به گزارش خبرگزاری مهر، در بیستمین شماره این دوفصلنامه که به صاحب امتیازی «پژوهشگاه حوزه و دانشگاه» و سردبیری دکتر محمدجعفر پاکسرشت منتشر میشود به موضوعاتی همچون روشهای آموزش مفاهیم دینی، بررسی الگوی معنویتباوری فارغ از دین، روششناسی آموزش اخلاق، ارائه الگوی کاهش نابرابریهای آموزشی، تأثیر نقش پدری بر تربیت دینی فرزندان و کارکرد تربیتی شک روششناختی پرداخته شده است.
در ادامه، معرفی تفصیلی هر یک از مقالات شماره جاری را از نظر میگذرانید:
۱. عدم انطباق روش تدریس دبیران دین و زندگی پایه سوم متوسطه با کتاب راهنمای تدریس اثر حسن اسلامیان، محمود سعیدی رضوانی و مقصود امین خندقی
این پژوهش با هدف تعیین میزان انطباق روش تدریس دبیران درس دین و زندگی پایه سوم متوسطه با کتاب راهنمای تدریس و از طریق روش توصیفی- پیمایشی، انجام گردید. نتایج نشان داد که در ارتباط با مولفههای کلیات و تمهیدات، میزان انطباق فعالیتهای دبیران با توصیههای کتاب راهنمای تدریس در هیچ یک از موارد در حد مطلوبی نیست و نیز انطباق فعالیتهای دبیران و مشارکت دانشآموزان در بخش سازماندهی فعالیتهای یاددهی- یادگیری با توصیههای کتاب راهنمای تدریس در بیشتر موارد در حد مطلوبی نبود. همچنین اکثر دبیران اظهار داشتند که آگاهی، تسلط و استفاده آنان از کتاب راهنمای تدریس بسیار کم است. در مجموع، از روش تدریس توصیه شده در راهنمای تدریس تا حد زیادی غفلت شده است. این امر اثربخشی برنامه درسی درس «دین و زندگی» را با چالشی جدی مواجه میسازد.
۲. تحلیل و نقد رویکردهای تربیت معنوی نوپدید: بررسی الگوی معنویتباوری فارغ از دین اثر حسین باغگلی، بختیار شعبانیورکی، علی نهاوندی و ابوالفضل غفاری
رویکردهای «تربیت معنوی» را میتوان از دو منظر دینی و فارغ از دین مورد توجه قرار داد. هدف مقاله حاضر بررسی و نقد رویکردهای تربیت معنوی در اردوگاه معنویتباوران فارغ از دین است. بنابراین نخست سه رویکرد تربیت معنوی نوپدید؛ تحویل دین به اخلاق، انتگرال و تک بُعدینگر؛ مورد بررسی قرار گرفت و سپس اهداف و پیشفرضهای «تربیت معنوی» در این رویکردها مورد تحلیل قرار گرفت و بالاخره ضمن نقد رویکردهای مورد نظر، از دو زاویه ساختاری(عدم تضمین ثبات، محدودنگری، تلاش برای رسمیت یافتن در عین مخالفت با آن و عدم انطباق با واقعیتهای وجودی انسان) و روشی(مبتنی بر روشهای استفاده شده در هر یک از سه رویکرد) نشان داده شد که معنویتهای نوپدید، بهرغم اثرگذاریهای مقطعی و موضعی، به دلیل عدم برخورداری از ساختار متناسب با شرایط وجودی انسان و همچنین ضعف در روشهای پیشنهادی برای تحقق اهداف خود، در دراز مدت با دشواری مواجه هستند.
۳. بررسی قصهگویی قرآن به عنوان روشی فعال درآموزش اخلاق اثر ملوک خادمی و فاطمه مهرولی
این پژوهش با هدف شناخت و تبیین ویژگیهای قصهپردازی قرآن به عنوان یک روش آموزشی فعال انجام شده است. نتایج این بررسی نشان داد که شیوه قصهپردازی قرآن با بهرهگیری از ویژگیهایی چون تنوع در آغاز قصهها، شیوههای متنوع گفتوگو، ایجاز، پرسش و پاسخ، تاکید بر شیوهی روایت غیرخطی، سفیدخوانی و حذف برخی پردههای قصه برای مخاطب و در نهایت تشویق به تفکر و استدلال، یک شیوهی آموزشی فعال است با محوریت تربیت درونی، تعامل دوسویه، یادگیری بر پایه فعالیت مخاطب و نقش تسهیل کنندهی مربی.
۴. تحلیل وضعیت و ارائه الگوی کاهش نابرابریهای آموزشی و عدالت گستری براساس آموزههای دینی و ارزشهای انقلاب اسلامی: مطالعه موردی دانش آموزان مقطع متوسطه استان آذربایجان غربی اثر مریم سامری، محمد حسنی، میرمحمد سیدعباسزاده و میرنجف موسوی
این تحقیق با هدف تحلیل وضعیت و ارائه الگوی کاهش نابرابریهای آموزشی و عدالتگستری در بین دانشآموزان مقطع متوسطه استان آذربایجانغربی بر پایه آموزههای قرآن و نهجالبلاغه و دیدگاه حضرت امام خمینی (ره) در حوزه عدالت و برابری صورت گرفته است. با مراجعه به قرآن کریم، نهجالبلاغه و مجموعه ۲۲ جلدی صحیفه امام (ره) شاخصهای مورد نیاز از طریق تحلیل محتوا استخراج و سپس با توجه به وضعیت موجود شاخصها در جامعه آماری مورد نظر مدل نهایی کاهش نابرابریهای آموزشی ارائه شده است. نتایج نشان میدهد که بین دانشآموزان دختر و پسر، بین مدارس شهری و روستایی و بین طبقات اجتماعی مختلف نابرابری وجود دارد اما بین دانشآموزان اقوام مختلف ساکن در استان آذربایجانغربی نابرابری وجود ندارد. براساس نتایج تحلیل مسیر، شاخص اقتصادی بیشترین تأثیر را بر نابرابری آموزشی دارد.
۵. شک روششناختی، روشی برای تربیت اعتقادی اثر حبیب کارکنبیرق، محسن ایمانی، علیرضا صادقزاده و طوبی کرمانی
هدف این مقاله تبیین شک روششناختی، به عنوان روشی برای تربیت اعتقادی است. با توجه به اینکه عنوان مقاله، برگرفته از اصطلاح مشهور شک روششناختی دکارت است، ابتدا به معرفی اجمالی این نوع شک پرداخته شده، در ادامه شک غزالی نیز به دلیل مشابهتی که با شک دکارت دارد به اختصار بیان شده است. چالش تلقین در برابر تربیت اعتقادی، شک مطلوب و نامطلوب، شک و یقین در اسلام و راه برطرف نمودن شک، چیستی تربیت اعتقادی و اهمیت آن و در نهایت استفاده از شک روششناختی برای تربیت اعتقادی، موضوعات بعدی این مقاله را تشکیل میدهند. تحقیق حاضر نشان میدهد که به کارگیری شک روششناختی در تربیت اعتقادی منجر به نتایج زیر میشود: احترام به آزادی و اختیار متربی، پرورش تفکر انتقادی متربی، اندیشیدن به جای حفظ اندیشههای دیگران، جلوگیری از تعصب و دعوت به گفتوگو، دستیابی به یقین فکری و آرامش روانی.
۶. بررسی فلسفه شخصی اساتید در زمینه تربیت دینی از منظر اساتید دانشگاه کردستان اثر شادی محمدی، کیوان بلندهمتان و خلیل غلامی
این پژوهش به هدف بررسی فلسفه شخصی اساتید در زمینه تربیت دینی، با رویکرد کیفی و نمودنگارانه انجام شد. یافتهها حاکی از آن است که به باور استادان، تربیت دینی در شرایط فعلی از جایگاه مطلوبی برخوردار نیست. از این رو، به اساتیدی نیاز دارد که در آنها تربیت و تربیت دینی نهادینه شده باشد و با گفتار و عمل خود، آشکارا و نهان برای کمال دانشجویان تلاش کنند. آنان با اهمیت دادن به زیرساختهای اخلاقی و دینی و با توجه به اصل آزادی فکر و عمل و در کنار آن با الگومحوری خود، باید چهرهای از دین را برای دانشجو به تصویر بکشند که دغدغه اوست. برای این، استاد لازم است دانشجو و زمینههای خانوادگی و فرهنگی او را شناخته، وی را به سوی کردار راستین دینی به دور از ریا کشانده و خود در این کار پیشگام باشد ولی هر گاه لازم شد، دوستانه و مشاورهگونه دانشجو را راهنمایی کند.
۷. تأثیر نقش پدری بر تربیت دینی فرزندان در بین خانوادههای شهر مشهد اثر حمید مسعودی، محمد مظلوم خراسانی و محسن نوغانی
این پژوهش به بررسی تأثیر نقش پدری در ابعاد بازی، عاطفی و پرورشی، ارائهدهنده خدمات، حمایتی، مراقبتی، هویت بخشی و تربیت اجتماعی و روانی بر تربیت دینی پرداخته است. یافتهها نشان میدهد، نقش بازی کردن، نقش عاطفی و پرورشی، نقش ارائهدهنده خدمات، نقش حمایتی، نقش مراقبتی، نقش هویتبخشی جنسیتی و در نهایت نقش تربیت اجتماعی بر نقش تربیت دینی پدر تأثیر معنیداری داشته و نقش مراقبتی نیز بیتأثیر است. نتیجه پژوهش نشان می دهد که در خانواده های امروزی پدران با توجه به ابعاد چندگانه وظایف خود نقش مهمی را در تربیت دینی فرزندان خود دارند و این ظرفیتها می توانند با آموزش و فرهنگسازی در کشور مورد توجه جدی قرار گیرد.
۸. تبیین دیدگاه علامه طباطبائی در باره شأن اجتماعی انسان و دلالتهای آن در برنامه درسی تربیت اجتماعی اثر رضاعلی نوروزی و منیره عابدی
این مقاله، در صدد است با کاربرد شیوهای تحلیلی، به استخراج و تدوین دیدگاه علامه طباطبائی در باره شأن اجتماعی انسان و دلالتهای آن در برنامه درسی تربیت اجتماعی بپردازد. نتایج پژوهش حاضر، نشانگر آن است که نظریهپردازان اجتماعی نگرشهای متفاوتی پیرامون نحوهی ارتباط انسان و اجتماع دارند؛ بهنحویکه برخی، اصالت را به فرد و برخی به جامعه میدهند. در این میان، دیدگاه علامه طباطبایی، دیدگاهی ابتکاری و بدیع است که با اتکا به اندیشههای اجتماعی و انسانشناسی اسلام، توانسته است به بهترین نحو ممکن، شأن اجتماعی انسان را به تصویر بکشد. در اندیشهی او، بین جامعه و افرادش رابطهای دو سویه و بسیار عمیق وجود دارد که در آن هر کدام عامل رشد دیگری و در عین حال مسئول کمال خویشتن هستند. این جهتگیری، تغییری اساسی در برنامههای تربیت اجتماعی را میطلبد که بر خلاف آنچه امروزه در نظامهای آموزشی جریان دارد، نه فرد را برای خدمت به جامعه تربیت کند و نه جامعه را ابزاری در دست او بداند.
علاقه مندان مي توانند جهت مشاهده نسخه الكترونيك اين شماره مجله به نشاني islamicedu.rihu.ac.ir مراجعه نمايند. همچنين آرشيو شمارههای پيشين مجله در نشانی فوق موجود است.
نظر شما