۲۰ بهمن ۱۳۹۴، ۹:۳۵

رئیس دانشکده محیط زیست اظهار نگرانی کرد:

بی تفاوتی مخاطب بارگباراخباردردناک/درحق محیط‌زیست کوتاهی کرده‌ایم

بی تفاوتی مخاطب بارگباراخباردردناک/درحق محیط‌زیست کوتاهی کرده‌ایم

رئیس دانشکده محیط زیست می‌گوید: رگبار اخبار دردناک و نقدهای احساسی نه تنها واکنش همدلانه به دنبال ندارد بلکه متصدیان را خسته و مخاطب عام را واکسینه و بی تفاوت می کند.

خبرگزاری مهر- گروه جامعه: «سازمان محیط زیست باید پاسخگو باشد». این جمله را منتقدان سازمان حفاظت محیط زیست طی چند سال اخیر در مجلس شورای اسلامی بارها به زبان آورده‌اند و متعقدند عملکرد این سازمان باید مورد رصد قرار داد. اما از آنجایی که سازمان‌های زیر نظر رئیس جمهور که به صورت معاونت اداره می‌شوند، کمتر خود را ملزم به پاسخگویی به نمایندگان می‌دانند و این سازمان‌ها جز به افکار عمومی و رئیس جمهور ملزم به پاسخگویی نیستد، حاشیه‌ای امن و مصونیتی آهنین برای آنها ایجاد شده است.

به عبارت دیگر برخلاف وزرا که معمولاً شمشیر استیضاح را بالای سر خود می بینند و در چند سال اخیر از گرفتن کارت های رنگی از سوی نمایندگان مجلس شورای اسلامی دل نگران هستند، معاونان رئیس جمهور از جمله رئیس سازمان محیط زیست را خطر استیضاح تهدید نمی کند. این عدم نیاز به پاسخگویی و فقدان چشم ناظری که مطالبه گر باشد را برخی از منتقدان به عنوان یکی از نقاط ضعف سازمان محیط زیست قلمداد می کنند.

در همین رابطه اصغر محمدی فاضل رئیس دانشکده محیط زیست در گفتگو با خبرنگار مهر، با اشاره به اینکه امروزه همه ما در عصر خانه های شیشه ای زندگی می کنیم و جایی برای پنهان شدن وجود ندارد، گفتگو را با چند سوال آغاز می کند: وقتی از پاسخگویی حرف می زنیم باید معلوم باشد که دقیقاً از چه چیزی حرف می زنیم؟ اینکه یک مدیر تمام حقیقت ها را بگوید و اصلاً پنهانکاری نکند؟ آیا تضمینی وجود دارد که خودش متهم به تشویش اذهان عمومی نشود؟ آیا افشای اینکه فلان نهاد و سازمان و وزارت رسماً قانون شکنی می کند، روشنگری است یا ایجاد درگیری فرسایشی میان دستگاه های اجرایی؟ آیا آسیب شناسی ضعف های درون یک سازمان توسط یک مدیر سابق، خیرخواهی است یا خیانت؟ آیا در مقابل دستور غیرقانونی رییس مافوق ایستادگی کردن شجاعت است یا تمرّد؟

معاون اسبق سازمان حفاظت محیط زیست کشور می افزاید: علاوه بر ابهام در مبانی نظری پاسخگویی، یک ابهام استقرایی هم وجود دارد که مطالبه اینکه سازمان محیط زیست باید پاسخگو باشد فی نفسه مطالبه درستی است، اما مشخص نیست ما در سپهر اداری و تشکیلاتی کشور این سازمان را باید با چه معیاری و با کدام سازمان یا وزارتخانه یا نهاد مقایسه کنیم؟ اگر ما استاندارد یا رویه روشنی در مورد گزارش عملکرد مالی، اجرایی و راهبردی به عموم مردم و رسانه ها داشته باشیم، میتوانیم قضاوت کنیم وگرنه سلیقه ای برخورد می کنیم.

این استاد دانشگاه با اشاره به تفاوت زاویه نقد هر سازمان گفت: اینکه شما با چه داده هایی و چه رویکردی و چه ابزاری رصد می کنید تعیین می کند که چه اندازه از واقعیت را می توانید ببینید. من به عنوان یک شهروند که اتفاقاً کمی هم ارتباط با حوزه رسانه دارم نمی توانم حتی یک مثال بزنم که فلان وزارتخانه و مدیرانش پاسخ های شفاف، دقیق، علمی و قانع کننده ای برای افکار عمومی دارند. مثلاً علیرغم حساسیت و پیگیری افکار عمومی نسبت به ماجرای باز کردن بخیه از چانه کودک در وزارت بهداشت، شکست تیم ملی امید در وزارت ورزش، تولید خودروهای بسیار آلاینده در وزارت صنایع یا مصیبت های مسکن مهر در وزارت مسکن، چند درصد از افکار عمومی از پاسخگویی مدیران ذیربط قانع شده اند؟ ما چه شاخصی داریم که به یک مدیر عنوان «پاسخگو» بودن اعطا کنیم؟ فقط زیاد مصاحبه کردن یا جواب همه خبرنگاران را دادن کافی است؟

رئیس دانشکده محیط زیست گفت: متاسفانه در نبود معیارهای سنجش کیفیت مدیریت، برخوردهای ما هم سیاسی و صنفی و قبیله ای و احساسی می شود و رسانه یا ابزار اغتشاش فکری مخاطب می شود یا برای مدیر نقش مزاحم را پیدا می کند.

وی با اشاره به چند استیضاح در دولت های قبلی و فعلی گفت: در واقع مجلس از ابزار خود برای پرسشگری استفاده کرده و وزرا در معرض پاسخگویی قرار گرفته اند، ولی هیچکس رصد نکرده که آن پرسش و پاسخ های بعضاً داغ و جنجالی تا چه اندازه در رفع نارسایی ها یا باز شدن گره از کار مردم موثر بوده یا اصلاً افکار عمومی با آن همراهی کرده اند یا خیر؟

معاون اسبق سازمان حفاظت محیط زیست کشور افزود: به تجربه قریب به چند دهه کار در محیط زیست ایران و همکاری نزدیک با چند رییس سازمان می توانم بگویم که هیچگاه موضوع محیط زیست به اندازه چند سال اخیر زیر ذره بین رسانه ها و افکار عمومی نبوده است و توقع به «پاسخگویی» مدیران محیط زیست قابل مقایسه با گذشته نیست. البته افزایش دانش آموختگان این رشته، رشد روزافزون وسایل ارتباط جمعی و سهولت دسترسی به آنها و از آن مهمتر علاقه عمومی به مشارکت در تولید و همرسانی اخبار به این افزایش توقع کمک کرده است

وی افزود: من قصد دفاع از سازمان محیط زیست را ندارم و اتفاقاً خودم نقدهایی دارم که یا خصوصی به مدیران گفته ام و نوشته ام و یا در رسانه ها منتشر شده، ولی تردید جدی دارم که یک مدیر میانی یا ارشد در سازمان محیط زیست برای مواجهه با پدیده نوظهور شهروند–خبرنگار کمترین آموزشی دیده باشد و یا حتی در یک جلسه عادی توجیه شده باشد. وقتی مدیر استانی محیط زیست در تامین حقوق و بنزین و لباس محیط بان زمینگیر شده، توقع پاسخگویی تمام عیار و بی عیب و نقص در دورانی که یک گردشگر و کوهنورد و علاقه مند به محیط زیست در عرصه کشور پهناوری مثل ایران با مشاهده هر کم و کاستی با گوشی تلفن همراه خود عکس و فیلم و خبر تولید و منتشر کند، منصفانه نیست.

فاضل گفت: به عنوان مثال در چند سال اخیر شاهد انبوهی از عکس و خبر و فیلم مربوط به کشتار حیات وحش هستیم. آیا این فزونی اطلاع، نشان‌دهنده افزایش شکارچیان غیرمجاز است یا کوتاهی محیط بانان یا اینکه زمینه های انعکاس این اخبار بیش از گذشته فراهم شده؟ آیا ما همگام با پیشرفت فناوری اطلاعات، نیروهای خود را مجهز کرده ایم یا آموزش داده ایم که توقع پاسخگویی داشته باشیم؟ از سازمانی که نیرو هایش هنوز با تکنولوژی بیسیم و روتر و ریپیتر دوران جنگ جهانی و با روش ًشاهین شاهین، اینجا عقاب، خش خشً با فرمانده خود ارتباط می گیرند، چه توقعی دارید؟

وی افزود: کدام استاندارد محیط بانی کشور با علم روز پیشرفت کرده که «پاسخگویی» پیشرفت کرده باشد. خاطرم هست یکی از مدیران قدیمی تعریف می کرد که گزارش دادند در حاشیه یکی از مناطق تحت مدیریت، پلنگی بر اثر برخورد با یک خودروی سنگین کشته شده و من دستور دادم راننده را رها کنید و چون پوستش هم متلاشی شده بود و برای تاکسیدرمی مناسب نبود شبانه لاشه را دفن کردیم، هیچکس خبردار نشد و تمام! ایشان حتی یادش نبود که موضوع را به ستاد گزارش داده یا خیر؟ حالا شما فکر می کنید با پیشرفت تکنولوژی امکان این پنهان کاریها هست؟ الان همان راننده ضارب یا مامور پلیس راه یا محیط بان یا روستاییان اطراف، یک عکس ًمن و پلنگ مرده، همین الان، یهویی!ً می گیرند یا با مختصات دقیق یک مستند جانخراش تولید می کنند و در چند دقیقه همه جهان خبردار می شوند.

رئیس انستیتو علوم و فناوری‌های محیط زیست کشورهای عضو اکو گفت: ما که تنها کشور دارای مناطق حفاظت شده و نظام محیط بانی نیستیم. اگر یک نگاهی به کشورهای همطراز خود بیندازیم باید قبول کنیم که در حق محیط زیست کشورمان کوتاهی کرده ایم. منطقی نیست که یک نهاد مهم ملی را در حد یک اداره آموزش و پرورش تجهیزات و حقوق و اختیارات و آموزش بدهیم و در زمان پاسخگویی انتظاری در حد وزارت نفت داشته باشیم. اخبار را نگاه کنید. تعداد و تنوع گفتگوهای برخی مدیران محیط زیست از یک وزیر بیشتر است. افکار عمومی پرسشگر و خبرنگارها تخصصی شده اند ولی مدل مدیریتی ما هیچ تفاوتی با 10 یا 20 سال قبل ندارد.

فاضل با اشاره به اینکه هر گفتگو و مصاحبه ای به معنی پاسخگویی نیست افزود: مردم و رسانه ها حق دارند پرسش کنند و پاسخ بگیرند و ما نمی توانیم بدون اقناع آنها فقط بخواهیم به پویش های محیط زیستی بپیوندند و سازمان محیط زیست را یاری کنند ولی این ماموریت خطیر نیاز به «مامور» مجهز، روزآمد و آگاه دارد.

رئیس دانشکده محیط زیست گفت: اتفاق مثبتی که در رسانه های محیط زیستی در حال رواج است، فاصله گرفتن از مصاحبه های ناگهانی و غافلگیرانه و رفتن به سمت تهیه گزارش های مستند و علمی است. سال گذشته من در نوشتاری با عنوان «اپوزیسیونیسم محیط زیستی» اعتیاد به مصیبت سرایی در محیط زیست کشور را نکوهش کردم که البته انتقاداتی هم دریافت کردم ولی متاسفانه همچنان تصاویر و اخبار رسانه‌های محیط زیستی، سیاه و نومیدکننده و مرگ‌ آلود‌ند و گاهی آن‌قدر تکرار شده‌اند که حساسیت زدایی شده و به یک نورم تبدیل شده‌اند.

فاضل افزود: تردیدی نیست که خطاهای توسعه‌ای دهه‌های گذشته، هامون و ارومیه و پریشان و میانکاله را به لبه نابودی کشانده، اما مگر عرصه دیگری در سپهر مدیریتی کشور از چنین خطاهایی صدمه ندیده است؟ چرا در عرصه سیاست، ورزش و اقتصاد که تنی زخمی از تصمیم‌های غیراصولی و غیرکارشناسی دارند، هنوز امیدواری وجود دارد؟ چرا با نارضایتی از عملکرد یک دولت یا مجلس باز هم برای ایجاد یک تغییر به پای صندوق رأی می‌رویم؟ اگر گمان می کنیم با انتشار مکرر تصاویر و اخبار تلخ و بمباران ساکنان موقت پردیسان در حال کمک به محیط زیست هستیم، خطا رفته ایم. رگبار اخبار دردناک و نقدهای احساسی نه تنها واکنش همدلانه به دنبال نخواهد داشت بلکه متصدیان را خسته و افسرده و مخاطب عام را واکسینه و بی تفاوت می کند تا جایی که کمتر اتفاق و خبری، حساسیت عموم را موجب شود.

رئیس دانشکده محیط زیست در پایان گفت: اعتقاد دارم تا زمانی که محیط زیست اولویت واقعی نظام نباشد، مشکل با تغییر دولت احمدی نژاد با روحانی یا جابجایی واعظ جوادی و محمدی زاده و ابتکار تفاوت چشمگیری نمی کند. وقتی مسئولیت و مشکلات یک نهاد حاکمیتی با اختیارات و امکاناتش هیچ تناسبی ندارد، می توان به راحتی هر انتقادی را سیاسی کاری و سیاه نمایی دانست و هر مدافعی را به سفیدنمایی، توجیه‌کردن بی‌کفایتی دولتی‌ها، نامحرم‌دانستن افکار عمومی و سرپوش‌گذاشتن بر واقعیت متهم کرد.

کد خبر 3044988

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha

    نظرات

    • خواجوی ۰۰:۱۷ - ۱۳۹۴/۱۱/۳۰
      0 0
      حال، سوال اصلی این است که کی و کجا باید «گفتمان» لازم بین مسوولین و مردم، دولتمردان و فعالان اجتماعی، صاحبان قدرت و اربابان قلم ایجاد شود تا تمامیتی عظیم با نام «ایران» بیش از این به نابودی کشیده نشود؟ فرقی هم نمی کند در عرصه سیاست باشد یا صنعت، ورزشی باشد یا فرهنگی... محیط زیست باشد یا زیستمندانش.