۱۴ دی ۱۳۹۴، ۹:۳۵

دیدار با هنرمند پیشکسوت قلمزنی؛

اثر هنرمندان طراز اول باید به برند تبدیل شود

اثر هنرمندان طراز اول باید به برند تبدیل شود

یک هنرمند معرق و قلمزنی روی مس معتقد است: هنرمندان طراز اول یک رشته باید به برند تبدیل شوند و کارگاهشان نشانی داشته و مدیر برنامه‌ای باشد تا آثار آنها را معرفی و تبلیغ کند.

خبرگزاری مهر- گروه فرهنگ: چند روزی به آغاز سال نو میلادی باقی مانده بود که جمعی از خبرنگاران صنایع دستی، روبه‌روی ساختمان اداره کل میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری استان تهران گرد آمدند تا با مدیرکل و معاون صنایع دستی استان به دیدار سه تن از هنرمندان برجسته ارمنی بروند و هم تولد حضرت مسیح(ع) را به آنها تبریک بگویند و هم با کارهاشان، بیشتر و بهتر آشنا شوند.

نخستین این هنرمندان، نشان تانیک بود که نشان درجه یک هنری داشت و مجسمه‌های موزه گنجعلی‌خان کرمان را ساخته و سردیس فرامز پایور در موزه موسیقی و مجسمه شهریار در خیابانی به همین نام در تهران و همچنین تندیس‌هایی از علی شریعتی و محمدجواد باهنر و محمدعلی رجایی در موزه عبرت از او بود.

دومین هنرمندی که در آستانه سل نو میلادی به دیدارش رفتیم، وارطان کشیشیان بود. هنرمندی که در زمینه معرق و قلم‌زنی روی مس فعالیت می‌کند و چهره بزرگان و مفاخر ایران زمین چون حافظ و سعدی و فردوسی را بر صفحه‌ای مسین نقش می‌زد.

کارهای او سه بعدی است. هرچند بعضی فروشندگان صنایع دستی، هنوز که هنوز است نمی‌دانند کار سه بعدی یعنی چه؟ وارطان کشیشیان می‌گوید: فروش برعهده من نیست. من فقط می‌توانم بخش تولید را برعهده داشته باشم. تبلیغ و بازاریابی و فروش برعهده کسی است که در این زمینه تخصص داشته باشد. من کارم را تولید می‌کنم و به فروشگاه صنایع دستی می‌برم. فروشنده نگاهی به من و نیم نگاهی به اثرم می‌اندازد و می‌گوید: کار سه بعدی یعنی چه و می‌دانم منظور او از این پرسش این است که آنچه، برای مثال، ۱۰۰ هزار تومان می‌ارزد را به هزار تومان بخرد و به من چک ۶ ماه بعد را پرداخت کند.

این هنرمند قلم‌زن بر این باور است کسانی که در شمار هنرمندان طراز اول یک رشته به حساب می‌آیند باید به برند تبدیل شوند و کارگاهشان نشانی داشته و مدیر برنامه‌ای باشد تا آثار آنها را معرفی و تبلیغ کند وگرنه خود هنرمندان که نمی‌توانند دوره بیفتند و از این فروشگاه به آن فروشگاه بروند و برای خود بازاریابی کنند. ضمن این‌که کار این افراد، مخاطب خاص دارد و به کار مجموعه‌داران و گالری‌دارها می‌آید و نباید در فروشگاه‌های معمول صنایع دستی ارائه شود.

وارطان کشیشیان، کار خود را از ۳۰ سال پیش آغاز کرده و اصول اولیه را از عمومی خود فراگرفته است. ۲۲ سال پیش به ارمنستان رفته و شاگرد ادوارد قازاریان، مجسمه‌ساز ارمنی با شهرت جهانی بوده و رموز مجسمه‌سازی و نگین تراشی را از او یاد گرفته است.

او مشتری‌های خاص خود را دارد و بیشتر مخاطبان کارهای او در خارج از کشور زندگی می‌کنند و بیش از هر چیز، سردیس کوروش و نمادهای دوره هخامنشی را می‌پسندند چون دلشان می‌خواهد، گذشته خود و سرزمین‌شان را به دوستان خارجی خود معرفی کنند و آنها که در ایران زندگی می‌کنند، بیش از هر چیز دیگر، تابلوهای مسینی را دوست دارند که آیه «و ان یکاد...» بر آن نقش بسته است.

«خوب است سازمان میراث فرهنگی از هنرمندان حمایت کند و امکاناتی را در اختیارشان قرار دهد. چه اشکالی دارد معاونت صنایع دسنی از هنرمندان برجسته برای حضور در نمایشگاه‌های داخلی و خارجی دعوت کند؟ مگر نه این‌که این هنرمندان هستند که به نمایشگاه شان و هویت می‌دهند؟ پس چرا نباید تسهیلاتی را برای انان فراهم کرد؟ چرا مشکل عمده هنرمندان ما بیمه و نداشتن حقوق ثابت است، آن هم در شرایطی که بیمه، حداقل امکانی است که ازمان میراث فرهنگی می‌تواند در اختیار هنرمندان بگذارد.»

وارطان کشیشیان، دلش می‌خواهد هنرش را به نسل جوان آموزش دهد اما خانه‌اش کوچک است و امکان چنین کاری را ندارد. از سوی دیگر نه شهرداری و نه سازمان میراث فرهنگی، فضایی را در اختیار او نگذاشته‌اند تا او به انتقال هنر و تجربه‌اش بپردازد. به گفته این هنرمند معرق، قرار بود در منطقه شمس آباد، جایی را در نظر گیرند و خانه صنایع دستی بسازند تا هنرمندان برجسته در آن جمع شوند و هنر خود را آموزش دهند.

«هنرمندان صنایع دستی می‌توانند موفق به دریافت وام شوند اما خدا می‌داند چه مراحلی را باید پشت سر بگذارند.» این هم یکی دیگر از گلایه‌های وارطان کشیشیان است.

او گفته‌های خود را این‌گونه ادامه می‌دهد: معاونت صنایع دستی، ما را به صندوق مهر رضا معرفی کرد. ما هم کفش آهنی به پا کردیم و بارها و بارها به بانک رفتیم و مدارک بردیم و سند آوردیم و آن‌قدر این رفت و آمدها ادامه پیدا کرد که خود کارمندان بانک، دلشان نیامد دست رد بر سینه‌مان بگذارند اما من و چند نفری که باقی ماندیم خیلی همت و پشتکار داشتیم وگرنه از ۲۰ نفری که معاونت صنایع دستی معرفی کرده بود، سه چهارنفر بیشتر باقی نماندند.

کشیشیان، قلمزنی می‌کند. او اولین کار خود را با دست می‌سازد و پس ازآن از تکنیکی بهره می‌برد که کار اول را که دست ساخته اوست کپی می‌کند. این هنرمند با این روش توانسته، دست ساخته‌هایش را به تولید انبوه برساند و قیمت کارهایش را تا حدی پایین بیاورد.

او هنرمندان و آثارشان را سفیران فرهنگی ایران می‌داند و می‌گوید: گاهی نمایشگاه‌هایی در کشورهای مختلف برگزار و از هنرمندانی دعوت می‌شود که کارهاشان بسیار سخیف است و هیچ هماهنگی با فرهنگ و هنر این مرز و بوم ندارد. به همین خاطر ضرئرتی است نظارت درست و دقیقی بر این مساله وجود داشته باشد.

یک ساعتی گذشته؛ وارطان کشیشیان، خبرنگاران و مدیران استانی را به دیدن کارگاه کوچکش دعوت می‌کند. برج ایفل، آن روبه‌رو خودنمایی می‌کند. کشیشیان، این مجسمه را برای همدردی با مردم پاریس ساخته. او عشق، را تنها حقیقت موجود در جهان می‌داند و معتقد است: مسیح و محمد، پیام‌آوران صلح‌اند و پیوانشان باید بکوشند تا آرامش و آشتی بر جهان حکمفرما شود.

دیدار ما به پایان می‌رسد؛ با وارطان کشیشیان و همسرش خداحافظی می‌کنیم و راهی خانه هراج مگردون دیگر هنرمند پیشکسوت می‌شویم در حالی‌که دهان خود را با «گاتا» شیرین کرده‌ایم و بوی خوش قهوه در مشام‌مان پیجیده است.

کد خبر 3015983

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha