به گزارش خبرنگار مهر، در متن این دل نوشته که در اختیار گروه هنر خبرگزاری مهر قرار گرفت، آمده است:
«امام رئوفم...
حضرت مهربان رضا جان سلام
شمار دلتنگی هایم به بینهایت نزدیک می شود و من می مانم و یک دنیا بی کسی
تمام تار و پود قلبم قندیل بسته، دلم محتاج گرمای حریمت است مولای من ...
این روزها شفای شفاعت حنجره ام را بر شانه های قاصد سوار می کنم و آن را به سوی مشهدت روانه ...
این روزها به دنبال کبوتری هستم تا دلنوشته هایم را به پایش بسته و آن را به تو برساند...
مولای من ...
ضامن آهو ...
پشت پلک هایم، غم چادر می زند و در این آشفته بازار دل، جملاتی بریده بریده روی ذهن خسته ام مرور می شود. تاکی چشمانم را به قاب اتاق تنهایی ام دوخته و روایت داستان شفای ضمانتتان باشم.
می گویند کویر رگ های سوزانی دارد که دریاچه هر افسانه ای را خشک می کند. آن جا می توانی بی آن که خودت بخواهی ناشناس ترین واژه ها را در سایه ترانه ترین معبدها قربانی کنی.
آری مولای من ...
حنجره ام همچون رگ های کویر خشکیده
آقا دستی تکان بده باران بپاش تا باز آرام بگیرم و بخوانم؛
دل تنهامو آوردم با یه دنیا دلخوشی
کمتر از آهو که نیستم میشه ضامنم بشی ...
آذرماه ۱۳۹۴ مصادف با ۲۸ صفر
غلامرضا صنعتگر»
نظر شما