خبرگزاری مهر- گروه فرهنگ: اگرچه در دوره معاصر، رواج نظریههای ادبی جدید که اخلاق و هنر را دو مقوله جدا از هم میدانند، سعدی را خصوصاً در گلستان و بوستان که نمونههای ممتاز ادبیات تعلیمی ادبیات فارسی است و وجه غالب سخنش در آنها پندها و نصایح اخلاقی است، تا حد یک واعظ و خطیب منبری که تنها فصاحت و بلاغتش در زبان فارسی زبانزد است، پایین آورده؛ اما جالب است بدانیم سعدی از نخستین شاعرانی است که آثارش به زبانهای اروپایی ترجمه شد. مشهور است یکی از کشیشان مسیحی پس از مطالعه ترجمه گلستان و بوستان، تصور کرده بود که این کتاب متعلق به یکی از پیامبران بنیاسرائیل است که اثرش تازه پیدا شده است. ملکالشعرا بهار در قطعهای معروف کتاب او را به قرآن شبیه میداند:
راستی دفتر سعدی به گلستان ماند طیباتش به گل و سبزه و ریحان ماند
اوست پیغمبر و این نامه به فرقان ماند هر که او را کند انکار، به شیطان ماند
در گلستان که گفتهاند سعدی "انسان را با دنیای او و با همه معایب و محاسن و با تمام تضادها و تناقضهایی که در وجود او هست تصویر میکند"، از همان مقدمه معروف "منت خدای را عزوجل... " تا انتهای باب هشتم، ضمن حکایاتی که گاه خودِ سعدی هم یکی از بازیگران این حکایتها میشود، تعالیم اخلاقی قرآن آنچنان به شهد ظرافت آمیخته است که غالباً روح خطابی و تعلیمی کتاب فراموش میشود. گاه این آموزههای اخلاقی قرآن صورت صریح یک آیه قرآنی است مانند:
موسی علیهالسلام قارون را نصیحت کرد که "احسن کما احسن الله الیک" نشنید عاقبتش شنیدی.
که کاملاً برابر است با آیه "وَ أَحْسِنْ كَما أَحْسَنَ اللَّهُ إِلَيْك«(آیه 77 سوره قصص)
یکی بر سر راهی مست خفته بود و زمام اختیار از دست رفته، عابدی بر وی گذر کرد و در آن حالت مستقبح او نظر کرد، جوان از خواب مستی سر برآورد و گفت: "إِذا مَرُّوا بِاللَّغْوِ مَرُّوا كِراما" (آیه 72 سوره فرقان)
اما در گستان قطعههایی هم هست که خواننده امروزی باید با آموزههای قرآنی انس بیشتری داشته باشد تا اشاره سعدی را دریابد:
بلبلان را دیدم که به نالش درآمده بودند از درخت، کبکان از کوه، غوکان در آب و بهایم از بیشه، اندیشه کردم که مروت نباشد که همه در تسبیح و من به غفلت خفته . که سعدی در آن نظر دارد به آیه "إِنْ مِنْ شَيْءٍ إِلَّا يُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَ لكِنْ لا تَفْقَهُونَ تَسْبِيحَهُم" (آیه 44 سوره اسراء)
صیّاد بیروزی ماهی در دجله نگیرد و ماهی بیاجل در خشکی نمیرد که مطابق با آموزة قرآنی است که "وَ ما مِنْ دَابَّةٍ فِي الْأَرْضِ إِلَّا عَلَى اللَّهِ رِزْقُها" (آیه 6 سوره هود)
در بوستان که دنیای آرمانی سعدی است و در آن "انسان چنانکه باید باشد، نه آنگونه که هست چهره مینماید"؛ در ابواب دهگانه کتاب به قرآن و تعالیم آن توجه داشته است:
یکی را به سر بر نهد تاجِ بخت یکی را به خاک اندر آرد ز تخت
"وَ تُعِزُّ مَنْ تَشاءُ وَ تُذِلُّ مَنْ تَشاءُ بِيَدِكَ الْخَيْرُ إِنَّكَ عَلى كُلِّ شَيْءٍ قَدِير" (آیه 26 سوره آل عمران)
قدیمی نکوکار نیکیپسند به کلک قضا در رحم نقشبند
"هُوَ الَّذِي يُصَوِّرُكُمْ فِي الْأَرْحامِ كَيْفَ يَشاء" (آیه 6 سوره آل عمران)
در غزل عاشقانه که شعرا عموماً احوال و عواطف درونی خود را در موضوع عشق بیان میکند، شاید به نظر رسد سعدی به قرآن کمتر نظر داشته باشد، اما باید دانست سعدی در غزلیات خود هم از مضامین قرآنی بسیار بهره گرفته است:
و ما ابری نفسی و لا ازکیها که هر چه نقل کنند از بشر در امکان است
"وَ ما أُبَرِّئُ نَفْسِي إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ إِلَّا ما رَحِمَ رَبِّي«(آیه 53 سوره یوسف)
راستی کردند و فرمودند مردان خدای ای فقیه اول نصیحت گوی نفسِ خویش را
که میتواند تلمیحی باشد به این آیه از سوره بقره "أَ تَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبِرِّ وَ تَنْسَوْنَ أَنْفُسَكُم«(آیه 44 سوره بقره)
در قصاید مدحی که بنابر سنت ادبیات فارسی، شعرا به مدح یکی از ممدوحان خود میپردازند و در این مدایح غالباً جانب انصاف را فرو میگذارند و با اغراق شاعرانه او را بهترین توصیف میکنند "همان رویه ترس و پرهیز که بوستان را رنگی از سخنان انبیا میبخشد، در قصاید شیخ نیز هست... غالب در روی ممدوح میایستد و او را اندرز میدهد و ملامت میکند و از اندیشه بیداد و گناه بر حذر میدارد"
کوه و دریا و درختان همه در تسبیحند نه همه مستمعی فهم کنند این اسرار
"إِنْ مِنْ شَيْءٍ إِلَّا يُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَ لكِنْ لا تَفْقَهُونَ تَسْبِيحَهُم«(آیه 44 سوره اسراء)
گو نظر باز کن و خلقت نارنج ببین ای که باور نکنی فیالشجر الاخضر نار
"الَّذِي جَعَلَ لَكُمْ مِنَ الشَّجَرِ الْأَخْضَرِ ناراً فَإِذا أَنْتُمْ مِنْهُ تُوقِدُون«(آیه 80 سوره یس)
من آنچه شرط بلاغست با تو میگویم تو خواه از سخنم پندگیر و خواه ملال
"وَ ما عَلَى الرَّسُولِ إِلَّا الْبَلاغُ الْمُبِين«(آیه 18 سوره عنکبوت)
در مجموع باید نظر مرحوم غلامحسین یوسفی را در مورد گلستان، به کل آثار سعدی تعمیم داد که "در گلستان آیه و حدیث و شعر و مثل تازی نیز هست، ولی آنچنان با نسج کلام آمیخته و بجا و بموقع است که نه تنها مانعی در القاء اندیشه پدید نیاورده، بلکه بر رسایی سخن افزوده و آن را شیرین و نمکین کرده است."
حامد شکوفگی، دانشجوی دکتری زبان و ادبیات فارسی دانشگاه زنجان
نظر شما