اين محقق و استاد دانشگاه در گفتگو با خبرنگار فرهنگ و ادب مهر ، با بيان اين مطلب افزود : تفكيك ادبيات عامه ازادبيات فاخربسيار سخت است . آنچه شاعران بيان مي كنند برگرفته از زبان و انديشه ديگران است و زبان شاعران را نبايد جدا از اقشار مختلف جامعه بدانيم .
دكتر سيد ابوطالب ميرعابديني ادامه داد : ادبيات عامه نزديكي گفتار مكتوب و شفاهي است و اولين رويكرد به ادب عاميانه در نزد محققان از دوران مشروطه آغاز شد . بيداري و آزادي خواهي مردم ايران به زبان آنها تشخص و والايي بخشيد كه اين امر مولود انقلاب هاي اجتماعي و مردمي در تاريخ ايران بوده است .
اين محقق ادبي خاطرنشان كرد : پرداختن به زبان عوام در ادبيات به معناي ارزش گذاشتن به انديشه و گفتار عوام است و از بين رفتن طبقات اجتماعي و سياسي را نويد مي دهد . در طول تاريخ ايران شاهان با تفكيك طبقاتي ميان خود و اقشار مختلف جامعه براي خود زبان و گفتاري ممتاز قايل مي شدند .
ميرعابديني تصريح كرد : چنين رويكردي ازسوي آنها موجب ارزشگذاري خاصي از سوي ادبا نسبت به زبان و ادبيات مي شد ، به گونه اي كه درنظر بزرگان ادبيات كلامي داراي فصاحت بود كه در آن از واژه هاي غير معمول و بالاتر از درك و انديشه عوام استفاده مي شد .
وي اضافه كرد : زبان هر فرد گوياي شخصيت و انديشه او است و هنگامي كه از زبان و گويش هاي مختلف در ادبيات استفاده شود به صاحبان آنها شخصيت داده شده است . وجود زبان رسمي زبان هاي عامه را در جامعه تحت تاثير قرار مي دهد بنابراين واژه هاي مردمي كه از تلفظ ثقيلي برخوردار است جاي خود را به كلمات آسان تر مي دهد .
ميرعابديني تاكيد كرد : اولين كسي كه در دوران مشروطه ميان زبان مردم و زبان فخيم ادبا ارتباط ايجاد كرد علي اكبر دهخدا بود كه اعتقاد داشت براي بيداري فرهنگي ايرانيان بايد به زبان خود آنها سخن بگوييم . رساله " چرند و پرند " وي در ميان اقشار مختلف جامعه كه از گروه كم سوادان و عوام تشكيل مي شدند موجب انقلاب فكري عظيمي شد .
اين استاد ادبيات ادامه داد : جامعه آزاد با فخامت ميانه اي ندارد زيرا قايل شدن فخامت براي زبان اديبانه آنرا در حصار قرار مي دهد . پس از دهخدا محمد علي جمال زاده با تاليف " سرو ته يك كرباس " و " فارسي شكر است " اهميت زبان و ادبيات عامه را خاطرنشان كرد .
وي يادآور شد : صادق هدايت ، جلال آل احمد ، سيمين دانشور و ديگران با نگارش داستانهايي به زبان ساده و مردمي در اين راه گام برداشتند . زبان بيان كننده هويت فرهنگي است و مردم عام بهترين معمارهاي زبان و فرهنگ خود هستند به گونه اي كه ايرانيان هر ساله چهار هزار واژه جديد مي سازند .
ميرعابديني خاطرنشان كرد : در برخورد فرهنگ ها واژه ها با تغيير هايي روبرو مي شوند و هيچ سازمان رسمي نمي تواند واژه اي را به مردم تحميل كند . فرهنگستان زبان فارسي مي تواند ميان زبان تراش خورده و زبان مردم عامه رابطه ملايمي را برقرار كند .
وي ادامه داد : نبايد فراموش كنيم كه زبان فارسي به اندازه اي گسترده است كه به راحتي واژه هاي تازه را در خود ذوب مي كند به عنوان مثال زبان فارسي در مقابل زبان عربي كه از قدرت سياسي و ديني بسياري برخوردار بود با ساختن افعال تركيبي هويت خود را حفظ كرد .
اين محقق اضافه كرد : به عنوان نمونه كلمه رشد يك كلمه عربي است كه ايرانيان با ساختن افعال تركيبي چون رشد كردن و رشد دادن يعني قرار دادن واژه هاي فارسي كردن و بودن در كنار آن واژه رشد را در اختيار گرفته اند . اين مساله در زبانهاي ديگر اين اتفاق مي افتد .
ميرعابديني توضيح داد : واژه چنگ را عرب ها از ايرانيان اخذ كردند و آن را به شنج مبدل كرده ودرباب تفعل از آن تشنج را ساختند و ايرانيان از تشنج در معنايي كاملا جدا از چنگ كه يك آلت موسيقي است استفاده مي كنند . هر زبان چنان موجوديتي دارد كه واژه ها را به خوبي در خود حل مي كند و با جابجا كردن حروف ، خود را غني مي كند .
وي ادامه داد : فرهنگستان مي تواند تنها پيشنهاد دهنده واژگان فارسي در مقابل كلمات وارداتي باشد زيرا ايرانيان از واژه هاي تحميلي استقبال نمي كنند . آوا و تارهاي صوتي ، اقليم ، تجارب ، موسيقي و ساخت در تغييركلمه ها تاثير دارند واژه پيشنهاد شده از سوي فرهنگستان اگر پيش ازمانوس شدن عوام با واژه هاي خارجي به گونه اي كه با موسيقي شنيداري مردم هماهنگ باشد و از هجاهاي كمي برخوردار باشد و نرم آوا باشد مورد پذيرش قرار خواهد گرفت .
دكتز سيد ابوطالب ميرعابديني - استاد ادبيات فارسي ، خاطرنشان كرد : در صورتي كه به مردم فرصت انديشه داده شود خود بهترين معماران زبان خواهند بود : اي برادر تو همه انديشه اي / مابقي خود استخوان و ريشه اي .
نظر شما