۲۵ مهر ۱۳۹۴، ۱۲:۵۴

مهدی طارمی:

بیش از سه امتیاز از صبا می‌خواستیم/ امیدوارم بدبیاری‌ها تمام شود

بیش از سه امتیاز از صبا می‌خواستیم/ امیدوارم بدبیاری‌ها تمام شود

مهاجم تیم فوتبال پرسپولیس با بیان اینکه هنوز نتوانسته رفتن هادی نوروزی را باور کند، گفت: از بازی با صبا فراتر از سه امتیاز می‌خواستیم اما خوشحالم که هانی را در شادی گلم سهیم کردم.

به گزارش خبرنگار مهر، تیم فوتبال پرسپولیس در آخرین بازی از هفته هشتم رقابتهای فوتبال لیگ برتر باشگاه‌های کشور عصر جمعه در ورزشگاه آزادی درحالیکه تا دقیقه ۸۵ از میهمانش صبای قم عقب بود، با ضربه سر مهدی طارمی این بازی را به تساوی کشاند. این دومین مساوی سرخپوشان در لیگ پانزدهم بود که باعث سقوط آنها به رده دوازدهم شد.

مهدی طارمی مهاجم تیم فوتبال پرسپولیس در رابطه با بازی تیمش برابر صبای قم و رقابت با مهرداد محمدی برای کسب عنوان آقای گلی به سوالات زیر پاسخ داد:

* جمعه ۲۴ مهرماه ۱۳۹۴ اولین بازی رسمی را در غیاب شماره ۲۴ (مرحوم هادی نوروزی) برگزار کرد...

- سخت بود. همه بازیکنان یک حس عجیبی داشتند. شما به اشک‌های محسن بنگر نگاه کنید. محسن بنگر مرد سرد و گرم چشیده‌ای است اما او هم نمی‌تواند بغضش را پنهان کند. همه یک حس بدهکاری داشتیم. احساسی خاص که می‌خواستیم هر چه زودتر برای هادی و خانواده‌اش کاری کنیم.

* و همین حس خاص هم نوعی عصبانیت را به تیم تزریق کرده بود؟

- شاید؟ گفتم که همه می‌خواستند برای هانی کاری کنند. هرچه زمان می‌گذشت و می‌دیدیم فرصت‌ها درحال از دست رفتن است، از لحاظ روحی و روانی بیشتر تحت فشار قرار می‌گرفتیم. این فقط یک مسابقه فوتبال نبود. اینکه دو تیم بیایند و برای سه امتیاز بازی کنند نبود. ماجرا برای ما پرسپولیسی‌ها فرق می‌کرد. ما از این بازی چیزی فراتر از سه امتیاز می‌خواستیم.

* همین جا حرف‌هایت را نگه‌دار. ماجرا جالب شد. چرا باید اینگونه باشد؟ چرا باید فوتبال‌مان آنقدر به آدم‌هایش بدهکار باشد که وقتی آنها را از دست می‌دهد برای جبرانش ناچار باشد زمین و زمان را به هم بدوزد؟

- سوال خوبی است. ما می‌دیدیم هادی چه مشکلاتی داشت و چقدر در سکوت خود آنها را درونش ریخت. اگر در زمان بودن هادی به او توجه می‌شد امروز همه‌مان احساس دین نداشتیم. حتی خود من. فرقی ندارد و نمی‌خواهم کسی را زیر سئوال ببرم. بگذارید یک مثال برایتان بزنم. من در آپارتمانی که زندگی می‌کنم، واحد بغلی و دیوار به دیوار ما محسن ایران‌نژاد دفاع تیم راه آهن با خانواده‌اش ساکن هستند. محسن دوست چند ساله من است و در شاهین با هم همبازی بودیم. شبی که در بازی دوستانه با استقلال رباط پایش پاره شد، من تازه از اردوی تیم ملی برگشته بودم که در لابی ساختمان دیدم مدیران راه‌آهن آمدند منزل محسن. من هنوز خبر نداشتم چه اتفاقی افتاده است. بعد که در خبرها خواندم که محسن مصدوم شده. رفتم سراغش را بگیرم دیدم خودش و خانواده‌اش خوشحالند.

برایم جالب بود. من بازیکن مصدوم کم ندیده‌ام. همین سال قبل رضا نوروزی در تیم خودمان رباط زانویش پاره شد. آقای‌گل لیگ برتر بود ولی بعدها فراموش شد. دلیل خوشحالی محسن و خانواده‌اش را پرسیدم متوجه شدم علیرضا رحیمی و مدیران و مالکان راه‌آهن نه تنها به محسن سرزده و جویای احوالش شده‌اند، بلکه که گفته‌اند هم قرارداد این فصل او را پرداخت می‌کنند و هم با او برای فصل بعد قراردادش را تمدید می‌کنند. دروغ چرا، با خودم گفتم این وعده‌ها برای دلخوشی محسن بوده اما دو روز بعد فهمیدم انگار ماجرا جدی است و قراردادش را تمدید کردند. همین دیشب شنیدم عکس محسن را روی پیراهن تیمشان زده و بازیکنان راه‌آهن با آن لباس گرم کرده‌اند.

* این یک اتفاق ویژه و جالب در فوتبال ما بوده است...

- من خودم فوتبالیستم. معنای این کارها و تاثیر آنها را می‌فهم. وقتی سرمربی‌شان پیشنهاد می‌دهد نام محسن هم در لیست پاداش بردها و به اندازه نفرات فیکس تیم قرار بگیرد، شما نمی‌دانید در آن تیم چقدر تاثیر مثبت دارد. بازیکن جانش را برای آن تیم می‌دهد. نمی‌خواهم تیم خاصی یا مدیر خاصی را زیر سوال ببرم.  علیرضا رحیمی و راه‌آهن را به عنوان یک نمونه خوب مثال می‌زنم. خودم از زبان چند تن از دوستانم و بازیکنان شنیدم که می‌گفتند اگر روزی از راه‌آهن پیشنهاد داشته باشند، به آن تیم می‌روند. چرا؟ چون می‌دانند در آن تیم تنها نمی‌مانند و حمایت می‌شوند.

این کار وجهه بیرونی باشگاه را بالا می‌برد. خوب است در زمان حیات آدم ها اینگونه به فکرشان باشیم. همین می‌شود که راه‌آهن به عنوان ارزان‌ترین تیم لیگ برتر از لحاظ قیمت می‌آید اینقدر خوب بازی می‌کند و در دوبازی ۸ گل می‌زند چون همه چیز در آن باشگاه دلی انجام می‌شود. بازهم می‌گویم این‌ها را به پای قیاس با هیچ تیم نگذارید. اتفاقی است که افتاده و داریم درباره آن حرف می‌زنیم. کاش کار آنها الگویی برای همه تیم‌ها باشد. نوعی درد دل است.

* بازی مقابل تیم علی دایی چگونه بود؟

- علی دایی حق زیادی گردن من دارد و من هم به عنوان بازیکن پرسپولیس باید برای موفقیت تیمم تلاش می‌کردم. این قاعده فوتبال حرفه‌ای است. صبا هم تیم خوبی است و بازیکنان مطرح زیادی دارد و خوب هم جنگیدند. ما هم موقعیت‌هایمان تبدیل به گل نشد.

* جالب اینکه احمد نوراللهی سانترکرد و تو گل زدی. دو کشف علی دایی.

- گفتم طبیعت فوتبال این حرف‌ها را بر نمی‌تابد. من حتی شنیدم که مثلا از شادی نیمکت صبا برخی دلخور شده‌اند. به نظرم در فوتبال حرفه‌ای این مسائل حل شده است.

* و گل خود را به هادی و هانی نوروزی تقدیم کردی...

- خوشحالم که هانی را در شادی گلم سهیم کردم. قرار بود هر کس گل زد، شادی مخصوص هادی را انجام دهد. من هم رفتم سمت هانی. این کمترین کاری بود که می‌شد انجام داد.

* لیگ دارد با فراز و نشیب‌های معمول پرسپولیس سپری می‌شود. نگران جدول نیستید؟

- ما خوب بازی می‌کنیم فقط توپ‌هایمان به ثمر نمی‌نشیند. امیدوارم این بدبیاری‌ها تمام شود. باید در ادامه ببریم تا در جدول جایگاه مناسبی پیدا کنیم.

*‌ روز سه‌شنبه هفته جاری هم در مشهد باید به مصاف سیاه جامگان بروید. در رابطه با آن مسابقه چه صحبتی دارید؟

- بازی سختی است اما بخشی از آن فشار روحی و روانی که برای بازی با صبا روی دوش ما بود برداشته شده‌است. انشاالله آنجا در این ایام عزیز محرم نایب‌الزیاره هادی هستیم و بتوانیم برنده شویم.

* حرف از ایام محرم شد. برای عزاداری کجا می‌روی؟

- ما بوشهری‌ها سینه‌زنی و عزاداری‌های سنتی خاصی داریم که همه دیده‌اند. اینجا اما فرصت نکردم به هیات بوشهری‌های مقیم تهران بروم اما هر وقت فرصت کنم به هیات می‌روم.

 *رقابت با مهرداد محمدی برای کسب عنوان آقای گلی را چطور می‌بینی؟

- مهرداد و میلاد بچه‌های خودساخته و سختی کشیده‌ای هستند. خوشحالم که خوب کار می‌کنند. رقابت با مهرداد شیرین است و من هم تلاشم را به کار می‌گیرم تا در کنار موفقیت پرسپولیس من هم برنده کورس آقای گلی باشم.

* بعد از بازی به نظر می‌آمد مصدوم هستی و محسن بنگر تو را به رختکن برد.

- بنگر این روزها همه بار تیم روی دوش اوست. در مراسم هادی هم برادر وار سنگ تمام گذاشت. هم او و هم رضا نورمحمدی و هم دیگران. خوشحالم بزرگانی مثل او در تیم‌مان داریم. موضوع خاصی نبود و پایم کمی درد داشت.

* و صحبت‌های پایانی.....

- هادی رفت. کاش از رفتن او درس گرفته باشیم که دنیا ارزش ندارد به خاط مسائل واهی و پوچ دل همدیگر را نشکنیم. هنوز نتوانسته‌ام رفتن او را باور کنم.

کد خبر 2942614

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha