خبرگزاری مهر _ گروه فرهنگ: انتشارات هزاره ققنوس، به عنوان ناشری که بیشتر کتاب های حوزه انقلاب و دفاع مقدس را چاپ می کند، کار خود را از سال ۸۲ آغاز کرده و تا امروز در بازار نشر کشور دوام آورده است. این ناشر از ابتدای کارش تا امروز، ۴۵۰ عنوان کتاب چاپ کرده است.
هزاره ققنوس چند سالی است که به برگزاری مسابقه داستان کوتاه نویسی مبادرت دارد و برگزاری مسابقه شعر را نیز آغاز کرده است. این ناشر چند سالی است که طرح نذر کتاب را در دستور کار قرار داده و امسال دوره دهم آن را با ۳۵ ناشر و ۲۰۰ عنوان کتاب انجام می دهد.
در دیداری کوتاه با حمیدرضا حاجی آبادی مدیر این انتشارات، فرصتی پیش آمد تا صحبت و گفتگویی بی تعارف با این مدیر نشر داشته باشیم و درباره دلایل و چگونگی دوام آوردنش در این سال ها در بازار نشر کشور داشته باشیم.
مشروح گفتگوی مذکور در ادامه می آید:
* آقای حاجی آبادی، خیلی مواقع ناشران خصوصی از وضعیت بازار نشر، راحت بودن کار ناشر دولتی و سخت بودن کار خودشان و مسائل مشابه، گلایه می کنند. اما تعدادی از ناشرهای خصوصی با وجود مشکلات و گلایه هایی که دارند، وضعیت قابل قبولی دارند که گاهی موجب تعجب شنونده انتقادهایشان می شود. می خواهم بی تعارف از شما راز موفقیت و دوام آوردنتان در بازار نشر ایران را بپرسم!
تفاوتی که کار من با کار باقی دوستانی که وارد این حرفه می شوند دارد، به یکی از شعرهای حافظ بر می گردد و این دوستان «دولت مستعجل» هستند که می آیند و می روند. تفاوت کار، در این است که من از سال ها پیش از راه اندازی انتشارات هزاره ققنوس، تجربه کار در حوزه نشر را داشتم. می توان گفت به نوعی حرفه ای این کار بودم و وارد آن شدم. من همه هزینه ها و بودجه ها را صرف چاپ کتاب نکردم. تعداد عناوین مان هم در هزاره ققنوس به مرور افزایش پیدا کرد. به یاد دارم که اولین سال فعالیت مان، ۳ کتاب چاپ کردیم. سال بعد هم ۱۰ عنوان. بنابراین کار را به مرور توسعه دادیم و به برگشت سرمایه هم فکر کردیم.
در ابتدای کار، مبلغی را برای خرید منزل مسکونی کنار گذاشته بودم که آن را وارد کار نشر کردم. تلاش هم کردم که دیگر به آن دست نزنم و خود آن مبلغ باشد که تولید کند و کار را جلو ببرد. الان هم که به ۴۵۰ عنوان کتاب رسیده ایم، از همان مبلغ مختصری است به عنوان وام برای زندگی خودم کنار گذاشته بودم و سعی نکردم کمکی از نهادهای دیگر بگیرم. اگر کتابی از ما خریداری شده، در هیئت خریداری وزارت ارشاد خریداری شده است و این گونه نبوده که با نامه فلان مسئول، کسی تیراژ ۱۰ هزارتایی از کتاب های هزاره ققنوس را بخرد.
* تیراژ کتاب های شما در حال حاضر چند نسخه است؟
ما دو نوع کتاب داریم. کتاب هایی که از آنها استقبال می شود؛ مانند «قطار پنجاه و هفت» و... که قرار است به چاپ چندم برسند. چاپ این کتاب ها را با هزار و ۱۰۰ نسخه شروع می کنیم و چاپ های بعدی را هم با همین رقم منتشر می کنیم. اما گاهی کتاب هایی هم داشته ایم که با شمارگان ۲ یا ۳ هزارتا چاپ کرده ایم. چون مثلا پیش آمده که هزار نسخه درخواست داشته و ما ۲ هزارتای باقی را برای خودمان نگه داشته ایم.
در مورد بقیه کتاب ها به ویژه در حوزه شعر، سیاست ما این است که چاپ اول کتاب را در تیراژ محدودی مانند ۲۲۰ نسخه منتشر می کنیم و وضعیت بازار را می سنجیم. اگر ببنیم که ۲۲۰ نسخه کتاب در بازاری مانند نمایشگاه کتاب تهران فروش رفت و اصطلاحا بعد از آن ها زنگ خور تلفن انتشارات بالا بود، قطعا سراغ چاپ دوم آن با شمارگان هزار و ۱۰۰ تا می رویم.
* تعدادی از ناشران موفق خارجی، این کار را می کنند.
بله. بهتر از این است که شما کتاب را با شمارگان بالا، چاپ کنید و سرمایه تان بخوابد و هیچ اتفاقی هم برایش نیافتد. بعد هم فضای شما را اشغال کند و هزینه انبارداری به شما تحمیل کند. مشکل بعدی این می شود که ۴ سال از انتشار آن کتاب می گذرد و شما می بینید که کتابی که ۲۰۰ صفحه دارد و امروز باید ۱۲ هزار تومان قیمت بخورد، باید به همان مبلغ ۴ سال پیش، به قیمت ۲ هزار تومان به فروش برود. این اصلا به صرفه نیست. اگر آن کتاب را خمیر کنید، شاید بیشتر به صرفه باشد. در نتیجه روی کتاب هایی که امکان فروش ندارند، ریسک نمی کنیم. به همین دلیل هنوز توانسته ایم به حیات مان ادامه بدهیم.
* به نظر می رسد این کار به نوعی قمار است. یعنی شما سرمایه خودتان را وسط می گذارید و چاره ای جز ادامه دادن ندارید!
یک بحثی هم وجود دارد و بین همکاران من میان ناشران خصوصی مطرح است و آن عشق و علاقه است. من گاهی به همکاران خودم در انتشارات هزاره ققنوس می گویم که اگر ملک دفتر انتشارات را که برای خودم است، اجاره می دادم، حداقل ماهیانه ۲ میلیون تومان اجاره می گرفتم. الان ۲ میلیون تومان اجاره که نمی گیرم هیچ، تازه باید ۲ میلیون تومان هم هزینه آب، برق، گاز، کارهای دفتری، پرسنل و پیک و... دارم. باید منتظر باشم تا حداقل ماهی یک میلیون سود بکنم تا ماهیانه یک تومان در دستم داشته باشم.
همان طور که اشاره کردم، مساله عشق و علاقه مطرح است. برای من نوعی چندان مهم نیست که بتوانم سود کنم. چون اگر پولم را در بانک بگذارم، سود خواهم کرد.
* منظورتان این است که همین که کتاب را در ویترین کتابفروشی ها ببینید، برایتان کافی است؟
بله. یکی عشق و علاقه است و دیگری بحث رسالت و هدفی که در نظر گرفته ایم. این جمله را برای اولین بار است که می گویم و امیدوارم کسی امتیاز نگیرد. آن هم این است که مطمئن هستم در افق دور و بازه زمانی بلند، ضرر نخواهم کرد. چرا؟ چون کتابی را که منتشر می کنم، سال ها بعد، ارزش افزوده خواهد داشت. از بین ۴۵۰ عنوانی که تا به حال چاپ کرده ام، اگر ۵۰ عنوان داشته باشم که مورد استقبال باشد و مرتب تجدید چاپ شود، برای من ناشر کافی است. در نتیجه ارزش افزوده اش به این شکل خواهد بود که اگر می خواستم در سال اول، همین انتشارات را بفروشم، کسی اسمش را هم نمی دانست، در دراز مدت تبدیل به برند و نامی آشنا می شود. البته این کاری پرزحمت است و حوصله و صبر می خواهد تا سال ها طول بکشد و انتشارات شما تبدیل به برند و اسم بشود.
این مساله در درازمدت، جواب خواهد داد و خیلی طول خواهد کشید که انتشارات شما، تبدیل به برندی شود که همه بخواهند آن را بخرند. کما این که خیلی از انتشاراتی های دولتی که ما داریم، برندهایی هستند که خریداری شده اند.
نظر شما