خبرگزاری مهر- گروه بین الملل: منطقه خاورمیانه مدت هاست که با خون و کشتار خو گرفته است. در قرن گذشته کشتارها و خشونت ها از سوی رژیم های دیکتاتوری و استبدادی که گواه بارز آن بعثی ها در عراق بودند رخ می داد.
از زمان حوادث یازده سپتامبر سال ۲۰۰۱ آمریکا بهانه ای یافت تا به کشورهای دیگر لشکرکشی کند و جنگ افغانستان و عراق را به راه انداخت. اینکه چرا ما باید به عقب بازگردیم زیرا در این دوران شاهد هستیم که گروه های افراطی بستر و شرایط لازم را برای توسعه و گسترش می یابند.
آمریکا بدون شک در تقویت القاعده و گروههای افراطی که بعدها از آن منشعب شدند نقش اساسی داشته است. آنها به بهانه دموکراسی و حقوق بشر وارد عراق شدند تا برای مردم این کشور ثبات و بهشت آرمانی به بار آورند اما در مقابل جز بی ثباتی و نا امنی ارمغان دیگری برای ملت بخت برگشته عراق نداشتند.
عراقی ها از سال ۲۰۰۳ هرگز روی آرامش و آسایش ندیده اند. البته نه اینکه قبل از آن شرایط خوبی داشتند بلکه از نظر امنیتی اشغالگران آمریکایی آرامش مردم این کشور را سلب کردند.
آنچه آمریکایی ها برای ملت عراق به بار آوردند میلیون ها بیوه زن و هزاران کودک بی سرپرست و انواع بیماری های روانی بود. نظامیان آمریکایی در نیمه شب به منازل مردم یورش می بردند و خود این یورش ها جدا از بازداشت افراد خانواده که خود تاثیرات خاص خود را داشت، از نظر روانی تاثیر مخربی بر اعصاب و روان زنان و کودکان خانواده داشت.
علاوه بر تبعات منفی یورش آمریکایی ها باید به خودروها بمب گذاری شده و انواع انفجارها و بمبهایی اشاره کنیم که بلای جان عراقی ها بود. عراق اندکی شرایطی بهتری پیدا کرده بود تا اینکه در سال ۲۰۱۱ بحران سوریه رخ داد.
عراقی ها که به کمک نیروهای شورای بیداری و نظامی خود موفق به مهار گروههای افراطی شده بودند به ناگاه خود را در معرض اقدامات تروریستی که سرمنشاء آنها کشور همسایه یعنی سوریه و گروه های تروریستی بی شماری که در آن قرار داشت، دیدند.
اما حامیان این اقدامات تروریستی چه کشورهای بودند؟ بدون شک از نقش قطر و عربستان سعودی در حوادث سوریه و عراق نباید غافل شد به ویژه در سوریه که آشکارا این دو کشور به همراه ترکیه از تروریستها حمایت کرده و می کنند.
همه تلاش کشورهای حوزه خلیج فارس به ویژه عربستان سعودی این بود تا شراره های این اقدامات به داخل آن نفوذ نکند. آنها قصد داشتند که به نوعی در ورای مرزهای خود، تروریسم و کشتار را نگه دارند اما سحر ساحر به خود آنها بازگشت. انفجارهای اخیر در شرق عربستان و انفجار روز گذشته کویت به خوبی گواه این است که تروریسم در آستانه دروازه های کشورهای حوزه خلیج فارس است.
در واقع انفجاری که روز گذشته در مسجد امام صادق(ع) شهر کویت یعنی جایی -که قریب به هزاران نمازگزار مشغول اقامه نماز جمعه بودند- در شرایطی رخ داد که کویت همانند سعودی ها در حمایت از گروههای افراطی نقش داشت. معمولا کمک هایی که برای گروههای افراطی درسوریه و عراق ارسال می شود از سوی جمعیت های خیریه و برخی تاجران وابسته به سلفی هایی رخ می دهد که شیعه را دشمن می دانند.
در واقع با نگاهی به انفجارهای رخ داده به خوبی می توان پی برد که این کشورها شرایط و بستر مناسب را برای رشد تروریست ها دارند. کویت هم مانند دیگر کشورهای حوزه خلیج فارس جمعیتی شیعه دارد و شیعیان در کویت در مقایسه با دیگر کشورهای حوزه خلیج فارس وضع بهتری دارند. آنها حسینه و مساجد دارند و آیین های خاص خود را اجرا می کنند اما به نوبه خود گروههای سلفی تندرو ضد شیعه نیز دارد.
اما در کویت و دیگر کشورهای حوزه خلیج فارس از جمله عربستان، شیعیان مورد ظلم و بی عدالتی قرار می گیرند آنها اجازه ورود به بسیاری از مشاغل از جمله مشاغل امنیتی و اطلاعاتی را ندارند و اگر هم وارد شوند از رده های پایینی بالاتر نمی روند.
در کشورهای حوزه خلیج فارس به ویژه عربستان سعودی بیش از ۳۰ شبکه تلویزیونی علیه شیعیان و در حمایت از افراط گرایی فعالیت می کنند و با این فضا و تنش طایفه ای بدون شک تروریسم به کشورهای حوزه خلیج فارس که اخیر با بهره گیری از همین ثبات توانسته اند رشد اقتصادی داشته باشد خواهد رسید.
در واقع انفجار کویت حلقه جدیدی است که به دیگر پایتخت های کشورهای حوزه خلیج فارس و دیگر کشورهای عربی خواهد رسید. همانطور که به تونس که برخی به موفقیت آن از نظر در پیش گرفتن دموکراسی موفق می بالیدند رسیده است.
داعش هم اکنون در لیبی حضور دارد، در مصر گروه موسوم به انصار بیت المقدس در تونس و الجزایر برخی گروههای تروریستی دیگر، در سوریه و عراق که وضع کاملا مشخص است. در عربستان و کویت نیز اخیرا تروریست ها رخنه پیدا کرده اند. با توجه به شرایط جدید به نظر می رسد که کشورهای حوزه خلیج فارس باید با ثبات و در نتیجه فضا و بستر مناسب برای سرمایه گذاری اقتصادی و به تبع آن توسعه خداحافظی کنند. زیرا جایی که تروریسم رشد و نمو می کند دیگر فضایی برای توسعه و شکوفایی باقی نمی گذارد.
در واقع انفجار القطیف و الدمام عربستان و هم اینک انفجار مسجد امام صادق(ع) در کویت همانند گلوله برفی است که در حال بزرگتر شدن و نابود کردن است.
اما راهکار چیست؟
راهکار مقابله با شرایط بحرانی ایجاد اصلاحات در این کشورهاست. باید شیعیان در این کشورها وضع برابری داشته باشند و مورد اجحاف قرار نگیرند از دامن زدن به مشکلات طایفه ای باید پرهیز شود. بی عدالتی ها باید رفع شود. متاسفانه در کشورهای حوزه خلیج فارس از جمله عربستان هیچ بستری برای اصلاحات و دموکراسی و برابری وجود ندارد بلکه شرایط و به قول معروف حاضنه و بستر تروریسم فراهم است.
دیگر اینکه باید همه شبکه هایی که در راستای دامن زدن به مشکلات طایفه ای در میان کشورهای اسلامی فعالیت می کنند تعطیل شوند و به عبارت دیگر رسانه ابزاری برای کنترل تنش ها باشد نه دامن زدن به آنها. تا زمانی که شبکه هایی افراطی فعالیت می کنند باید منتظر ابوسلیمان های داعشی برای منفجر کردن خود در میان نمازگزاران بود.
همچنین باید شرایط در کشورهای عربی به گونه ای باشد که جوانان به سوی گروههای افراطی گرایش پیدا نکنند. بیکاری مهمترین عاملی است که در سوق داده شدن جوانان به سوی تروریسم نقش موثری دارد. گروههای افراطی از خانواده های فقیر و جوانان بیکار برای رسیدن به اهداف خود استفاده می کنند. آنها کودکان خانواده های بینوا را به خدمت می گیرند.
دیگر اینکه باید حمایت همه جانبه برخی کشورها از گروه های افراطی و تروریستی قطع شود تا زمانی که حمایت مالی و تسلیحاتی از تروریست ها در سوریه و عراق وجود دارد نمی توان انتظار داشت که این گروهها ضعیف شوند.
نظر شما