سیدحسن کشمیری از مؤسسین عرفان شیعی در حوزه علمیه عراق بود

به گزارش خبرگزاری مهر، سیدحسین کشمیری از بستگان و عموزاده آیت‌الله سید عبدالکریم کشمیری در برنامه ضیافت حاضر شد و به بررسی زندگی ایشان و جد بزرگوارش سیدحسن کشمیری پرداخت.

متن زیر بخشی از این سخنان است:

آیت‌الله سید عبدالکریم کشمیری ایشان با ۲۶ واسطه به حضرت رضا(ع) می‌رسند، و جد چهاردهم ایشان به دعوت مردم کشمیر هندوستان که آن زمان منطقه‌ای از ایران بوده است، هجرت می کنند و به کشمیر می‌روند. سید عبدالکریم رضوی کشمیری در تاریخ ۱۳۴۳ هجری قمری مطابق ۱۳۰۴ هجری شمسی در نجف اشرف چشم به جهان گشود. از طرف پدر به جد بزرگوارش اسوه علم و عرفان آیت‌الله سید حسن کشمیری و از طرف مادر به سید محمد کاظم طباطبایی یزدی صاحب کتاب "عروة الوثقی" منتسب بود.

کرامت سیدحسن کشمیری در نشان دادن قبر حضرت علی اصغر(ع)

شاگردان جد بزرگوار ایشان یعنی آقا سید حسن شخصیت‌های بزرگی همچون آقاسید علی قاضی طباطبایی تبریزی، حسنعلی نخودکی اصفهانی و آیت‌الله کوهستانی و آقا سیدعلی قاضی طباطبایی تبریزی هستند، ایشان در حقیقت جز مؤسسین عرفانی اسلامی ـ شیعی در حوزه علمیه عراق بودند.

از جمله کرامات سید حسن رضوی کشمیری که در بعضی از مقاتل هم نقل شده است این است که جمعی از مقلدین ایشان به کربلا مشرف می‌شوند و در آن‌جا از ایشان می‌خواهند که محل مزار حضرت علی اصغر(ع) را مشخص کنند، آقا سید حسن می‌گویند شبی را به من مهلت بدهید و بعد توسل به حضرت سیدالشهدا(ع) می‌کنند و بعد از این توسل مزار حضرت علی اصغر(ع) را به مقلدین خود نشان می‌دهند. سید محمد علی رضوی کشمیری هم پدر آیت‌الله عبدالکریم کشمیری و از دوستان نزدیک شیخ عبدالکریم حائری یزدی بودند.

کودکی که از ۷ سالگی به فراگیری علم و عرفان پرداخت

آقا سید عبدالکریم کشمیری در ۷ سالگی وارد تحصیلات علوم دینی می‌شوند. ایشان خیلی زود دروس سطح را فرا می‌گیرند و در کنار دروس خارج به تهذیب نفس نیز می‌پرداختند. در همان سن ۷ سالگی مشغول بازی کردن با بچه‌های فامیل بوده‌ است که مرحوم شیخ مرتضی طالقانی این کودک ۷ ساله را می‌بیند، شیخ طالقانی به ایشان اشاره می‌کند که نزد من بیا. سید عبدالکریم که به نزد وی می‌رود، شیخ طالقانی به او می‌گوید در سرت نور است و به دنبال بازی نباش، اجدادت اهل معنا بوده‌اند و تو نیز باید اهل معنا شوی.

ایشان تا سن ۷ تا ۲۱ سالگی شاگرد آقا مرتضی طالقانی بودند. و مراحل سلوکی و دستور العمل‌های تهذیب نفس را نزد ایشان می‌آموزد. آقا مرتضی طالقانی ایشان را در سن ۱۷ سالگی به سید علی قاضی طباطبایی تبریزی معرفی می‌کند. آقای قاضی طباطبایی سالک جوان که به درجه اجتهاد نرسیده بوده است را به محضر خود نمی پذیرفته است، اما از دو جهت یکی به دلیل علاقه ایشان به عرفان و یکی هم به دلیل ارادتی که به جدش آقا سید حسن داشت سید عبدالکریم را می‌پذیرد.

سید عبدالکریم ۹۴ عنوان تألیف داشتند

 شرح بر تفسیر قرآن، شرحی بر منظومه ملاهادی سبزواری و رسائل زیادی از جمله آثار ایشان است. و از همان جوانی نیز استعداد زیادی در بحث عرفان و علوم دینی داشتند. یکی از اساتید برجسته ایشان سید علی نقی شاه کشمیری هستند که در حال حاضر زنده هستند و ۱۷۵ سال سن دارند، ایشان بسیار مردی بزرگ و والامقام هستند و استاد کامل سید عبدالکریم بودند که آقای قاضی طباطبایی هم نزد این استاد تلمذ کرده‌اند.

انس زیادی به قرآن داشت

سید عبدالکریم به شدت با قرآن مأنوس بودند به طوری که هر چند روز یک بار قرآن را ختم می‌نمودند. و بالاترین ذکر را قرآن خواندن می‌دانستند. ایشان شب‌ها را نیز در صحن حرم امام علی(ع) می نشستند. آقا مصطفی خمینی بارها آقای کشمیری را در حرم می دیدند که یا مشغول مناجات هستند و یا به سؤالات مردم پاسخ می دهند، شبی به نزد ایشان می‌رود و با یکدیگر به گفتگو می نشینند، همان شب آقای کشمیری به آقا مصطفی می‌گوید که پدر شما خوابی را دیده‌اند که کمی تعبیر آن برایشان مجهول است. آقا مصطفی به پدر میگویند شما چنین خوابی را دیده‌اید که تعبیرش برایتان مجهول است؟ امام(ره) می فرمایند بله شما از کجا می دانید و آقا مصطفی موضوع را برای ایشان بازگو می کنند.

امام به آقا مصطفی می‌گویند پس قراری با آقای کشمیری بگذارید. بعد که امام و آقای کشمیری همدیگر را می‌بینند آقای کمشیری به امام(ره) می گویند شما خواب دیده‌اید که در نجف می میرید و در حرم امام علی(ع) دفن شده‌اید که سنگی شما را می‌آزارد امام علی(ع) آن سنگ را از کنار شما برمی دارند، آقای کشمیری در توضیح و تعبیر این خواب هم می گویند که شما در فکر انقلابی در ایران هستید، این سنگی هم که شما را می‌آزارد شاه است. شما به ایران می روید و انقلاب می کنید امام می پرسند چه زمانی این اتفاق می افتد، می گویند در کربلا به شما می گویم. در کربلا که ایشان همدیگر را می بینند آقای کشمیری سال دقیق انقلاب را به ایشان می گوید و آقا مصطفی در اینجا از آیت الله کشمیری سوال می کنند که من در آن پیروزی هستم؟ آیت الله کشمیری در پاسخ می‌فرمایند که خیر شما در آن زمان نیستید.