۳ شهریور ۱۳۹۴، ۹:۴۵

کارگردان«آتش سبز»:

روایتگری وجه اشتراک سینما و ادبیات است/ ما زبان سینمایی نداریم

روایتگری وجه اشتراک سینما و ادبیات است/ ما زبان سینمایی نداریم

به گفته اصلانی «ادبیات سینمایی» یک ژانر از ادبیات است، نظریه‌پردازی در سینما و نقد سینمایی و ترکیبی از این دو، ادبیات سینمایی را تشکیل می‌دهند و ما زبان سینمایی نداریم.

به گزارش خبرنگار مهر، دومین جلسه «عصر کتاب» عصر دیروز دوشنبه دوم شهریورماه در انتشارات علمی – فرهنگی برگزار شد. در این جلسه محمدرضا اصلانی شاعر و فیلمساز به ارتباط میان سینما و ادبیات پرداخت.

کارگردان «آتش سبز» با اشاره به اینکه این موضوع بحث بسیار مفصلی است و در یک جلسه نمی‌توان به جزئیات آن پرداخت، گفت: سینما و ادبیات به ظاهر دو مقوله جدای از هم هستند. حتی ممکن است برخی سینماگران برآشفته شوند که سینما ارتباطی به ادبیات ندارد و جدای از آن است، اما جدایی و ارتباط دو مقوله مختلف هستند.

به گفته او اگر سینما را صنعت‌ هنر بدانیم، ادبیات هم در جهان مدرن، هم صنعت است و هم هنر. اما دو چیزی که ادبیات و سینما را به یکدیگر ارتباط می‌دهد، ظرفیت‌های روایی در این دو است. در قرن بیستم ادبیات از سینما و سینما از ادبیات تاثیر گرفته‌اند. اما آنچه مغفول مانده «ادبیات سینمایی» است. ما کمتر به این گونه از ادبیات که دو بخش نقد سینما و نظریه‌پردازی درباره سینما را شامل می‌شود، پرداخته‌ایم.

اصلانی با اشاره به اینکه ادبیات قرن بیستم، نثر روایی را مطرح می‌کند، گفت: ارسطو در «بوطیقا» ادبیات را بر اساس شعر می‌داند اما باختین در قرن بیستم نثر را «ادب جهان» معرفی و مطرح می‌کند.

روایتگری؛ وجه مشترک ادبیات و سینما

به گفته کارگردان «میراث شیشه»، مکالمه در سینما به معنی دیالوگ کاراکترها نیست، بلکه همه عناصر، خاص صدا و تصویر، با هم مکالمه دارند؛ حرکات، اشیا، کادرهای باز و بسته، موسیقی و حتی افکت‌ها در گفتگو با یکدیگر هستند. سینما برای خود باختین هم یک نمود کارناوالی دارد و فی‌نفسه اعتراف‌گونه است؛ به این معنی که حتی از طریق کادربندی‌های یک فیلم می‌توان حدس زد فیلمساز آن کیست.

اصلانی معتقد است: برخلاف زبان که ساختار فشرده‌ای دارد و با کمترین عناصر، جهان خود را می‌سازد، سینما با بیشترین عنصرها، خاصیت روایی زبان را در خود جمع می‌کند. سینما بیان است اما نمی‌تواند زبان باشد چون قادر به مجرد کردن عناصر نیست و در سطح بیان باقی می‌ماند. اما این سطح عالی‌ترین است تا آنجا که گاهی زبان از ایجاد چنین سطحی ناتوان می‌ماند.

این فیلمساز بار دیگر مهم‌ترین شباهت میان سینما و ادبیات کلامی را روایتگری دانست و افزود: این روایتگری به معنی داستان‌گویی نیست، بلکه به معنی تکرار دوباره دانسته‌هاست چرا که انسان از دریافت دوباره دانسته‌های خود لذت می‌برد.

سینما، امری شمایلی است

اصلانی سینما را امری شمایلی برشمرد و گفت: هر قدر زبان نمادین است، سینما امری شمایلی است؛ همین که کادر ایجاد می‌کند، همین که تصویرش در یک صفحه دوبعدی منعکس می‌شود، بازتاب واقعیت نیست اما شمایلی بودن در آن محرز است. به این معنی که «من رفتم» نه در صدا و نه در نوشتار، شمایلی از رفتن من نیست، بلکه نمادی از رفتن است اما در ذهن می‌تواند یک امر شمایلی باشد. اما با آمدن سینما، رمان هم به روایت شمایلی نزدیک شد تا آنجا که ارنست همینگوی و جان اشتاین بگ شمایلی می‌نوشتند. از این رو بسیاری از کارهایشان به فیلم تبدیل شده است. اما نویسنده‌ای چون ویرجیانا ولف شمایلی نمی‌نویسد و به ساختار زبان توجه بسیار می‌کند؛ به همین خاطر تاکنون از رمان‌های او اقتباس نشده است. یک فیلم اقتباسی از کارهای او ساخته شد اما بسیار بی‌ربط بود.

این شاعر موج نو با اشاره به اینکه از کارهای محمود دولت‌آبادی و هوشنگ گلشیری هم اقتباس شده است، گفت: این حجم اقتباس از رمان‌های ایرانی بسیار کم است و این مقوله به ابتر بودن ادبیات سینمایی ما برمی‌گردد و اینکه چرا درباره ارتباط میان ادبیات و سینما تا این اندازه کم گفتگو شده است.

هیچ نامی از ما در تاریخ سینمای جهان نیامده است

به گفته اصلانی، «ادبیات سینمایی» یک ژانر از ادبیات است، نظریه‌پردازی در سینما و نقد سینمایی و ترکیبی از این دو، ادبیات سینمایی را تشکیل می‌دهند و ما کمتر به این مقوله پرداخته‌ایم؛ آنقدر کم که زبان ادبیات سینمایی نداریم و زبانی که برای متن‌های ادبی بکار می‌بریم، همان زبانی است که برای سینما، نقاشی و سیاست استفاده می‌کنیم؛ در حالی که در دنیا «لوموند سیاسی» با «لوموند ادبیات» دو زمان متفاوت دارند.

کارگردان فیلم «جام حسنلو» به اینکه رابطه نویسندگان ما با جهان بصری محدود است، اشاره و بیان کرد: صادق هدایت در «بوف کور» کوزه‌ای را نقاشی می‌کند که شبیه به کوزه‌های راسته صنایع دستی است، چرا که رابطه او با نقاشی بسیار کم است و تصویر و رنگ را نمی‌شناسد. در حالی که شاعری چون مولانا ذهنیت تصویرگونه دارد تا آنجا که اگر بخواهیم داستان‌های او را نقاشی کنیم، به یک نقاشی بسیار مدرن می‌رسیم اما نویسندگان امروز ما به توصیف کلامی اشیا و پدیده‌ها می‌پردازند.

اصلانی گفت: ما از سال ۱۹۰۰ سینما داشته‌ایم این در حالی است که کشورهای اروپای شرقی چون آلمان و همه کشورهای آمریکای لاتین، استرالیا و ژاپن دوربین نداشتند، اما اگر تاریخ سینمای جهان را ورق بزنیم، اسم همه این کشورها را می‌بینیم اما نامی از ایران نیست و این یک شرم تاریخی است.

«عصر کتاب» به همت ماهنامه» آزما» و انتشارات علمی- فرهنگی، نخستین دوشنبه هر ماه برگزار می‌شود.

کد خبر 2894835

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha