایت به شیء کالایی ضربه نمی‌زند بلکه یه شیء هنری ضربه می‌زند.

کاش آمار داشتیم چند نفر با دیدن تابلو مونه مرده‌اند!

شادمهر راستین، معمار و فیلمساز، آخرین سخنران این نشست بود که به سخنرانی پرداخت و گفت: من در حال ساختن فیلمی از «نگارخانه‌ای به وسعت یک شهر» هستم که در شهر تهران اجرا شد. مهم‌ترین چیز برای من در این پروژه آشنازدایی بود من همیشه دنبال این هستم که چگونه اثر هنری آشنا‌زدا می‌کند و آشنازدا می‌شود. این موضوع من را به یک مکث می‌رساند که مسئله بسیار مهمی در برخورد با هنر شهری است. مثلا بدم نمی‌آمد که آماری از میزان تصادفی که در این مدت شده، یا میزان آدم‌هایی که در اثر دیدن تابلو مونه در راه مرده‌اند، می‌داشتیم.

نشست نقد و بررسی «نگارخانه‌ای به وسعت یک شهر»

وی در ادامه با اشاره به تجربه کردن این پدیده که عرصه خیابان دیگر عرصه خیابان نباشد، بیلبورد، بیلبورد نباشد و حتی اثر هنری تنها پارچه‌ای باشد با یک نوشته، اضافه کرد: من هرگز چنین تجربه‌ای را در این ابعاد نداشته‌ام، اینکه چگونه بیلبورد و نقاشی ماهیت‌های خود را از دست دادند. پس از این مکث دیگر رفتارها عوض می‌شوند و من از خودم می‌پرسم که بعد از این اتفاق چه رفتاری صورت می‌گیرد.

تقدس‌زدایی از هنر با پروژه نگارخانه‌ای به وسعت یک شهر

این هنرمند در پایان به منحصر بودن این رویداد اشاره کرد و گفت: این پروژه در همه جای دنیا به دلایل مختلفی از اقتصادی بگیرید تا اینکه غلط است، رد شد و اولین بار در دنیا، در ایران اجرا شد. درست و غلط آن، ورای صحبت ما است. ما تنها بررسی می‌کنیم و من بسیار خوشحالم که در این رویداد، از هنر تقدس‌زدایی شد و این پرسش را دوباره مطرح کرد که آیا جایگاه تابلوی منحصر به فرد موزه است؟ گالری شخصی است؟ باید فارغ از بیلبورد بودن این جایگاه‌ها، به آنها نگاه کرد.

در پایان این نشست جمال کامیاب، مدیرعامل سازمان زیباسازی شهر تهران نیز به جمع حاضر در تالار استاد جلیل شهناز خانه هنرمندان ایران پیوست و طی سخنان کوتاهی گفت: من چون از ابتدای نشست نبودم مسلما نمی‌توانم به موضوعات اشاره شده بپردازم. وظیفه دارم از این نگاه‌ها و نقطه‌نظرات که قطعا می‌تواند در انتخاب مسیر درست‌تر ما را یاری کند، سپاسگزاری کنم. باید ساده و صمیمانه خدمتتان عرض کنم که گاهی ممکن است یک شخص اثری را خلق کند و بعد تحلیل‌هایی بشنود که به مخیله‌اش خطور نکرده باشد.

نشست نقد و بررسی «نگارخانه‌ای به وسعت یک شهر»
 

وی یادآور شد: ما دنبال این بودیم که اگر بتوانیم یک احساس خوب را هر چند برای مدت اندکی در شهروندان ایجاد کنیم، نمی‌دانم موفق بودیم یا خیر. به اعتقاد من انتشار زیبایی یک ارزش است و بسیاری از مسائلی را که نصیحت‌های مستقیم و برخی اقدامات دیگر نتوانسته، می‌آموزد. شاید قضاوت مردم را باید یک مقدار جدی‌تر گرفت، برداشت ما از نظرات این بود که مردم این حس خوب را پیدا کردند. قطعا کاستی‌ها در حال رصد‌شدن است و همین نشست هم بسیار می‌تواند راه‌گشا باشد. امیدوارم با این فعالیت‌ها اگر قرار است این اتفاق باز هم رخ دهد به شکل بهتری اتفاق بیفتد و اگر هم نباید اتفاق بیفتد، بدانیم تا انرژی بیشتری برایش نگذاریم.

سازمان زیباسازی شهر تهران با به کارگیری بیش از ۱۶۰۰ سازه تبلیغاتی، نگارخانه‌ای به وسعت یک شهر را با آثار هنرمندان بزرگ داخلی و خارجی به مدت ۱۰ روز در نقاط مختلف تهران برگزار کرد که به دلیل استقبال مردم این مدت، ۶ روز نیز تمدید شد.

کد خبر 2762049

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha