۲۶ خرداد ۱۳۹۴، ۹:۳۸

رونمایی از «هنرشفاف اندیشیدن»-۲؛

عادل بعضی وقت‌ها فردوسی‌پور است!/ هشدار درباره سرانه مطالعه

عادل بعضی وقت‌ها فردوسی‌پور است!/ هشدار درباره سرانه مطالعه

امیر حاج رضایی گفت: عادل بعضی وقت‌ها، عادل فردوسی‌پور است؛ چون می‌گوید روزی که فوتبال نباشد، انگار خورشید هم نیست و آن روز، روز خلاء من است.

به گزارش خبرنگار مهر، مراسم رونمایی از کتاب «هنر شفاف اندیشیدن» نوشته رولف دویلی با ترجمه عادل فردوسی‌پور، بهزاد توکلی و علی شهروز دوشنبه شب ۲۵ خرداد با حضور چهره‌های فرهنگی، سینمایی و ورزشی در مجموعه موزه سینما برگزار شد.

امیر حاج رضایی مربی سابق و کارشناس فوتبال در این برنامه گفت: من کتاب جدید ترجمه عادل را نخوانده ام و می‌خواهم درباره کتاب پیشین‌اش، «فوتبال علیه دشمن» صحبت کنم. عادل در مقدمه آن کتاب درباره زندگی و دیگر هیچ اثر اوریانا فالاچی نوشته و گفته فوتبال عین زندگی است. زمانی که جوان بودم به ۳ حوزه فوتبال، سینما و مطالعه علاقه‌مند بودم. وقتی در دانشگاه تهران تمرین می‌کردیم، هر ۳ آماده بود. یعنی اول به کتابفروشی های روبروی دانشگاه می‌رفتیم، بعد فوتبال بازی می‌کردیم و بعد هم به سینما می‌رفتیم.  

عادل هم بعضی وقت‌ها، فردوسی‌پور است!

وی افزود: تا پیش از «فوتبال علیه دشمن» کتاب‌های فوتبالی زیادی چاپ شده بود ولی سایمون کوپر برای نوشتن این کتاب به ۲۲ کشور سفر کرد و مخاطبان را با فوتبال واقعی آشنا کرد. در این کتاب به جمله‌ای از بورخس اشاره شده است که روزی در خیابان‌های بوینس آیرس قدم می‌زد و مردی از او پرسید شما بورخس هستید؟ بورخس هم گفت: بعضی وقت‌ها! عادل هم بعضی وقت‌ها، عادل فردوسی پور است. چون در مقدمه کتاب می‌گوید که روزی که فوتبال نباشد، انگار خورشید هم نیست و آن روز، روز خلاء من است.  

این فعال حوزه فوتبال در ادامه گفت: خیلی‌ها در کشورمان می‌خواهند عادل فردوسی پور شوند. وقتی او با زبان فوتبال، مسائل فرهنگی را در کشور ترویج داد، به نظرم این مهم است که هروقت تشخیص داد زندگی نامه اش را هم بنویسد و چاپ کند. روزی از سارتر پرسیدند از مرگ می‌ترسی؟ گفت لازم نیست مرا از مرگ بترسانی. روزی که قلم را از من بگیری، من می‌میرم. برای ما هم همین طور است، روزی که فوتبال را از عادل و تصویر و سینما را از کیانوش عیاری بگیری، می میرند. همان طور که ساز پرویز یاحقی را از او گرفتند و مرد. حوزه‌ای که انسان در آن فعال است، علت وجودی اوست.

حاج‌رضایی در بخش پایانی سخنانش گفت: نمی‌دانم چرا سطح مطالعه در ایران تا این حد پایین است؛ ۱۰ دقیقه. جستجوی دلایلش در این جا وقت می‌خواهد که از آن می‌گذرم. اما می خواهم یک جمله را هم به ژونالیست‌ها و روزنامه نگاران حاضر در برنامه بگویم. زمانی یکی از روزنامه نگاران جوان، خطاب به من و هم نسلان من نوشته بود آقایان شما باید کنار بروید و نیمکت‌های بازنشستگی برای شما آماده است. می خواهم بگویم ما را تبعید نکنید. تا زنده هستیم با فوتبال زندگی می کنیم. بگذارید یک گوشه این سفره بابرکت فوتبال بنشینیم. اگر فوتبال را از ما بگیرند، دچار مرگ می‌شویم؛ نه مرگ فیزیکی بلکه مرگ روحی. به هر حال خیلی خوشحالم که در دورانی زندگی می کنم که عادل فردوسی پور زندگی می کند. تمام مردم ایران، عادل را فرزند خودشان می دانند و این ناشی از صداقت اوست.

«فوتبال عیله دشمن» اتفاقی به دستم رسید

سخنران پایانی این برنامه نیز، عادل فردوسی پور بود که گفت: این قدر در این جلسه از من تعریف کردند که دیگر نمی دانم چه بگویم؟ واقعا چه بگویم؟ کتاب «فوتبال علیه دشمن» تصادفی به دستم رسید. به دنبال کتاب برای ترجمه می گشتم و چند اتوبیوگرافی را پیدا کردم که چندان کارهای وزینی نبودند. این کتاب، یک اثر اجتماعی سیاسی بود و توجهم را جلب کرد. آن را در سال ۸۹ ترجمه کردم و این روزها چاپ پنجمش دارد تمام می‌شود.  

رونمایی از ترجمه جدید عادل فردوسی پور

مجری برنامه تلویزیونی ۹۰ گفت: درباره سرانه مطالعه باید بگویم که واقعا تاسف‌آور است و ما واقعا خیلی کم می‌خوانیم. زیر ۱۰ دقیقه یک آمار فاجعه است. ما هر هفته یک پیتزا می‌خوریم. با این احتساب می شود سالی حدود ۵۰ پیتزا. ولی در مقابل سالی یک کتاب هم نمی خوانیم و این واقعا فاجعه است.

ترجمه درآمدزا نیست؛ بیشتر وسوسه است

وی افزود: به هر حال، درباره ترجمه باید بگویم که کار درآمدزایی نیست بلکه یک وسوسه و یک کار پردردسر جذاب است. وقتی کتاب چاپ شده را دستت می گیری و احساس می کنی محصولت است، حس عجیبی داری. بعد از آن کتاب، وسوسه شدم «هنر شفاف اندیشیدن» را هم ترجمه کنم. بهمن ماه سال گذشته بود که این کتاب به دستم رسید و اصلا هم وقتی باقی نمانده بود چون می خواستیم آن را به نمایشگاه کتاب برسانیم. مطمئن نبودم بشود آن را زود ترجمه کرد. به این ترتیب ۲ نفر از نوابغ دانشگاه صنعتی شریف در ترجمه کتاب کمکم کردند و همگن کردن ترجمه هایمان کار سختی بود.

فردوسی پور گفت: اواخر فروردین بود که کار را به صورت شبانه روزی ادامه دادیم تا کتاب به نمایشگاه برسد. شاید این کتاب تلنگری باشد برای این که بدانیم چه اشتباهاتی را مرتکب می‌شویم. راستی از سرانه مطالعه گفتیم. شنیده‌ام در این سالن موزه سینما، فیلم ها روزانه با ۵ نفر یا ۲ نفر تماشاچی اکران می شوند. مثل این که وضع سینما از کتاب هم بدتر است!

کد خبر 2780083

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha