انسان كامل با مفهوم بسيجي متبلور شد

سيد عليرضا سجادپوركارگردان سينما وتلويزيون در گفت وگو با گروه دفاع مقدس خبرگزاري مهر اظهار داشت: هنرمندان از ديد خاصي به مقوله دفاع مقدس نگاه مي كنند . از بعد نگاه هنري واقعه دفاع مقدس و هشت سال جنگ در ايران يك بازتاب بسيار مثبت داشت كه در تاريخ معاصر كم نظير بلكه بي نظير است . اين اتفاق منجربه تولد مفهومي شد كه هيچ نظيري در تاريخ جهان نداشت .

سجاد پور گفت : آن مفهوم همان مفهوم بسيجي است . هميشه در طول تاريخ به خصوص فلاسفه و متفكران و بويژه آنان كه دغدغه زندگي ايده ال بشري را داشتند دنبال يك مفهومي مي گشتند به اسم انسان كامل و با حسرت از اين مفهوم ياد مي كردند . مشخصات انسان كامل را با ديد فلسفي مي دادند اما اميد نداشتند كه جامعه اي پيداشود كه اكثريت آن انسان كامل باشند . ممكن است ما انسان كامل را در نقاطي از تاريخ به عنوان نقطه داشته باشيم اما اينكه اين نقطه تبديل به يك توده ويا يك انبوه و جامعه شود نيست .

وي در ادامه اظهار داشت :  دفاع مقدس با تولد مفهوم بسيجي در واقع تفسير انسان كامل را در آخرين سالهاي قرن  بيستم، قرن تكنولوژي و قرني كه انتظار اين موضوع از آن نمي رفت داد ، در واقع مفهوم انسان كامل با مفهوم بسيجي متبلور شد. انسان كامل يعني كسي كه به هيچ وجه در محدوده قشر ، سن ، شغل و ميزان ثروت و ميزان سواد خاصي نباشد . فارغ از اينها خصوصياتي را داشته باشد كه آن خصوصيات انسان كامل را بسازد و بسيجي اين طور بود . همه اقشار و افراد در همه سطوح كه بالا گفتم و حتي زن ومرد در ايجاد مفهوم بسيجي مشترك بودند. مفهومي كه در آن حرف اول را ايثار ، گذشت ، بي اعتنايي به دنيا و يك رابطه خاص مريد و مرادي مي زد كه در تاريخ اين موارد بي نظير است .

اين كارگردان و نويسنده دفاع مقدس خاطر نشان ساخت : واقعا براي من اين مفهوم جالب بود كه در عصري كه انتظارش نمي  رفت ، اين مفهوم متولد شود و به اين وسعت فراگير و گسترده شود و مرزها را درنوردد. يكي از مهم ترين چيزهايي كه ما از فرهنگ خودمان توانستيم به جهان صادر كنيم فرهنگ بسيجي است ، كه اين يكي از مهم ترين فرآورده هاي انقلاب ما براي تمام بشريت است.

وي افزود: ميزان تاثير بسيجي بر افراد به ظرفيت آنها بستگي دارد. در طول دوران جنگ توفيقي بود كه در جنگ به بهانه هاي مختلف با اين جمع همراه بوديم . طبيعتا نمي توان ادعا كرد كه ما نيز همانگونه شديم كه آنها بودند، ولي قطعا مي توانيم ادعا كنيم كه تاثيري كه ما از اين بچه ها گرفتيم تاثير شگرف و به ياد ماندني بوده است . عشق امثال ما به ولايت شايد برزبان باشد ولي عشق آنها به ولايت با دادن جانشان به اثبات رسيد اين هم يك تاثير بزرگي بود كه از آنها گرفته شد.

سجاد پور در ادامه ضمن بازگو كردن خاطره اي گفت : زمان جنگ يك بسيجي 16ساله را به من نشان دادند و گفتند كه در فتح فاو حضور داشته است .از خودش پرسيدم كه شما در فتح فاو بودي؟

گفت: نبودم

گفتم: خبر موثق دارم كه تو بودي . انكار كرد كه من نبودم.كنجكاو شدم كه چرا مي گويد من انجا حضور نداشتم؟ گفت : كسي مي تواند بگويد كه در فتح فاو بوده كه جزء آن خط شكنها بوده ، من در گروه بعدي بودم كه به فاو رفتم . جالب است بدانيد گروههاي بعدي كه به فاو رفتند تا چند هفته تحت پاتك سنگين دشمن بودند و هفته ها مقاومت كرند . با اين حال به راحتي مي گفت من ادعاي حضور در فاو را ندارم .اين نشان دهنده نگاه متواضعانه ايست كه اينها داشتند .

سجاد پور در مورد تفاوت جنگ ما با ديگر جنگهاي دنيا خاطر نشان ساخت : جنگ ما با ديگر جنگها دوفرق داشت ،.يكي همين معنويت جنگ بود و ديگر اينكه فرماندهان جنگ ما به هيچ وجه شباهتي با فرماندهان جنگهاي ديگر نداشتند. فرماندهان جنگ ما دوستي صادقانه اي با نيروهاي زير دستشان داشتند  و حتي برخي موارد از نيرو خاكي تر بودند از سوي ديگر رهبري نهايي در جنگ ما نسبت به ديگر جنگها بي نظير بود همچنين ايجاد حس نوعدوستي حتي نسبت به دشمن در جنگ ما نظير نداشت .

وي افزود : طبيعتا به صورت ايده آل به هيچ وجه نمي توان ادعا كرد كه ما توانسته ايم در انتقال اين ارزشها پس از جنگ موفق بوده ايم . به طور نسبي مي توان گفت كه در خيلي از شاخه ها، نفس تلاش هنرمندان ما در اين عرصه قابل تقدير است . همين مقدار تلاشي كه در اين عرصه صورت گرفته هرچند به آن اهداف هنوز نرسيديم قابل تقدير است . چون فعاليت در اين عرصه و انتقال مفهوم بسيجي يك كار زمان بري است ، مفهوم بسيجي متعلق به يك زمان خاصي نيست كه كهنه شود . ممكن است سالها بگذرد و همچنان اين مفهوم در اثرهاي هنري ديده شو د به به صورت پخته تر و بهتر معني پيدا كند . اصولا يك كار هنري يك جريان و مستمر است و ما نبايد در گامهاي اول انتظار ايده آل داشته باشيم . بايد نگرش وشيوه و جهت درست باشد .

سجادپوردر پايان تصريح كرد: بايد اميد داشته باشيم كه در طول زمان اين جريان تكامل داشته باشد واگر هنرمند به بخشي از آن رسيد كافي است . شايد اين كار ده سال بعد صورت بگيرد بايد تلاش كنيم به اين مفهوم نزديك شويم . كار هنري در دفاع مقدس يك كار مستمر و زمان دار است همه مديران و سياست گذاران هم دعوت مي كنم كه در اين كار جريان سازي بكنند . اگر به هنرمند اعتماد دارند و مي دانند كه ريشه وي سالم است بگذارند در اين عرصه تجربه كند ، ضعفهاي اوليه به قوتهاي نهايي منجر مي شود .شايد سالها بگذرد تا ما به اوج آن قوت برسيم .