یادداشت؛

راهکارهای اجرایی امر به معروف و نهی از منکر در سیره رضوی

راهکارهای اجرایی امر به معروف و نهی از منکر در سیره رضوی

آموزش غيرمستقيم، تحقير و تعرض به شخصيت حقيقی و حقوقی كسی را به دنبال نخواهد داشت، آن گونه كه در سيره­ امام حسن و امام حسين «ع» در آموزش وضو ديديم كه آن پير، چون اعتراف نمود به جهل خویش.

به گزارش خبرنگار مهر، متن زیر یادداشتی از دکتر احمدعلی افتخاری استاد دانشگاه اصول الدین درباره راهکارهای اجرایی امر به معروف و نهی از منکر در سیره رضوی که به مناسبت میلاد امام رضا(ع) اکنون پیش روی شماست.

انسان به حکم جانشینی خدا و کرامت و شرافت عقل و نام‌های تعلیمی‌ و آموزش بیان و...در جاده ­ای گام نهاده است که "تاریخ" است. کوله­ بارش امانت خدا، راه گشایش کتاب اوست. همه­ سرمایه­ اش در همین (عصر) به عبارتی "عُمر" و زندگی است. سرمایه را می ­بازد، و چیزی که می­ ستاند، نابرابر و بسیار کم ارزش و بی­ مقدار است (بلکه همه دنیا اندک متاعی است). پیشه ­اش خوردن از سرمایه است. زیان کاری در داد و ستد، نه زیان در سود، که در سرمایه است! خُسران آشکار، به نام زندگی، و این حقیقت از سوگندهای عظیم ایزدی است درمنشور خویش:) وَالْعَصْرِ إِنَّ الْإِنسَانَ لَفِي خُسْرٍ...(.

ای انسان، ای مسئول امانت الاهی­، ای مسجود فرشتگان، ای جانشین خدا در پهنه گیتی! به خود آ، چه کرده­ای؟ چه در دست داری؟ و چه شده ­ای؟ شده ­ای پول (همان نفس خیر!)، شده ­ای دروغ، دیو و دَدو درنده! پوک و پوچ و تو خالی! و راه کارهای پیش­گیری از این زیان جبران ناپذیر، همانا داشتن ایمان و کردار شایسته و سفارش خود و دیگران به بردباری و حقّ است،[۱] دعوت به کارهای نیک و وادار نمودن به خیرها و معروف­ها و بازداشت از زشتی­ها و مفاسد و ناستوده ­ها و ناپسند­هاست. پس، امر به معروف و نهی از منکر، نظارت همگانی بر نکات ضعف و قوّت محیط اسلامی‌و کارکرد دین­داران در درون جامعه­ دینی است. راهی که آغازش روشن، مسیرش مشخص، هدفش متعالی، و هماره بدون کجروی ادامه دارد.

ـ فرمان به نیکی‌ها، هماره با نفی و اثبات است. (نفی رفتار و اندیشه و گفتار موجود و رسیدن به کردار شایسته و مطلوب).

ـ فرمان به نیکی­ها دگراندیشی است، عشق به مردم و نوع دوستی است.

ـ سالم سازی فرد و جامعه است.

ـ نشانه­ی فطرت بیدار، ضمیر آگاه و روح تعّهد و مسئولیت شناسی و تکلیف­گرایی است.

ـ کشاندن نفس لوّامه (وجدان بیدار) به عرصه­ داوری و محاسبه­ نفس است.

ـ ضمانت اجرایی و احیای ارزش­ها و همه­ باید­ها و نبایدهاست.

ـ ترغیب و تشویق نیکوکاران در جامعه­ دینی است.

ـ آگاه سازی و پند و اندرز نیکوست، مر غفلت زد­گان و بی­خبران را!

ـ اهرُم کنترل لجام گسیختگی در درون خانواده­ها و اجتماع است.

ـ شناساندن حریم آزادی و حُرمت انسان و قانون است.

ـ نشانه­ی عشق به همه­ی خوبی­هاست.

ـ نشانه­ی صَلاح و اِصلاح است.

ـ نشانه­ی حضور مسؤولانه­ی دردمندان و آینده نگران پُر احساس است.

ـ تقویت اراده­ی سُست عنصران و سهل انگاران است.

ـ نظارت همگانی بر سرنوشت و مصالح عمومی‌جامعه­ی ایمانی و انسانی است.

ـ امر به معروف، جبران خلأ­های فکری، عقیدتی، فرهنگی و ارزشي افراد است.

ـ نگاه بان مرزهای اخلاق و ارزش و حقوق دیگران است.

ـ نشانه­ی آسیب شناسی است، فریاد است، بلکه دعوت به سلامت و درمان است.

ـ غیرت دینی و کیان و مَنشِ اسلامی‌است.

ـ پیش گیری از بحران اخلاقی، اجتماعی و انحطاط عظمت ملّی و فرهنگی است.

ـ کنترل فساد و محصور سازی بِزِه­کاران است.

ـ توجّه عملی به احیای ارزش­ها و ترویج هر آن چه که پسندیده و ستوده است.

ـ نشانه­ی رشد و توان جرأت و جسارت است. آن که حضرت لوط در برابر گناه­کاران ایستاد و پرسید، آیا در میان شما یک مرد رشید نیست تا مانع شود؟ )أَلَيْسَ مِنكُمْ رَجُلٌ رَّشِيدٌ ([۲].

ـ نشانه­ی خیر خواهی، کمال جویی، عاقبت اندیشی­، گسترش نیکی­ها و کردار شایسته است.

ـ اجرای عملی باورها، اندیشه ­ها بر پایه­ آموزه ­های دینی است.

ـ فریاد رسا، علیه سکوت و سازش و تسلیم در برابر گناه و طغیان است.

ـ صیقل روح ­است و صفای درون، (چون آیینه‌ تمام نمایی می­شود در برابر­ دیگران.)

ـ منادی حق و مأمور اجرای فرمان‌های الاهی است. (امرکننده­ به نیکی‌ها و...).

ـ افزایش توان جامعه در برابر آسیب ­پذیری است. (نوعی بیمه است در حوادث ناگوار اخلاقی و اجتماعی و...).

ـ مرزبان آرمان‌های متعالی یک مکتب، ملّت و هویّت اجتماعی است.

ـ تکرار و گوش زد نمودن پی در پی فضایل اخلاقی و ارزش­های دینی و سجایای انسانی است.

ـ درست زیستن را می ­آموزد تا مرگ شایسته را به ارمغان آورد.

ـ بیان گفتنی­ هاست و یادآوری دستورالعمل­های آیات قرآن است.

ـ جایگاهش بس رفیع است که امام علی (علیه السّلام) می­ فرماید: (همه‌ کارهای نیک حتّی جهاد در راه خدا، نسبت به امر به معروف و نهی از منکر، بسان رطوبت دهان است نسبت به آب دریا.) (کَنَفثَةِ ف‍‍ی بَحٍرلُجّیٍ).[۳]

از کجا آغاز کنیم

اکنون که با تمهیدات لازم و انواع معروف­ها و منکرات آشنایی پیدا کردیم، از کجا شروع کنيم؟ از کی آغاز کنیم؟ سراغ که رویم؟! پاسخ این است که، با توکّل عزم نموده، برخود بشوریم! و در گام نخست:

الف: از خود آغاز مي­کنیم

 اندیشه، باور، شناخت، کردار و گفتار خویش را به آرایه ­های خدایی زینت مي­ دهیم و خود را تجلی ­گاه پژواک اخلاق خدایی مي­ نماییم. تا به سعادت جاوید رسیم و رستگار شویم ) قَدْ أَفْلَحَ مَن زَكَّیهَا([۴]. تا سخن ما، دعوت، فرمان و امر و نهی ما، در روح و جان دیگران کارگر افتد و اثر گذار. دعوت عملی و فراخوانی به کردار، از بهترین و موفق­ ترین و کارآمدترین شیوه ­هاست. اگر هر امر و نهی کننده­ای، آن چه که در سر دارد، در عمل آورد، به آن چه که  فرامی­ خواند، باور داشته باشد، توفیق را رفیق خود خواهد ساخت. و دل­ها و اندیشه­ ها را به دنبال خود روان خواهد ساخت. و جای‌گاه ­ رفیعی در میان توده و مخاطبان خواهد یافت. فرمان است "به کردار فرا خوانید نه گفتار"[۵] نه چون كسي که با گفتار خود به خیر فرمان ­دهد و با کردار خویش تکذیب نماید. یا دستی پیش کشد و با دستی دیگر پس زند. با گفته ­هایش ارزشی را بستاید، معروفی را طرح و عرضه نماید و با رفتار خود از آن بي زاري جويد. خود را مصلح و آمر به معروف معرفي كند و به تباهي عمل نمايد. گر این نماید مردم به کناري ­روند و از فرمان اوگریزان شوند و روی بگردانند! و نهی خدا چنین است که چرا می­گویید؟ آن چه را که انجام نمی ­دهید؟ )لِمَ تَقُولُونَ مَا لَا تَفْعَلُونَ([۶]

و در جای دیگری داریم، آیا مردم را به خیر و نیکی فرا می­ خوانید و فرمان می ­دهید، در حالی که خودتان را فراموش می­ کنید؟! )أَتَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبِرِّ وَتَنسَوْنَ أَنفُسَكُمْ([۷] و خودباختگی و خود فراموشی. بزرگ آفتی است که هویّت شخصیت و عظمت و کیان فرد و جامعه، بلکه‌ یک ملت را به مخاطره می‌افکند و به ذلت و زبونی، وابستگی، انحطاط، خمودي و افسردگی می­ کشاند. فرد یا جامعه­ی خود باخته. یعنی هیچ!...

ب ـ خانواده

پس از خودسازی، پرداختن به خانواده و اصلاح باور، اندیشه، کارکردها، روابط، فرهنگ و اقتصاد و... اعضای آن. مقدّم بر جامعه است. بلکه خود اجتماعی است هر چند کوچک! و در نخستین حرکت اصلاحی پیامبر نیز، خدای سبحان مأموریّت می ­دهد که سوی بستگان و نزدیکان و خویشان، روکن و هشدارده ایشان را! )وَأَنذِرْ عَشِيرَتَكَ الْأَقْرَبِينَ([۸].

ـ یا فرمان می­یابد که نخست دختران و هم‌سران خود را سفارش به رعایت پوشش دهد. آن­گاه دیگر زنان اهل ایمان را، )يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُل لِّأَزْوَاجِكَ وَبَنَاتِكَ وَنِسَاء الْمُؤْمِنِينَ(.[۹]

ای پیام‌بر، اهل ­بیت خود را به برپایی نماز فرمان ده! )وَأْمُرْ أَهْلَكَ بِالصَّلَاةِ(.[۱۰]

و رفتار پیامبری را می­­ ستاید. که خاندان خویش را به نماز سفارش و فرمان مي داد: )وَكَانَ يَأْمُرُ أَهْلَهُ بِالصَّلَاةِ(.[۱۱]

روش لقمان نیز بدین سان است که فرزندش را به برپایی نماز سفارش می‌کند و پرداختن به مسأله امر به معروف و نهی از منکر را گوشزد می‌کند و می­ فرماید: )يَا بُنَيَّ أَقِمِ الصَّلَاةَ وَأْمُرْ بِالْمَعْرُوفِ وَانْهَ عَنِ الْمُنكَرِ وَاصْبِرْ عَلَى مَا أَصَابَكَ(.[۱۲]

فرزندم، هر آزاری که می ­بینی در این راه، (امر و نهی) بردبار و شکیبا باش.

 ـ و کسانی که به خانواده­ خویش سوز و گدازی دارند، از سوی ایزد متعال ستوده می ­شوند می ­فرماید: )قَالُوا إِنَّا كُنَّا قَبْلُ فِي أَهْلِنَا مُشْفِقِينَ([۱۳] ما پیش از این (دردنیا)، میان خاندان خود، مهربان و خداترس بودیم.

ـ و خطاب الاهی نیز بر ایمانیان چنین است. ای مؤمنان! خود و خاندان خویش را. از آتش حفظ کنید، )... قُوا أَنفُسَكُمْ وَأَهْلِيكُمْ نَارًا(.[۱۴]

ـ و رفتار امام حسین "علیه­السّلام"، این عشق­ باز اهورایی در عاشورا، احیاگر این اصل و خودپردازی است. می ­بینیم. نخست فرزند برومند خویش (حضرت علیّ­ اکبر) را، پیش از همه، به پیکار لشکریان یزید گسیل می­ دارد.
و قیام و جهاد و شهادت در راه خدا را، با پیک پیش­گام خود به مَنصه­ی ظهور می­ر ساند.

ج ـ هم سایگان

اگر بناست دعوتی، فرمانی، اصلاحی و...در خارج خانواده، صورت پذیرد، چه کسی سزاوارتر از هم­سایه، که او را حقی است برما! چه بسا در نیایش، اِطعام، انفاق، و گره­گشایی و... مقدّم است بر خانواده، در این مقام نیز، چه بهتر که، دعوت، آموزش، امر و نهی و پند و اندرز و... از هم­سایه آغاز شود. با هم سویی هم­سایه، راه تکلیف، هم­وار گشته و اقدامات ما شعاع بیش‌تری یافته و بر شمار هم‌راهان و ره­روان، هر آن افزوده می­شود. و پیام‌برنیز فرمودند: "چرا مردم، هم‌سایگان خود را، آموزش نمی­دهند؟ موعظه نمی­کنند؟ و امر به معروف و نهی از منکر نمی­کنند؟!

د ـ نسل جوان

در اقدامات اساسی و فراگیر، در میان گروه­ های سنی جامعه، توجه به نسل نو (جوان و نوجوان) از اهمیت و جایگاه ویژه­ای برخوردار است. زیرا، جوانان آمادگی فکری، روحی و روانی بهتری دارند. نسبت به سایر رده­ها. و این‌ها برای پیروی، پذیرش، الگوبرداری رفتاری، درک و فهم مسایل مطروحه، محتوا و انگیزه­ي دعوت، ره آوردها و امر و نهی به عمل آمده، شور و سرور وافری دارند. تاریخ رسالت و دعوت پیام­رسانان الاهی در همه­ی عصرها، گویای این حقیقت انکارناپذیر است. که خدای متعال می­فرماید: "به حضرت موسی تنها نسل نو گرویدند"[۱۵].

و اعتراض مشرکان و کفّار فریش به ابوطالب این بود که برادرزاده ات (محمّد) جوانان ما را جذب کرده و به تباهی کشانده است. (أَفسَدَ شَبابَنا).[۱۶] چون روح و قلب و اندیشه‌ی نوجوان، بسان زمین آماده و خالی از کشت است و آموزش و تأدیب و امر و نهی او، سنگ نبشته­ای خواهد بود بر صحیفه­ی دل و منشور زندگی! و در تأیید این گرایش پرشور جوانان پیام‌براسلام فرمودند: "جوانان با من هم سازگاری و کهن­سالان با من مخالفت کردند" (وافَقَنی الشَّبان وَ خالَفَنی الشُّیُوخُ) [۱۷]. حضور جوانان فهیم و سلحشور میهن عزیزمان در شکل‌گیری و تداوم انقلاب اسلامی‌تا فجر پیروزی و هم­چنین در صحنه­های دفاع از صدها دسیسه­ی کوچک و بزرگ داخلي و خارجی و مرزبانی از ارزش­های اسلامی‌و حرکت­های علمی، آموزشی، خدماتی، ورزشی و... پر افتخار جهانی را شاهدیم که در تأیید این مطلب است.

شرایط امر و نهي كنندگان

انجام هر کاری، شرایط، مقدمات، تمهیدات، توانایی­ها و شایستگی­های لازم و خاص خود را دارد. قیام به امر به معروف و نهی از منکر نيز، شایستگی­ها و شرایط منحصری را می­ طلبد. ما به گزیده­ای از آن‌ها اشارتی می‌نماییم:

۱ـ خود عامل باشد: کسی که به چنین امر خطیری مبادرت می­ورزد، باید خویشتن دار، صالح، خوش­نام و دارای برجستگی­های رفتاری و پای­بندبه موازین شرعی، اخلاقی، اجتماعی و... باشد. آن چه که می­ پندارد و می­ گوید، به کردار بیاراید. و امر و نهی­اش عملی باشد. وخود اهل قیام و رکوع و سجود و شب‌زنده‌داری و توبه و آمرزش ­خواهی و... باشد.

۲ ـ در ایفای تکلیف: چشم داشت پاداش و مزدی نباشد. )أنِ أَجرِيَ ألاّ عَلَي الله([۱۸] در غیر این صورت انتفاعي خواهد بود. هر که و هر جا مزد بیش‌تر بپردازد، ره­سپار می­گردد!.

۳ ـ راه حكمت: گام برداشتن در مسیر آگاهی و انجام هر کاری به تناسب و درخور تحسین و از روی دانش ودرایت باشد. یعنی: واقعیّت­های اجتماعی، رشد فکری، شرایط فرهنگی، آداب و رسوم ملّی، گرایش­ها وعُلقه­ها و علاقه‌های مخاطب را هم راه با میزان پذیرش و سرعت تأثیر و زمان دست یا زیدن به شدّت و یا مدارا و بیان تفصیل و گزیده‌گویی را. در یابد و این راه همان راه "حکمت" است که خداوند به آن ره­نمون ساخته و فرموده: )ادْعُ إِلى سَبِيلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ([۱۹].

۴ ـ گفتار نیک: متین، درست، راست، منطقی و به دور از هجو وهزل و.... روش پسندیده ­ای است که آمر و ناهی را محبوب می­ سازد. کسی را گریزان نمی‌کند. دل­ها را به هم نزدیک نموده و پیوند می­دهد. گوش­ها را شنوا و زمینه­ی پذیرش را آسان­تر می­ کند و این ­گونه سخن از روی لطف و پند و اندرز نیکو. یعنی: تلاش دوستانه برای رسیدن به نیک­بختی، یعنی؛ زیانی در کار نیست. دل‌سوزی است، هر چه هست مهرورزی است. این یعنی؛ تسخیر دل و جان.

 درس معلم اَر بود زم زمه­ محبّتی       جمعه به مکتب آورد طفل گریز پای را!

۵ ـ بهره ­گیری از واژگان نرم: محبّت ­آور، پیوندساز، عاطفی و یک­دلی و... آن‌سان که در بیان الاهی در بعثت پیام‌برانی چون؛ نوح، صالح، هود، شعیب و... واژه‌های "برادر" به کاربرد. تا از خود بدانند احساس خویشاوندی و پیوند خونی نمایند. )وَإِلَى مَدْيَنَ أَخَاهُمْ شُعَيْبًا(.[۲۰] بلکه ایمانیان توصیه­شان هم راه با مهربانی و لطف و رحمت است. )وَ وَتَوَاصَوْا بِالْمَرْحَمَةِ([۲۱]! بلکه فرمان است با انسان­نمایی چون فرعون، (طاغوت زمان) هم، به نرمی‌سخن برانید، شاید پند بگیرد. )فَقُولاَ لَهُ قَوْلاً لَّيِّنًا([۲۲]. و تأثیر و نفوذ این کلام، بیش از سخن تند و درشت و خشم آلود است.

۶ ـ بهره ­گیری از آرایه ­های سخن: برای بیان، آرایه­ هایی است که در پرتو آن، جاذبه­ی شنیدن و تأثیر کلام رو به فزونی می­نهد. سخن هر چه رسا، دل­نشین، استوار در لفظ و معنا، ساده و به دور از واژگان نامأنوس باشد. و اگر دارای رنگ‌آمیزی، حُسن ادا ولطف تعبیر هم باشد، ذوق شنونده و دقّت نظر او را برمی‌انگیزاند.، دل­ربایی می ­کند و سحر بیان نام می­ گیرد و تأثیر چنین کلامی‌ بر کسی پوشیده نیست!

۷ ـ زمان­ شناسی: و سخن گفتن به اقتضای حال و ادای کلمات با تعبیرهای مناسب، بازدهی فهم را بالاتر می ­برد. چه خوب که بداند! (هر سخن جایی و هر نکته مکانی دارد) و کسی به این شرایط زمان و مکان و عُلقه و علاقه­ی مخاطب آگاه باشد، ره به خطا نخواهد پیمود. (اَلعالِمُ بِزَمانِهِ لا یَهجُمُ عَلَیهِ اللَّوابِس).

۸ ـ زمينه سازي: استفاده از مقدمات لازم و هم­آهنگ با موضوع، زمینه­ سازی برای پذیرش و تأثیر بهتر و بیش‌تر سخن. یکی از ابزارهای کارآمد سخن­وران و دعوت­گران و بازدارندگان و فرمان­دهان است.

۹ ـ بهره­ گیری از شواهد: تاریخی، دینی، سیاسی، اجتماعی، حسّ و تجربه وعلم و... در خور حال مخاطب و موضوع در قالب داستان، و آشناسازی هم­عصران با سرنوشت نیاکان، مورد توجّه و پذیرش خُرد و کلان خواهد بود. و انسان از دوران کودکی با این روش، اُنسی دیرینه دارد. و از روش­های موفّق و تأثیرگذار قرآن است. و امروزهمه­ي فیلم­ها، نمایش­ها و... در قالب داستان‌های خیالی، واقعی، عشقی، جنایی و آموزشی و... طرح و عرضه می­گردند. و جای‌گاه  شان را در نزد افراد و جامعه­های بشري می­توان دریافت!

۱۰ ـ شکیبایی: میانه ­روی، پرهیز از شتاب­زدگی، چون میزان پذیرش و تأثیر در روح و جان افراد متفاوت خواهد بود و بردباری پیام‌بران از این رو بوده است و این گونه اقدامات نیازمند زمان است و در سفارش لقمان به فرزندش می­بینیم. این نکته را گوش­زد می­کند: )وَ اصبِر عَلی ما أَصابَکَ(. که در اثر صبر ظفر آید!

۱۱ـ گزيده گويي: بسنده كردن به كم­ترين حرف و سخن و امر و نهي و... در آغاز امر، همان گونه كه پیامبر در آغاز بعثت و رسالت خويش فرموده: «قُولوُا لا اِله اِلاّ الله، تُفِلحُوا» همين! شديد مسلمان!

۱۲ـ پرهيز از كشف: هرگز نبايد به دنبال كشف منكر باشيم، كه اين رفتار ناپسند، خود، منكر است.

)لا تَجَسَّسُوا(،  امام صادق (علیه السّلام) می‌فرماید: " مؤمن نباید حسّاس و جسّاس باشد" برخورد با بِزهِ آشکار است! نه کشف جرم!

۱۳ ـ اخلاص بورزید: امر و نهي نبايد از روي حسادت، كينه توزي، دشمني، تحقير، تمسخر، استهزا، انتقاد و انتقام و هم راه با كبر و غرور و خودپسندي باشد. تنها شرط اخلاص در عمل و انگيزه، مايه­ي پذيرش كردار ما خواهد بود. در ديوان دوست. همان رفتاري كه مولاي متقّيان در كار و زار با پهلوان نامي عرب (عمر و ابن عبدوَد) نمود، چون خدو، انداخت بر سيماي او، از كيفر آني و شتابان وي باز ماند. تا هر چه هست تنها او را باشد!

۱۴ـ خوش بيني: در نگاه نخست، حمل كار و رفتار ديگران به خير و نيكي و جاري ساختن اصل برائت و پرهيز از گمان‌هاي بد و تجّسس و ابراز حساسيّت ناروا، پسند عقل و شرع است.

۱۵ـ پرهيز از جبهه گيري: بايد دقت شود كه در اين امرو نهي، ابراز مخالفت با فعل است، نه فاعل! برخورد با گناه است نه گناه كار، جبهه گيري نيست، هر چه هست مسالمت است، اصلاح است و صلاح. در مشاركت طرفين.

۱۶ـ آموزش غير مستقيم: آموزش غيرمستقيم و بيان با كنايه و ايهام، تحقير و تعرض به شخصيت حقيقي و حقوقي كسي را به دنبال نخواهد داشت، آن گونه كه در سيره­ امام حسن و امام حسين «عليهما السلام» در آموزش وضو ديديم كه آن پير، چون اعتراف نمود به جهل خويش!

۱۷ـ تكرار و پند پي در پي: اصل تكرار و تذكّر پي در پي، آن قدر سود بخش است كه در تضمين همه‌ی راه­هاي ارائه شده است. اگر به هر روشي توفيقي يافتيم، معروفي را القا نماييم، از منكری باز داريم. ضروري است تا ملكه شدن و نقش بستن در ذهن و ظهور در رفتار و كردار، با واژگان متفاوت، در قالب­هاي مختلف، ولي با روش­هاي هم آهنگ، طرح و بيان كنيم. داد سخن سر دهيم تا گرد و غبار فراموشي و وابستگي و خوگرفتگي را از صفحه­ي دل و انديشه­ي مخاطب بزداييم، و يكي از روش­هاي كار آمد در حوزه­هاي آموزش و بارورسازي انديشه، همين تكرار و بيان‌هاي متوالي است. تا كارگر افتد و آموزه­ها ماندگار گردد.

۱۸ـ به كارگيري شيوه ­هاي گام به گام (تدريجي): در امر و نهی، آموزش، دعوت و تبلیغ و... رعایت سطح و مرحله و تدریج، اهمیت ویژه ­ای دارد. به اقتضای آمادگی­های ذهنی، رشد و شکوفایی اندیشه ­ها، توان یادگیری، زمینه‌های پذیرش و کسب آمادگی­های لازم و متناسب در همه­ي ابعاد، می‌تواند توفیق را رفیق سازد. در قانون گذاری­ها، آموزش­ها، پاداش­ها و سیاست گذاری­ها و... این اصل رعایت می‌شود. «حتّی ایمان نیز مراتبي دارد، امام صادق ((علیه السّلام) می‌‌فرماید: «بر کسی که گنجایش و ظرفیت بیش از آن را ندارد به او تحمیل نکنید و بارش را سنگین مسازید» و انسان در تحصیل کمال، دانش و... از سويي در حصار تدریج است و در سقوط ارزش­ها و خو گرفتن با پلیدی­ها نیز چنین است. واژه به واژه فرا می‌گیرد تا دانش‌مند همه چیز دان می‌شود. یا تخم مرغ دزد شتر مرغ می­دزدد. آهسته.آهسته با اخلاق نکوهیده خو می­گیرد و به مرتبه­ی )بَل هُم أَضَلّ( می­رسد. و سنّت­های املا و استدراج خداوند حکیم نیز در راستای این اصل مُتقن است.

۱۹ـ استقامت: پايداری در عمل و مبادرت به امر و نهی در بد­ترین شرایط. (چون روز عاشورا و حالات امام شهیدان در پند و امر و نهی پایانی بر لشکریان یزید و جلو گیری از حمله به خیمه­ها).

۲۰ـ توجه به گستره­ عمل: در امرونهی به بد ترین و جنایت کار ترین افراد روز­گار، نباید کوتاهی کرد. (کاری که سرور شهیدان نمود.)

۲۱ـ ضرورتي بدون تعطيل: تا پایان زندگی و واپسین لحظه‌های عمر، امر ونهی ضروری است. تعطيلي ندارد و گرفتن مرخّصي روا نيست در هيچ حال و شرايط (چون امام (علیه السّلام) در کربلا چنين كرد و به پيروان درس عملی آموخت).

۲۲ـ يافتن دست آويزهاي مؤثّر: توجّه دادن به دین، آرمان،
فرهنگ، ویژگی‌های خاصّ و عاطفه و...(آن سان که امام لشکریان را به آزادگی فرا خواندند). (کُونوا أَحرارًا في دُنياكُم...). اگر دين نداريد...
دست كم در دنياي خود آزاد مرد باشيد.

۲۳ـ توفيق يابي: و بسنده كردن به هر ميزان و باز داشت از منکر به هر اندازه‌ي ممکن. (از چندین بِزِه­کاری به‌یکی بسنده کردن).

۲۴ـ لحاظ ندانستن شرط سنّ و سال: آن سان که حضرت ابراهیم به پدرش آزر فرمود: )قالَ لِأَبیهِ(.

۲۵ـ شناخت اولويّت­ها: در آغاز دعوت امر ونهی به بزرگ­ترین، بد­ترین و حادّ ترین منکرها پرداخته شود، اولوّیت در کار باشد.

۲۶ـ قاطعيّت:  صراحت بيان در امر و نهي و فراخوان و دعوت، امري حياتي است، آن سان كه حضرت ابراهيم با بيان روشن و قاطع گفت: ) مَا هَذِهِ التَّمَاثِيلُ الَّتِي أَنتُمْ لَهَا عَاكِفُونَ([۲۳].

۲۷ـ گفتمان: طرح موضوع به شكل پرسش و بيدار نمودن و جدان‌‌هاي خفته تا اعتراف كنند، بپذيرند و به تكاپو و يافتن راه حل بيافتند. وخود آگاهانه بر گزینند.

۲۸ـ شفّافيّت: (پژواك حقيقت): برخوردی چون آیینه لازم است. همان را پژواک دهد که رو به رويش قرار گرفته، اغراق و مبالغه، گزافه­گویی و مشتبه‌سازی و ایجاد مَغلطه و سَفسَطه و... جایز نیست!

(ألمُُؤمِنُ مِرآتُ المُؤمِنْ)[۲۴]. بلکه بازگویی و خرده­گیری برادرانه است که کاستی‌ها را به برادر مؤمنش هدیه می­کند. (أََحَبُّ أِخواني مَنْ أَهْدي أِليَّ عُيُوبي)[۲۵] و در پایان این گفتار، به حدیث شریف امام حسین «علیه السّلام» پیرامون شرایط آمران به معروف و ناهیان از منکر، بسنده می­کنيم، امام می­فرماید:

۲۹ـ دين شناسي: کسی که فرمان می­دهد به نیکی­ها، باید دین­شناس باشد. حلال و حرام و وجوب تکلیف را بداند (صاحِبُ الأَمرِ بِالمَعرُوفِ یَحتاجُ إلَی أَن یَکُونَ عالِماً بِالحَلالِ و الحَرامِ).

۳۰ـ وارستگي: گرفتار نفس خود نباشد (فارِغاً مِن خاصَّةِ نَفسِهِ).

۳۱ـ خيرخواهي: پندگویی به حق، و خیر خواه مردم باشد. (ناصِحاً لِلخَلقِ).

۳۲ـ مهرورزي: یار مهربان با مردم باشد. (رَحیماً، لَرفیقاً بِهِم).

۳۴ـ نرم خويي: با لطف و محبّت مردم را فراخواند به خیر. (داعِیاً لَهُم بِاللُّطفِ).

۳۵ـ گفتار نيكو: گفتارش نیکو باشد. (حُسنُ البَیانِ).

۳۶ـ شناخت تفاوت­ها: باید خُلق و خوی افراد بداند و همان­گونه سخن بگوید. (عارِفاً بِتَقاوُتِ أَخلاقِهِمْ).

۳۷ـ شناخت نفس: باید از حیله­های نفسانی آگاه باشد. (بََصیراً بِمَکرِ النَّفسِ).

۳۸ـ صبر: بردباری و شکیبایی نماید. (صابِراً).

۳۹ـ پرهيز از انتقام: اگر آزاری دید در مقام انتقام برنیاید وگله­ای نکند.
(لا یُکافیهِم وَ لا یَشکُوا مِنهُم).

۴۰ـ دوري از تعصّب: ناروای قومی، قبیله­ای و نژادی و... (لا یَستَعمَلُ الحَمِیَّةَ).

۴۱ـ خويشتن داري: برای نفس خود، خشم نگیرد، (فقط برای خدا باشد).
(لا یَغتاظُ لِنَفسِهِم).[۲۶]

امید که همه­ آمران و ناهیان، دعوت­گران، اهل قلم، مطبوعات، رسانه­ ها، دستگاه­ های ذی ربط، مسئولان فرهنگی ـ تبلیغی، آموزشی و قضایی و... در کار خود، روح دانش، فهم و درک صحیح شرایط، ایمان، شناخت، یقین، اخلاق دینی، کرامت انسانی و ارزش­های مکتبی، هوّیت ملّی، و پیشینه­ اصلاحات را، ساری و جاری بدانند، آن­گاه پای پیش نهند و توفیق و گشایش و یاری از او جویند. که او "ولیّ توفیق" و از بهترینِ یاری گران است.

 مراحل امر به معروف و نهي از منكر

در فراخواني به خير و نيكي و باز داشت از بدي­ها و زشتي­هاي فرد يا افراد جامعه، سه مرحله را گفته­اند:

۱ـ نارضايتي قلبي: در بروز بِزه از سوي هر كسي و هر كجا كه باشد. بايد حسّاسيّت نشان داد.

و از صميم قلب و عمق دل و ژرفاي جان. و اِعلام تنفًر و انزجار و بيزاري نمود. و هيچ كس در اين مرحله، معاف نيست. (فرا گيرترين مرحله­ي نظارت همگاني است).

سهل­انگاري، مدارا، سكوت و سازش، از سوي دين­­داران، روا نيست، عدم اجراي اين مهّم يعني، رضاي دل به نافرماني و گناه سپردن، يعني، گذر از مسؤوليّت خطير پيش­گيري، يعني سبك شماري دين!

۲ـ بيان: در مرحله­ بعد، برخورد زباني، هشدار شفاهي، و تأكيد و تكرار و تذكّرات سودمند،

با بياني رسا، شيوا، دل­نشين و استوار و روشن، به دور از تحقير، تمسخر، شوخي و پرده­دري و.... با بهره گيري از آرايه­هاي سخن، در قالب داستان، تمثيل، نكات نغز و آموزنده، طنز و برجستگي­هاي اخلاقي، فرهنگي، ديني و اجتماعي و..... كه در بحث­هاي پيشين يادي شد.

۳ـ پيش­گيري عملي: سرانجام، اگر دو مرحله­ي پيشين بي­اثر ماند. گريز و گزيري نيست از مقابله­ي با قدرت و برخورد با تمام توان (عِدّه وعُدّه)، تا از شيوع بِزِه و شمار بِزِه­كاران جلوگيري شود.

ـ البتّه توجّه به اصل تأثير و متخلّف، با چه چيزي و در چه مرحله­اي تأثير پذيرفته و رو به اصلاح مي­نهد؟! اشاره، فرياد، اعتراض، روي­گرداني، اخطار، تأديب، تعزير يا حبس و تبعيد و.....؟!

و اين تشخيص به عهده­ي، آگاهان فرهيخته، زمان­شناس، دين­شناس، آشنا به مسايل اجتماعي، فرهنگي، اخلاقي و آداب و رسوم و.... در سايه­سار ويژگي­هايی چون: خويشتن­داري، شايستگي، بردباري، گذشت، بيان شيوا، رسا، استوار و روان، با خويي خوش و رويي­ خوش و.... مي­باشد. نه هر كس كه فغاني دارد و چماقي! بنمايد قيامي!؟....!

ترك امر به معروف و نهي از منكر (آسیب شناسی)

ترك و تعطيلي اين فريضه، يك از نشانه­هاي آخرالزّمان است. كه گروهي به ده­ها عذر و بهانه و توجيهات وجیه امّا بي­اساس، از عمل به اين فريضه دست مي‌كشند و به خود مرخّصي مي­دهند! مي­گويند: ما را چه كار؟ گناه ديگران به ما چه؟ ما را هرگز در قبر او ننهند و او را نيز در گور ما جاي ندهند؟! عيسي به دين خود موسي به دين خود! )لَكُمْ دِينُكُمْ وَلِيَ دِينِ([۲۷] يا
)لَنَا أَعْمَالُنَا وَلَكُمْ أَعْمَالُكُمْ([۲۸]

هر كس در گروي كار و كرده­ي خويش است! )كُلُّ نَفْسٍ بِمَا كَسَبَتْ رَهِينَةٌ([۲۹]

خدا آزاد آفريده (وَ قَد جَعَلَكَ اللهُ حُرّاً)[۳۰]. نبايد مانع آزادي عمل كسي شد. )لااِكراهَ في الدّينِ([۳۱] يا مي­پندارند، بر فرض، ما هم بگوييم، با يك بار و يك نفر و يك پند ویک برخورد، چه خواهد شد؟ كار از جاي ديگر خراب است! آب از سرچشمه گل­آلود است! هر كس بايد خود بخواهد و اقدام كند! با گفتن كه، كاري درست نمي­شود؟ و....! ما را سَنَه ­نَه!

ـ و گروهي از روي شرم و آزرم، ياترس و تقيّه و براي حفظ نام و نان خويش و مقام و موقعيّت شغلي‌، اجتماعي، خانوادگي و اقتصادي و..... اقدامي نمي‌كنند! گويند: مملكت صاحب داره؟! ما را محلّي از اعراب نيست!

ـ برخي بر اين باورند، كه از ما بهتران، داناتران، و آزموده­تران هستند، نوبت به ما نمي­رسد!

تازه! واجب كفايي است! عرصه را براي اهلش باز نگه داريم، پسنديده­تر و بهتر است؟ بچّه بازي كه نيست؟! هر كسي را بهر كاري ساخته اند!

ـ و گروهي از دين­داران عافيت­جو سر به جيب مراقبت فرو برده و به لاك خود خزيده و اظهار مي­دارند؛ خدا اگر بخواهد، خودش اصلاح مي­كند! از توان ما خارج است! به حرف ما كه درست نمي­شود؟ ما خيلي زرنگ و زيرك باشيم، دين و ايمان (و كلاه) خودمان را نگه داريم! ما خود مانده و در راهيم، تا چه رسد راه نماشويم؟! امروز گفتيم فردا چه خواهد شد؟ يك نفر و يك مورد را گفتيم، بقيّه چي؟! نابساماني­ها زياد است و مشكلات اخلاقي، فراوان و كار از اين حرف‌ها گذشته است؟! دنبال دردسر نمي­گرديم؟ ساكت مي­نشينيم و خود را مي­سازيم! دعا مي­كنيم خدا هدايت‌شان كند! از دست بنده چه آيد؟! گاه و بي­گاه و هر از گاه، دعاي فرج حضرت را مي­خوانيم تا خدا هر چه زودتر صاحبش را برساند! بد روزگاري شده؟!

ـ و گروهي از منتظران را، اين باور است، زمينه و نشانه­ي ظهور، شيوع در اوج فساد و تباهي است! فراگير شدن ستم و بي­داد در جهان است! اين وعده­ي حق و بيان رسول معّظم اسلام است! پس چرا با كنترل و برخورد و اصلاح، ظهور مصلح جهاني و منجي بشريّت را به تعويق اندازيم؟! و مي­سرايند:

در دل دوست به هر حيله رهي بايد كرد                                  طاعت از دست نیامد گنهي بايد كرد!

هدف مقدّس، ظهور است. اگر گناه هم مايه­ي وصل و نيل به مقصود باشد. باكي نيست! براي اين گروه، شيوع فساد و گناه، هم فال است و هم تماشا! مي‌پندارند، به ما كه ضرري نمي­رسد، فلسفه­ غيبت منجي و مصلح كلّ و موعود (در بيش­تر باورها و دين­هاي ابراهيمي و حتّي ساختگي و دورغين دنيا) در اين است كه روزي به فرمان خدا و ياري او، با قدرت و نيروي الاهي مي­آيد و همه چيز را به اصلاح وا مي­ دارد و به عدل و داد مي‌رساند!

چه بسا استناد مي­ فرمايند به كلام خدا كه مي­ فرمايد: )ولا یَضُرُّکُم مَن ضلَّ إذا اهتًدًیتُم([۳۲]. مواظب خود باشيد. اگر شما هدايت يافتيد، گم‌راهي ديگران، زياني به شما نمي­ رساند.

 

 

[۱] .... أِلاّ الَّذینَ امَنُوا و َعَمِلُوا الصّالِحاتِ وَتَوا صَوْ بِالحَقْ وَ تَواصَوْ بِالصَّبِر.

[۲] . هود ۷۸.

[۳] . نهج البلاغه، کلمات قصار صفحه ۳۷۴.

[۴]  . شمس ۹.

[۵] . کُونُوا دُعاةُ النّاسِِ بِغَیرِ اَلسِنّتکُم.

[۶] . صفّ ۲.

[۷] . بقره ۴۴.

[۸] . شعراء ۲۱۴.

[۹] . احزاب ۵۹.

[۱۰] . طه ۱۳۲

[۱۱]  . مریم ۵۵.

[۱۲]  . لقمان ۱۷.

[۱۳] . طور ۲۶.

[۱۴] . تحریم ۶.

[۱۵] . یونس ۸۲..

[۱۶] . بحار ج ۱۸ ص ۱۸۲.

[۱۷] . گفتار فلسفی، جوان ج ۲ ص۲۴۸.

[۱۸] . نحل ۱۲۵.

[۱۹] . هود ۲۹.

[۲۰] . هود۵۰و۶۱و۸۴

[۲۱] . بلد ۱۷.

[۲۲] . طه۴۶ .

[۲۳] . انبیاء ۵۲.

[۲۴] . نهج الفصاحة.

[۲۵] . نهج الفصاحة.

[۲۶] . بحار ج ۹۷ ص ۸۳.

[۲۷] . كافرون ۶.

[۲۸] . بقره ۱۳۹، قصص ۵۵، شوري ۱۵.

[۲۹] . مدثّر ۳۸.

[۳۰] . حديثي از امام علي "عليه السلام": «لا تَكُن عَبَد غَيركَ وَ قَد جَعَلَكَ اللهُ حُرّاً».

[۳۱] . بقره ۲۵۶.

[۳۲] . مائده ۱۰۵.

کد خبر 2895900

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha

    نظرات

    • م.خادم ۲۲:۴۶ - ۱۳۹۴/۰۶/۱۱
      0 0
      باسلام وتشکر.لذت بردم .بسیار زیبا وبابیانی رسا وشیوا! ایکاش توجیه شرعی وناقص منتظران بی تفاوت ساکت را نیز به استناد ایات 163 تا167 اعراف پاسخ جانانه میدادید تانگاه منفعل وغیر مسوولانه نسبت به جامعه نداشته واز لاک فردگرایی و نگاه سطحی وقشری به دین پرهیز کرده و پاسخی کوبنده و متین به فهم ناقصشان به دین میدادید. خداقوت.