به گزارش خبرنگار مهر، علیرضا شجاعی زند استاد دانشگاه تربیت مدرس در نشست نقد و بررسی کتاب دریغ است که ایران ویران شود نوشته فرامرز رفیع پور که دیروز عصر در سالن جلسلات انجمن جامعه شناسی ایران برگزار شد گفت: این تیپ کتابها با وجود ارزش بالایشان کم خوانده میشوند. کاری که انجمن انجام می دهد کار ارزشمندی است و بهترین روش برای بزرگداشت همین روش است. یعنی نقادی آثار اوست و با شناختی که از ایشان دارم فکر می کنم دکتر رفیع پور هم این شیوه را بیشتر می پسندد.
وی افزود: عنوان بحث من «جامعه شناس ایرانی و جامعه شناسی ایران» است که می توان چکیده این کتاب و حتی نویسنده را با این عنوان بیان کرد. معتقدم این کتاب کار بزرگی است که رفیعپور به تنهایی آن را انجام داده و تجربه ۱۵ ساله در پشت آن نهفته است. درواقع این یک پروژه است و معمولا این کارها را یک تیم با سرمایه لازم انجام می دهند درصورتیکه دکتر رفیع پور ان را به تنهایی انجام داده است.
وی با بیان اینکه جای این گونه کارها در جامعهشناسی ما خالی است گفت: غربیها درباره ایران از این نوع کارها انجام دادهاند. اما در ایران توسط یک جامعهشناس ایرانی این کارها کم صورت گرفته است. منظور من از این که این کار کلانی است، این است که در سه سطح انجام شده است؛ یکی به مفهوم گستره طولی است. یعنی یک دیدگاه تاریخی دارد. دوم اینکه عرصههای مختلف جامعه ایران را بررسی کرده و به نظام اجتماعی ایران حتی فراتر از پارسونز پرداخته یعنی رفیعپور علاوه بر چهار سطحی که پارسونز مطرح میکند دو سطح دیگر به آن اضافه کرده یعنی تفکر و مذهب را به پهار عنوان پارسونز اضافه کرده است. به همین دلیل است که میگویم این کار کلان بوده و جامعه شناسی بومی ایران است.
وی درباره ویژگی دیگر این کتاب نیز افزود: کتاب ملاحظه توامان درون و برون سییستمی دارد. ما در کارهای کلان معمولاً یک سیستم کلان را میبینیم که بسته است و با بیرون ارتباطی ندارد. اما در این کار یک ارتباط بیرون و درون مشاهده میشود. یک رفت و برگشت را ما در این کتاب مشاهده می کنیم.
این استاد دانشگاه با بیان اینکه این کتاب مصداق کار جامعه شناسی و پیاده کردن و به کاربردن جامعهشناسی است، گفت: اگر اینها را در مقابل مرور کردن جامعه شناسی بگذارید، یا در مقابل جامعه شناسی در دانشگاه و جامعه شناسی بر دانشگاه قرار دهید، کار رفیع پور از این منظر جامعه شناسی است، یعنی در صدد به کاربردن جامعه شناسی در سطح کارگزاری است.
وی یادآور شد: همچنین در این کتاب میتوان ردپای بسیاری از نظریات را در کار او ببینید. وی به دنبال خرج کردن از نظریات دیگران نیست که نظر خودش را به دیگران بقبولاند. به همین خاطر است که می بینید کمتر رفرنس و ارجاع می دهد. البته این برای شخصی مانند و در سطح رفیع پور مجاز است، اما برای افرادی در سطح من این کار مجاز نیست. ویژگی دیگر این کتاب این است که یک کار نظری ـ میدانی به معنای واقعی کلمه است یعنی به کار بردن نظریه و واقعیت است. کتاب حاضر بین واقعیت و نظریه رفت و برگشت دارد. در واقع بین نظریه و عمل رفت و برگشت دارد. نظریه ددر خدمت فهم واقعیت است.
شجاعی زند در ادامه گفت: نویسنده مساله را از منظر نظریه پیدا کرده و پاسخ آن را هم از منظر نظریه پیدا کرده است و در واقع این ها در هم تنیده شدهاند. این کار مصداقی از جامعه شناسی ایرانی و جامعه شناس ایرانی است. این دو گمشدههای ما هستند. من معتقدم که جامعه شناسی یک علم بومی است و بومی کردن آن بی معنی است. چراکه مساله آن را از بوم میگیرد و دوم اینکه نسبت به واقعیت اجتماعی احساس مسئولیت میکند. اگر این دو خصوصیت را از جامعه شناسی بگیرید دیگر چیزی از آن باقی نمیماند.
وی تاکید کرد: ما اگر به جامعه شناسی فرانسه، آلمان و ... نگاه کنیم، آنجاهایی که روی منظر جامعه شناسی تاثیر گذاشته اند و در واقع بومی انجا هستند باید از آن دوری کنیم. جامعه شناسی علم جهانی است، بحث بر سر احساس مسئولیت و پرداختن به مسائل اجتماعی است. یعنی نسبت به مسائل اجتماعی خودش بیگانه است.
این استاد جامعه شناسی گفت: این کتاب برمبنای یک بینش جامعه شناختی نوشته شده و این بینش ملموس است و از واقعیتهایی که ما به راحتی از کنارشان میگذریم، رفیعپور ایستاده و آنها را تبیین کرده است. این کتاب یک کار مدون و یکدستی است. یعنی همه اجزای در جای خودشان نشستهاند و یک سازه عظیم و بزرگ است که اجزای آن به درستی چیده شدند. رفیع پور در کتاب حاضر نگاه کلان و خرد را با یکدیگر داشته است.
شجاعی زند در قسمت دیگری از سخنانش به محتوی کتاب پرداخت و گفت: محتوای این کتاب دو بخش دارد؛ یکی در سطح بیان کلیات و دوم در سطح چند فکت است. این کتاب مشخصات یک کار علمی را دارد. اما از جنس کارهای تحلیلی ـ نظری است و نباید به دنبال کار اثبات گرایی در این کتاب باشید. از سوی دیگر کتاب رویکرد انتقادی دارد و به کسب هم باج نداده است و جایی هم که استثنا کرده یک منطق دارد در عین حال یک ناصح امین است.
وی با بیان اینکه خاستگاه نقد بسیار مهم است گفت: چرا دکتر رفیعپور میتواند با این صراحت نقد کند؟ چون یک ناصح و ناقد امین است. با اینکه ایشان با روشنفکران میانه خوبی ندارد، چند ویژگی روشنفکری در این کار وجود دارد؛ یکی احساس مسئولیت ملی، دینی و علمی است که این همان ویژگی روشنفکری است. به دنبال ایجاد یک طرح نو است و اینکه راهی را برای مشکلات ما بگشاید. این کتاب دنبال پر کردن خلاء میان جامعه شناسی و کارگزاری در جامعه است. نویسنده به دنبال پر کردن خلأ یعنی جایی که جامعه شناسان در دانشگاه و کارگزاران در عرصه عمل است با هم بیگانه اند است. به همین دلیل این کتاب بیشتر به درد کارگزاران این حوزه میخورد.
شجاعی زند با بیان اینکه کتاب مواضع و جهت گیری های خوبی دارد گفت: البته این مواضع را من می پسندم. در مقابله با غرب استعمارگر این موضع خوبی است و ما امروز به این موضع بسیار نیاز داریم. درست است که استعمار کلمه قدیمی است اما اثر آن هنوز در جامعه وجود دارد. این کتاب با سرمایه داری مخالف است و در لابهلای کتاب میتوان آن را دید و با تبعیض و رانت و...هم مخالف است. رویکرد جمع گرایانه در این کتاب وجود دارد و همچنین ارزشگراست، یعنی به ارزشها اهمیت میدهد همان طور که وبر معتقد است. او هم به آن میپردازد و خودش هم از یک سلسله ارزشها پیروی میکند و اساساً انسان اگر بی ارزش باشد، بی معناست. در نهایت باید بگویم این کتاب تضادگراست؛ بدین معنی که به مساله تضاد میپردازد و آن را موضوع و مساله خودش قرار میدهد نه اینکه به صورت مارکسیستی به آن نگاه کند. اتفاقاً از یک منظر ایشان وفاق گراست. یعنی مسأله تضاد را مطالعه میکند که آن را حل کند.
وی تاکید کرد: اما درباره محتوای کتاب باید بگویم ایشان درباره برنامهریزی و نقشههای غربی درشت نمایی دارد و از آنها به عنوان کاسپارف های غربی (شطرنج بازان غربی) نام میبرد، یعنی میگوید ما در شطرنج آنها نقش بازی میکنیم. سوال این است که چرا بخشی از عملکرد آنها را واکنشی ندانیم در صورتیکه برخی واکنشی، برخی چاره جویی و برخی هم عقب نشینی از سوی غربیها بوده است.
شجاعی زند در ادامه با اشاره به تز رفیع پور در این مورد گفت: رفیع پور یک تز دارد که در دام کوچک شماری دشمن و بزرگ نمایی خودمان نیافتیم. من این تز را می پذیرم اما سؤال در اینجاست که عکس این هم درست است. یعنی نباید دشمن را بزرگ و خودمان را کوچک بدانیم و این هم یک نوع دام است. ثانیا دشمن را می توان بزرگ دید اما درست نیست که همه تحولات و افراد و گروه ها را در نظریه های از پیش تعیین شده و طراحی شده دید و چون از همه حیث هژمونیک شده است نمی توانید همه را کاسپارف ببینید.
استاد دانشگاه تربیت مدرس گفت: حتی اگر بپذیریم که تمام کارها طراحی غرب بوده دلیلی ندارد که این طرف را منفعل بدانیم. اینها هم از تحلیل مواضع و...دارند استفاده می کنند. درباره استبداد دولت های وابسته رفیع پور می گوید دولت های وابسته نوعا مستبد هستند و می گوید این یک حقیقت محرز دارند و دلایلی هم برای آن دارد. به نظرم نیازی نیست که بگوییم استبدادی بودن اینها از دل استعمار است. اتفاقا استعمار می خواهد اینها را استبدادی نشان ندهد و به نظرم این درست نیست.
وی در ادامه به مسئله استعمار اشاره کرد و گفت: مسئله تضاد را پرورده و دست پرورده استعمار دانستن هم بزرگنمایی است و نیازی نیست که آن را طراحی استعمار بدانیم. من در کتاب خودم ۱۲سناریوی غرب را در مورد انقلاب آورده ام و به نظرم نمی توان آن را طراحی استعمار دانست. تحلیلی که درباره فروپاشی دولت پهلوی می آورد به نظرم درست نیست. وی یک نوع بزرگ نمایی در مخالفت شاه و غرب کرده است. شاه مصاحبه ای در سال ۵۳ با اوریانا فالاچی دارد که در آنجا جملاتی را به زبان می آورد. شاه اصلا کسی نیست که بخواهد در مقابل غرب بیاستد، این نوع تئوری یعنی مخالفت شاه با غرب تئوری خانواده شاه است. در صورتی که ایران بدون شاه در گوادولپ مطرح شد. یعنی نزدیک سال ۵۶ مطرح شد و اینها به نظرم خطاست.
شجاعی زند در پایان سختانش یادآور شد: غربی که تا این اندازه کاسپارف دارد آیا منطقی است که تا این اندازه تحول در منطقه به خاطر یک مهره خیلی کوچک ایجاد کند؟ به نظرم این کار هم بزرگ نمایی است.
نظر شما