خبرگزاری مهر، گروه استانها- ونوس بهنود: نزدیک به ۶۱ صنعت دستی در اردبیل شناسایی شده که به عقیده پژوهشگران کمی کاوش بیشتر میتواند این رقم را افزایش دهد.
تنوع اقلیمی در استان اردبیل و وجود سه نوع زیست روستایی، عشایری و شهری موجب شده صنایعدستی در این استان از تنوع مثالزدنی برخوردار بوده و حتی برخی صنایعدستی در بخشهای مختلف استان به اشکال مختلف تولید شود.
این تنوع زمانی قابلتوجه است که کاوشهای باستانشناسی که بخشی از یافتههای آن در موزه باستانشناسی اردبیل نگهداری میشود، نشان میدهد ساکنان اولیه این اقلیم نیز علاقهمندی خاصی به صنایعدستی داشتهاند.
طلا و نقره سازی، سفالگری، ورشو، فرش و گلیمبافی، ظروف چینی و مسی و انواع دست بافتههای پشمی باهدف تولید البسه و زیرانداز نمونههای با قدمت چند هزارساله در این موزه دارند که کاوشها نشان میدهد قدیمیترین آنها حتی تا هفت هزار سال نیز قدمت دارد.
هرچند قدمت دقیق صنایعدستی در استان اردبیل مطالعه نشده اما بهواسطه تغییر نوع معیشت، بیتوجهی به حالوروز صنعتگر و تعریف کاربریهای جدید تعدادی از صنایعدستی منسوخشدهاند و تعدادی نیز روبهزوالاند.
نقش کلیدی زنان در تولید صنایعدستی اردبیل
به گفته معاون صنایعدستی اداره کل میراث فرهنگی استان اردبیل در سطح استان بیشترین فعالان صنایعدستی در روستاها متمرکز هستند.
علیرضا دباغ عبداللهی به خبرنگار مهر گفت: این موضوع موجب شده برخی روستاها مهد شکلگیری صنایعدستی و هنرهای سنتی در استان باشند و ما برای احیای آن نسبت به حمایت صنعت گران روستایی اقدام کنیم.
عمده تولیدکنندگان صنایعدستی در استان اردبیل را زنان تشکیل میدهند و در هر سه نوع زیست شهری، روستایی و عشایر این زنان هستند که در محوریت صنایعدستی قرار گرفتهاند. بهویژه هرکجا بحث طرح و رنگ و نقش و نگار به میان آمده حضور زنان جدیتر میشود.
بااینوجود تعداد زیادی از زنان هنرمند هرچند تأثیرگذار در تولید صنایعدستی اما ناشناخته هستند و به شکلی که بتوانند پوشش کامل به دنبال داشته باشد ساماندهی نشدهاند.
بر اساس آخرین طبقهبندی که از هنرهای دستی استان صورت گرفته تعدادی از هنرها منسوخشده و حتی مشخص نیست از چه زمانی وجود داشته است.
دباغ عبداللهی در این خصوص گفت: ۱۲ هنر منسوخشده داریم ازجمله چاقوسازی، چاروق دوزی، اجاق قراقی و خورجین بافی که نه فرد فعال دارند و نه پروانه تولید برای آنها صادر شده است.
وی افزود: علاوه بر اینها رشتههای روبهزوال نیز داریم که بهصورت محدود توسط چند صنعتگر تولید میشوند و اگر حمایت نشوند اینها نیز منسوخ خواهند شد.
شالبافی ترکیب نیاز اقلیم با هنر بومی
نام هنر: شالبافی
قدمت:بیش از دو قرن
شهر زادگاه هنر: شال و کلور در خلخال، آخرین بازماندهها در کلور هستند.
معرفی کوتاه هنر: شال نوعی پارچه ضخیم است و از نخ پشمی که از گوسفند تهیهشده بافته میشود. برای دستگاه شالبافی شش عدد پایه چوبی نیاز است. دو عدد پایه کوچک در جلو برای نصب قاتک چله پیچ لازم است از دو عدد پایه بزرگ که بین دو پایه چوبی جلو و عقب قرار دارد، دفتین(دفه)، شانه، ورد، و قرقرهها آویخته میشود و بالاخره دو عدد پایه کوچک در عقب برای غلتک پارچه مورداستفاده قرار میگیرد. چنانچه شال ساده و بدون طرح باشد بافت آن سریعتر انجام میگیرد و بالعکس در صورت طرح دار بودن بافت زمانبر و طاقتفرسا است. عرض شال غالبا نیم متر و طول آن بهدلخواه بافنده متغیر است و گاه به بیش از سه متر میرسد.
بیشترین کاربری: برای تهیه البسه ازجمله کتوشلوار، شال و کلاه و...
هنرمندان به نام این عرصه: نامشخص
هنرمندان بازمانده: معصومه شریفزاده
وضعیت فعلی این هنر در استان: روبهزوال
علل رکود و مهمترین چالشهای پیش روی احیا: کاهش نیاز بازار مصرف، ورود محصولات جدید به بازار برای تأمین البسه، حمایت نشدن هنرمندان فعال
ارائه راهکارهای حفظ و احیاء: حمایت کارگاههای خانگی، تعریف کاربریهای جدید، معرفی هر چه بیشتر این محصول
شالبافی ازجمله هنرهای بومی در شهرستان خلخال است که درگذشته بهعنوان صنعت اصلی برای تأمین البسه گرم متناسب با اقلیم منطقه مورداستفاده بود. هرچند در برخی نقاط دیگر شالبافی مشاهده میشود، اما به دلیل استفاده از مواد کاملاً بومی و ارگانیک کیفیت و نوع شال در این منطقه متفاوت است.
شالبافی بیش از دو قرن در خلخال قدمت دارد و زنان روستایی مهمترین تولیدکنندگان آن محسوب میشوند که در کارگاههای خانگی خود دستگاههای شالبافی را دایر میکردند و هماینک نیز بهصورت محدود این صنعت دستی تولید میشود.
معصومه شریفزاده صاحب تنها کارگاه بازمانده این صنعت دست است و ۹ کارگر نیز در کارگاه خود دارد.
وی معتقد است ارزش این صنعت آنچنانکه باید شناخته شده نیست و هر آن امکان دارد با برچیده شدن کارگاهی که با مشکلات متعدد آن را سرپا نگاه داشته این صنعت دست از بین برود.
وی با تأکید به مشکلات معیشتی صنعتگران هنرهای دستی در گفتگو با خبرنگار مهر تصریح کرد: باوجوداینکه حمایتی از این هنر نمیشود، تلاش میکنم با آموزش آن زمینه ماندگاری این هنر اصیل را فراهم کنم.
شریفزاده با یادآوری بافت شال از نخهای پشمی اضافه کرد: در حال حاضر به دلیل هزینه بالا و درآمد حداقلی مجبور به استفاده از نخ معمولی در تولید این هنر هستیم.
هنری که تقاضا ندارد منسوخ میشود
معاون صنایعدستی میراث فرهنگی استان اردبیل در خصوص برنامههای حمایت از شالبافی در خلخال گفت: ما در تلاشیم این رشتهها را سرپا نگهداریم اما وقتی بازار فروش نباشد و چرخه اقتصاد عرضه و تقاضا همخوانی نداشته باشد یک صنعت دستی روبهزوال خواهد بود و منسوخ شدن آن حتمی است.
دباغ عبداللهی مستند نگاری را یکی از راهکارهای احیای هنرهایی مانند شالبافی دانست و افزود: تاکنون ۱۲ هنر را مستند نگاری کردیم و بهویژه در هنرهای روبهزوال این مهم مورد تأکید است.
وی متذکر شد: درعینحال باید طرحها و بازارهای جدید تعریف کنیم و این کار صرفاً با عملیات دولتی امکانپذیر نیست؛ برای برگشت یکرشته هنری به وضعیت مطلوب چند فاکتور لازم است و از آن جمله مهمترین فاکتور بازار است.
معاون صنایعدستی میراث فرهنگی استان تأکید دارد که در هر منطقهای چرخه اقتصاد گردشگری قوی باشد صنایعدستی نیز توسعه مییابد.
مفرش، تزئین خانههای عشایر
نام هنر: مفرش
قدمت: نامشخص
شهر زادگاه هنر: در میان عشایر شاهسون
معرفی کوتاه هنر: مفرش بافته گلیم مانندی است که برای تزئین بخشهای مختلف آلاچیق عشایر مورداستفاده بوده و از مواد پشمی بافته میشد.
بیشترین کاربری: بیشتر به شکل صندوق بافته میشود و برای تزئین بهعنوان زیرانداز، روی صندوق، پشتی و حمل اسباب و لوازم و لحاف و تشک کاربرد دارد.
هنرمندان به نام این عرصه: نامشخص
هنرمندان بازمانده: برخی عشایر مغان
وضعیت فعلی این هنر در استان: روبهزوال
علل رکود و مهمترین چالشهای پیش روی احیا: تغییر سبکهای زندگی حتی در بین عشایر، دسترسی پایین به مواد اولیه، از دست دادن کاربری و نبود بازار فروش
ارائه راهکارهای حفظ و احیاء: معرفی مناسب، حمایت از تولیدکننده و ایجاد جذابیت برای تولید
مفرش دستبافته ای است مستطیل شکل و درب دار به شکل صندوق، که برای حملونقل لحاف و تشک یا اسباب و لوازم زندگی در هنگام کوچ عشایر مورداستفاده قرار میگیرد.
این صنعت دست با الیاف پشمی رنگی توسط زنان عشایر بافته میشود و نقوش آن اغلب برجسته است.
مفرش از صنایعدستی آمیخته بافرهنگ ایل شاهسون است که بهعنوان دومین ایل بزرگ کشور شناخته میشوند. باوجود زیبایی کمنظیر خود چندان معرفی نشده و حتی در فروشگاههای صنایعدستی مشاهده نمیشود. از سویی تولید آن چندان موردحمایت نیست و بهعنوان بخشی از ادوات زندگی عشایر انگاشته شده و بهمرور با تغییر سبک زندگی عشایر روبهزوال رفته است.
مشکل شناسایی هنرمندان عشایر
معاون صنایعدستی میراث فرهنگی استان تأکید دارد که هنرهایی مانند مفرش هم در بازار فروش و هم در شناسایی هنرمندان با مشکل مواجه هستند.
دباغ عبداللهی تصریح کرد: هرچند رقم قابلتوجهی از هنرمندان صنایعدستی در روستاها و در بین عشایر هستند اما علاقهمند به معرفی خود نیستند و در برخی مواقع مشاهده میشود حتی کارت شناسایی صنعت گری ندارند.
وی افزود: بهمنظور احیای هنرهایی ازایندست لازم است شناسایی جامعی از هنرمندان صورت گیرد و در ادامه برای توسعه بازار و تبلیغ محصول اقدام شود.
وی تأکید دارد که علاوه بر این دو عنصر لازم است کاربریهای جدید برای برخی محصولات مانند مفرش تعریف شود.
به گفته معاون صنایعدستی میراث فرهنگی استان بهغیراز شال و مفرش صنایعدستی مس گری، ورشو بافی و نمدمالی نیز در اردبیل روبهزوال است.
وی به تولید محصولات مشابه در سایر استانها اشاره کرد و افزود: در حال حاضر وضعیت مس گری با اقبال مجدد خانوادهها به ظروف مسی بهبودیافته است.
به گفته دباغ عبداللهی در نمدمالی تعریف معرق نمد باهدف بهبود وضعیت بازار فروش و تعریف کاربری جدید انجام شده و توسط دو دانشجوی صنایعدستی در دست اجرا است.
وی تأکید کرد: در ورشو نیز چند کارگاه بهعنوان آخرین بازماندگان فعال هستند که به لحاظ اقتصادی در حال حاضر فعالیت آنها برایشان بهصرفه نیست و لازم است برای بازار فروش این محصول نیز برنامه جامعی اجرا شود.
نظر شما