به گزارش خبرگزاری مهر، برنامه «ما ایرانیها» ویژه برگزاری نخستین هفته علمی تمدن نوین اسلامی با حضور حجت الاسلام والمسلمین محمدناصر سقای بی ریا، رئیس شورای علمی نخستین هفته علمی تمدن نوین اسلامی و دکتر عصاریان نژاد، عضو هیات علمی دانشگاه دفاع ملی با اجرای ناصر خیرخواه از آنتن شبکه دو سیما پخش شد.
آنچه که در ادامه می آید حاصل مباحثی است که مهمانان برنامه در پاسخ به سوالات مجری ـ کارشناس برنامه «ما ایرانیها» ارائه کردند که مشروح آن را می خوانید:
*به نظر می رسد نیاز به مفهوم شناسی موضوع داریم چرا که بدون این شناخت از تمدن نوین اسلامی شاید نتوانیم به درستی وارد بخش های آن شویم؟
حجت الاسلام سقای بی ریا: ببینید، خدای متعال در آفرینش انسان را بازیگر اصلی همه مطالب قرار داده است و آسمان و زمین خورشید بر طبق گفته قرآن مسخر انسان است و مسئولیت بزرگی بر دوش انسان است که خداوند می فرماید این مسئولیت را کوه ها و آسمانها نپذیرفتند اما انسان پذیرفت و این مسئولیتی که از منهای بی نهایت تا به اضافه بی نهایت انحطاط و رشد امکان پذیر است.
مساله تمدن سازی و نقش انسان در تمدن سازی مساله ای مهم است، برخی شک دارند و می گویند آیا ما می توانیم در تمدن نقشی داشته باشیم؟ ما در مسایل روزمره زندگی خودمان نقشی داریم ولی آیا می توانیم بگوییم ما تاریخ را می سازیم و تمدن را جا به جا می کنیم؟
*چراکه این رویکرد با روحیه های جاری بسیار متفاوت می شود؟
حجت الاسلام سقای بی ریا: همین که مفهوم چیست مساله است، مثال ساده ای را می گویم. مفاهیم اجتماعی مثل فرهنگ، تمدن، خود دین، بسیار شبیه به هم هستند و جامع اند به خصوص اسلام که همه عرصه ها را در بر می گیرد. سوال این است که فرق دین، فرهنگ و تمدن چیست. مثالی ساده می زنم. لیوانی که اینجاست آب داخل اش است، یک استخر و رودخانه و یک اقیانوس هم آب داخل اش است، همه ماهیت واحد دارند چون آب هستند، اما چرا می گوییم لیوان، استخر، دریاچه، دریا، اقیانوس، وقتی به اقیانوس می رسیم وسعتی می بینیم که هم در مکان، هم در عمق، هم در فراگیری هم در معنا و عظمت و همه چیز بیشتر است.
حال وقتی زندگی انسان و به ویژه روند زندگی اجتماعی انسان را در نظر بگیریم اگر همه ابعاد را در نظر بگیریم و به آن عمق دهیم و زمان و مکان را وسعت بخشیم که گذشته و حال و آینده را در بر بگیرد و نسل های متعددی را در بر بگیرد و بتواند آنها را متحد کند و در یک مسیر حرکت دهد می توانیم به آن تمدن بگوییم.
حال همان سوال مطرح می شود، اتفاقا نگاه می کردم در سخنان رهبر معظم انقلاب که ببینم ایشان تمدن را جایی تعریف کرده اند یا خیر، اتفاقا به فرازی از صحبتهای ایشان برخوردم که فرموده بودند: اگر ما تمدن را به معنای «رشد همه جانبه» در نظر بگیریم. این همه جانبه بودن را باید در همه ابعاد و در عمق و در زمان و مکان در نظر بگیریم البته ما در حوض زمان حال زندگی می کنیم و موتور حرکت همه تحولات زمان حال است منتهی گذشته و حال و آینده به هم مرتبط می شود و انسان به عنوان موجود مکلفی که دارای بالاترین نقش در عالم آفرینش است می تواند در روندها تاثیرگذار باشد البته تاثیرگذاری انسانها شدت و ضعف دارد و این طور نیست که تاثیرگذاری همه یک جور باشد. از صفر ممکن است باشد، حتی به صورت منفی ممکن است تاثیرگذار باشد، مثلا قرآن می فرماید: که در دریا و زمین فساد به وجود آمد به خاطر کارهای مردم.
انسان اگر روی خودش هم کار کند چون در جامعه زندگی می کند حالات و رفتارها روی طیفی از جامعه می تواند اثرگذار باشد اما بعضی شخصیتها و یا بعضی جوامع هستند که تاثیر ماندگار و جامع می گذارند.
*این دیدگاه را در طول تاریخ راجع به ایران به خوبی می توان گفت؟
حجت الاسلام سقای بی ریا: بله! نقش ایران در حمایت از اسلام و خدماتی که ایرانیان به اسلام داشتند و بهره هایی که از اسلام بردند بارز است. ما شخصیتهایی را داریم هم در جامعه خودمان و فرهنگ و تمدن مان و هم شخصیتهایی در تمدن های دیگر داریم که هیچ شکی نداریم که آنها نقش در تمدن داشته اند. مثلا حضرت رسول(ص) که امیرالمومنین می فرماید زمانی اسلام عبارت بود از یک خانواده سه نفری، من بودم، رسول خدا و حضرت خدیجه و ما زیر آسمان نماز می خواندیم و هیچ بیتی نبود که در آن اسلام باشدولی الان می بینیم که بیش از یک میلیارد انسان قلب شان برای اسلام می تپد با اسلام تنفس می کنند، اسلام همه ابعاد زندگی شان را پر کرده است، مسلما رسول خدا، شخصیت امیرالمومنین(ع) و نقشی که ایشان در روحیات و اخلاق ما و در باورهایمان داشتند مورد توجه است. رسول خدا(ص) فرمودند: من و علی دو پدر این امت هستیم. این تعبیر پدر امت یعنی همان تاثیرگذاری تمدنی و شخصیتهای دیگر مثل امام حسین(ع).
* از منظر علمی به ویژه در حوزه علوم سیاسی و اجتماعی و حتی از منظر فرهنگی و اقتصادی، جنبه هایی را دکتر سقای بی ریا اشاره داشتند، وقتی که به تمدن نگاه می کنیم رشدی همه جانبه را می بینیم، حال اینکه ما در این مقطع عنوانی را تحت عنوان تمدن نوین اسلامی مطرح می کنیم با گذشته تمایزهای بسیاری دارد، حقیقتا چیز جدید و نویی دنبال می شود آن هم در این نقطه از جهان اسلام یعنی ایران.
دکتر عصاریان نژاد: پاسخ به سوال شما را با نگاهی مفهوم شناسی شروع می کنم که اصولا ما تمدن را چگونه تعریف می کنیم، یعنی اگر جدای از ریشه مفهومی تمدن که ناظر بر میل به شهرنشینی و اجتماع گروهی از مردم در کنار همدیگر می شود را در نظر بگیریم که نحله اول مفهوم مندتر است، امروز این معنی تمدن در جامعه فراتر از یک نگاه است، شاید ساده و بسیط شهرنشینی باشد لذا مفهوم تمدن یک مفهوم تاسیسی است اما این تاسیس در عصر امروز بسیار متفاوت است یعنی در عصر امروز که رسانه ها ارزش های اجتماعی را جهانی کرده اند ما نگاهی به تمدن داریم که فراتر از یک نگاه تاسیسی است.
انسانها مرحله فراتاسیسی تمدن را دنبال می کنند، مفهومی که تحت عنوان تمدن نوین اسلامی از آن نام برده می شود عقبه و اصالتی دارد که به بعثت رسول اکرم باز می گردد که خداوند با انزال وحی و ابلاغ قرآن کریم دین را کامل کرد و برای همه ابناء بشر نعمت را هم تمام کرد. ما در قرآن کریم شاهد بیان مفاهیمی از سوی خداوند متعال هستیم که ارکان یک تمدن را حتی به معنی امروزی و معنایی شاید در قرنهای آینده قابل استنباط و اجتهاد ارایه کرده است. اینجا خداوند انسانهایی را که ایمان آورده اند، در راه خدا جهاد کرده اند، در راه خدا زندگی کرده اند، آبادانی کرده اند و عدالت، رفاه، امنیت را فراهم کردند و در راه برپایی احکام او در سطح جهان تلاش داشتند خداوند اراده اصلی خودش را در این گروه نام می برد.
خداوند می گوید من اراده کردم که زمین برای آنها باشد. پس ما شاهد گروهی مرجع هستیم که می توانند الگوی دیگران باشند. در راس آن اسوه الحسنه وجود پیامبر(ص) و اصحاب و اهل بیت(علیهم السلام) هستند.
پس ما شاهد شکل گیری گروهی هستیم که برتر هستند و می توانند در زمین اهداف الهی را دنبال کنند، پس تمدن اسلامی، اصالتی دارد اما کلمه نوین متناسب با آن اصالت معاصرتی است یعنی هم عصر می شود با شرایط زمانه امروز و شاید قرنهای آینده تا ظهور حضرت حجت که ما شاهد شکل گیری تمدن بالغه و نهایی اسلام هستیم.
* مسئولیتهای متعددی تعریف شده است اما این مسئولیتها آیا می تواند در کشاکش دنیای امروز در هجم رسانه ها، عصر ارتباطات و نحله های مختلف به آن بی توجهی شود یا می تواند با نگاه دقیق به آنها تمدن نوین اسلامی را به جریانی تازه در دنیای امروز تبدیل کند
سقای بی ریا: نکته قابل توجهی هست که پرداختن به آن اهمیت دارد، تکنولوژی و پیشرفت های علمی ابزارهای تند کننده مثل کاتالیزورهستند، سرعت را زیاد می کنند، در وقت صرفه جویی کرده و فرآیندها را در دسترس قرار می دهند. این موارد ابزار هستند، اما محتوا چیست. آن محتوایی که می خواهد در زندگی قرار گیرد بسیار مهم است که به اندیشه ها بر می گردد یعنی شناختی که انسان از خودش دارد. حقیقت است. من چه کسی هستم، عالم چیست، ما از کجا آمده ایم، برای چه هدفی هستیم، بعد ارزش هاست که تعریف می شود، مثلا فطرت و ذات ما چه اقتضایی دارد.
امروز بعضی متفکرین غربی فکر می کنند انسان موجود بی رنگی است که محیط آن را می سازد. شرایط تعیین می کند که ماهیت اش چیست لذا می گویند مثل چیزی که مرتب هر روز تغییر می کند و هر روز چیز دیگری می شود ما انسانها در حال تغییر هستیم و باید در لحظه زندگی کنیم در حالی که اسلام این برخورد را ندارد یعنی نسبت به حقایق عالم بصیرت می یابید. این آگاهی نقطه شروع است و لذا اسلام با این شروع می شود که بگو خدا را بشناس.
بدان خدایی جز خدای یکتا نیست و خداست که عالم را آفریده و سوال مهمی که اتفاقا روان شناسان هم همین را می گویند که وقتی انسان به سن بلوغ فکری و رشد عقلی می رسد آن سوالات عمده ای که به طور فطری برای همه مطرح می شود آن است که من از کجا آمده ام، هدف ام چیست، به کجا می خواهم برسم، کمال ام چیست، این سؤالات اصلی است که به عبارت ساده تر همان عقاید، خداشناسی، معادشناسی است که دین به ما می دهد و زندگی مان را شکل می دهد و یک سری ارزش ها یی را تعیین می کند بنابراین ما اگر در تمدن ها برخورد داریم اول برخورد فکرهاست. این از همه مهتر است یعنی اگر ما بتوانیم آن رقیب خودمان را قانع کنیم که حرف من درست است، اندیشه من درست است تا اندیشه شما، یا با هم گفت وگو کنیم و لذا برخوردهای ذهنی و اندیشه ای مهم تر از برخوردهایی است که در متن جامع و به صورت فیزیکی اتفاق می افتد. این دیدگاه عمیق اسلام نسبت به این مساله است.
نامه ای که حضرت امام(ره) به گورباچف نوشتند چنین دیدگاهی داشت که ببینید ما چه طور فکر می کنیم و حقیقت انسان چیست، آیا انسان ماده است و مثل مجسمه است که سمت راست اش از سمت چپ اش خبر ندارد یا انسان حقیقت بالایی دارد و به فطرت می رسد.
خداوند در قرآن می فرماید نوع خلقتی که خداوند انسان را بر آن آفریده است. یافته های علمی هم تایید می کند که نوع انسان نوع خلقتی دارد. ذهن، اندیشه و خواسته ها و نیازهای انسان بسیار در تمدن سازی مهم است. این موارد اجزا و محتوا است لذا یکی از فرازهای مقام معظم رهبری که در زمینه تمدن که محتوا را بیان می کند عبارت ازاین است: یعنی ما طرز زندگی کردن مان در مباحث مختلفی که وجود دارد چگونه با مردم تعامل کنیم و در محیط کار چگونه عمل کنیم و در زندگی با افراد خانواده مان چه طور تعامل کنیم و حتی با دشمن مان چگونه تعامل کنیم و تعامل ما با دنیا چه طور باشد.
تمام این موارد محتواست که با اندیشه در درجه اول مرتبط می شود. این موارد است که زیرساخت تمدن را تشکیل می دهد و سبک های زندگی که تولید می شود. روبناها نمی توانند اصالت کامل داشته باشند و اهداف و زیرساخت ها است که مشخص می کند.
*اگر بخواهیم از این منظر صحبت ها را قدری امروزی تر نگاه کنیم باید بگوییم که در ایران ما شاهد برنامه های توسعه و برنامه های چشم انداز هستیم که خودش مدلی از توسعه همه جانبه را بر اساس تعریفی که شما از رهبری معظم اشاره داشتید، است، یعنی گردش همه جانبه، افتصاد، فرهنگ، روابط بین الملل، تعلیم و تربیت و بسیاری از موازین دیگر است، بازخوانی دوباره و پاسخ به نیازهای روز دنیای اسلام، کشور اسلامی و مردم اسلامی ودر نهایت امت اسلامی است که فراتر از یک جغرافیا خواهد شد بود. این سیر با برنامه های مدل شده در داخل این مراحل چگونه است؟
عصاریان نژاد: همان طور که اشاره داشتید و البته در مباحثی که جناب سقای بی ریا اشاره داشتند و بیشتر به مباحث معرفتی و فلسفی تمدن اشاره داشتند پیشنهاد می کنم بحث را به لایه های تمدن بیاوریم. تمدن بعضی وقت ها به مثابه یک هدف و غایت است، بعضی وقت ها تمدن به مثابه یک دستاورد است که برای نیل به آن شما باید فرایندهای گوناگونی را طی کنید. اگر تمدن را به مثابه دستاورد ببینیم باید گام ها و مراحل گوناگونی طی شود که به آن افق دسترسی پیدا کنید و آن موقع است که به دستاوردی می رسید که مرجع رجوع و اشاره دیگر ملت ها و اقوام خواهید شد.
ملتهایی که به دنبال الگوی زیست برتر و کارآمد، الگوی زیست فخرآفرین و الگوی زیستی که قابل اتکا و دوام است. نوع نگاهی که به تمدن در جامعه امروز بشری می شود از تمدن یک هویتی را طلب می کند که بتواند با آن هویت خود را بشناساند و خود را معرفی کند و خود را مرجع رجوع قرار دهد. اگر این دستاورد بخواهد فرایند هایی را طی کند یقینا این فرایندها در برنامه های گوناگونی که می تواند برنامه توسعه، چشم انداز و سیاست های کلان یک کشور برای رسیدن به یک افق و یک قله باشد. تمدن، یک قله است در جامعه بشری که همه می توانند آن را ببینند و اشاره کنند و سعی کنند که به آنجا دسترسی پیدا کنند.
اما تمدنها در طول تاریخ با وجود اینکه در بستر فرهنگی و اجتماعی حرکت می کرده است یک مطالبه سیاسی بوده است، مطالبه ای بوده که قدرت ها سعی کرده اند فلسفه قدرت و فلسفه اقتدار خود را بر آن سوار کنند و به پیش برانند. این فلسفه می تواند هدف اش خدمت به جامعه بشری باشد که ماهیت تمدن به دلیل اتصال فرهنگی و هویتی معمولا یک رویکرد مثبت به بشریت و خدمت به او در نظر گرفته شد. اما آیا واقعی بوده و در سطح برنامه ها و رویکردهایی که ما تحت عنوان رویکرد عدالت، امنیت و آبادانی از آن نام می بریم بوده است؟
شما در کتابها و دیدگاه های گوناگونی که در موضوع تمدن نوشته شده است می بینید که آرایه های تمدنی همواره نیازها و مطالبات بشری بوده است که دولتها سعی کرده اند آن را فراهم کنند، در تمدن نوین اسلامی هم حکومت اسلامی مسئول و متولی حرکت دادن جامعه در قالب برنامه ها و رویکردها به سمتی است که بشر در آن امکان تکامل و سیر تکامل خودش را که علم و عقل و معنویت و دین در درون آن نهفته است را پیدا کند. این در سند چشم انداز جمهوری اسلامی است اگر ارکان سند را بخوانیم در حوزه های اجتاعی، فرهنگی، سیاسی، اقتصادی است. می بینید انسان به عنوان مبنای اصلی سند نقش خودش در کالبد انسانیت، نقش انسان در کالبد جامعه، نقش انسان در کالبد حکومت، نقش انسان در کالبد الگو دیده می شود.
چگونه یک انسان در سند چشم انداز می تواند الگو باشد، این سند یقینا در قالب برنامه توسعه می تواند فراسوی تمدنی را که ما بعد از انقلاب اسلامی در ادامه تمدن حضرت رسول(ص) داشتیم ادامه دهد. روندهایی که در جمهوری اسلامی دنبال می شود برای نیل به این تمدن و نوسازی روندهایی که بالضروره باید در بستر تمدن اسلامی شکل گیرد انشاءالله می تواند بحث را شفاف تر کند.
*تفاوت میان تمدن غرب و تمدن اسلامی را با رویکردیکه وجود دارد برای حل نیازهای جامعه در پیش گرفته اند چیست
سقای بی ریا: نکته ای را عنوان می کنم در پی نکته ای که در مورد شناختها، اهداف و شکل گیری عادتها و سبکهای زندگی عنوان کردم خواهم گفت. به تفاوتی اشاره می کنم بین آدمهایی که در غرب هستند و مردم خودمان. من معتقدم که ما نیمه پر لیوان را هم باید ببینیم. در هر دو طرف البته در مورد خودمان معتقدم که لیوان ما از نظر کیفی پرتر است. آن قسمت هایی که خالی است را زودتر می توانیم برطرف کنیم چون قسمت پر آن اساسی است.
غربی ها این گونه انسان را تربیت می کنند. می گویند تو آزاد باش برو دنبال شهوات ات. فقط وقتی رویکرد هر شخص با آزادی دیگران با هم تضاد داشت اینجا قانون می آید و نمی گذارد که تداخل یابد لذا انسانها کنترل از درون ندارند بلکه تشویق می شوند که تحت عنوان آزادی بریزند بیرون و قانون آنها را از بیرون کنترل می کند لذا می بینیم که ما با پدیده هایی رو به رو هستیم در غرب که اگر برق برود، پلیس یک شبانه روز کنترل نکند تمام مغازه ها و بارها غارت شده است.
در آمریکا ۱۰ ساعت مثلا برق رفته و مغازه ها غارت شده است. آدم باورش نمی شود. همان آدمی که به ظاهر خیلی قانون مدار و متمدن است وقتی بتواند تیغ اش ببرد و جایی قانون از بیرون نباشد تا عمق می بُرد. حالا گاهی از طریق دادگاه و ادعای کذب بتوانند پیش برند ولی در کشور ما این گونه نیست، مردم ما کنترل از درون دارند ولی قانون ضعیف است. آن ضعف قانون را کنترل از درون بهتر جبران کرده است یعنی اگر در ایران چهل و هشت ساعت هم برق برود هیچ غارتی در هیچ مغازه ای اتفاق نمی افتد. علت اینکه شبها در آمریکا ساعت ۹ شب کسی نمی تواند از خانه اش بیرون بیاید و برای ۱۰ دلار منازعه می شود اما در کشور ما ساعت ۹ شب یک زن تنها می تواند بیاید بیرون به علت سبک تربیتی ماست که از درون است.
خارجیها که به ایران می آیند از این امنیت تعجب می کنند. این تفاوت تمدنی که بین ما وجود دارد. نوع زندگی و تربیت ماست که متبلور در این مسائل می شود. اشاره می کنم به کلامی از امیرالمومنین(ع) که فرمود: خداوند انسان را آفرید هم آن چیزی که در حیوان است (شهوت) به او داد هم آنچه که در ملائکه است به او داد.
حالا اگر بخواهیم ببینیم که انسان از ملائکه بالاتر است یا نه می فرماید: اگر انسان شهوت اش را بر عقل اش غلبه داد از حیوان پایین تر است اگر عقل اش را بر شهوت اش غلبه داد از مَلَک بالاتر است و این نکته ظریفی است. امثال این موارد در نوع تربیت ما زیاد است. ما شانس رشد بیشتری داریم. اگر چیزی واقعی نباشد در هم می شکند. در غرب واقعیت را به مردم نمی گویند وقتی می رسند به شهوات انتهایش خودکشی است ولی در ما این گونه نیست.
*نظر شما چیست دکتر عصاریان نژاد؟
دکتر عصاریاننژاد: در پایان بحث نگاه ام به عناصری است که می تواند سه عنصر جذابیت و فخر و برتری را در تمدن جای دهد. یقینا تمدن موفق تمدنی است که نیازهای جامع بشری را و نه فقط نیاز جامعه بشری بلکه نیاز جامع بشری را رفع کند یعنی نیازی که خداوند در فطرت انسان ها گذاشته است. اگر کمال گرا هستند اخلاق و معنویت آنها هم به مثابه رفاه و علم و پیشرفت شان باید در نظر گرفته شود. آنچه که در تمدن نوین اسلامی هدف است ترکیبی از تمامی آنهاست. اگر نارسایی هست باید در برنامه های گوناگون این نارسایی جبران شود.
نظر شما